نظارت و راهنمایی آموزشی

11,000 تومان

نظارت و راهنمایى آموزشى از وظایف مهمى است که براى اداره نظام آموزشى ضرورت دارد و هدف اصلى آن اصلاح و بهبود وضع آموزشى است. در نتیجه نیاز به آن در همه زمینه هاى مربوط به فعالیت هاى تدریس و یادگیرى، اجتناب ناپذیر است. نگارش کتاب حاضر بر این فلسفه استوار بوده است که یکى از مهم ترین و اساسى ترین مسئولیت هاى مدیر مدرسه یا راهنماى آموزشى، اصلاح پیوسته فرایند تدریس و یادگیرى به منظور نیل به اهداف آموزشى است و هدف از تدوین آن آشنا کردن خوانندگان با مجموعه اى از دانش و معرفت در مورد نظارت و راهنمایى آموزشى است. انتظار مى رود که با استفاده از مطالب این کتاب، دانشجویان و خوانندگان بتوانند تا حدودى دانش و بینش لازم را درباره نظارت و راهنمایی آموزشى کسب کنند. به علاوه مدیران مدارس و راهنمایان آموزشى نگرش جدیدى نسبت به اهمیت و ضرورت نظارت و راهنمایی آموزشى در آموزش و پرورش و همچنین رهنمودها، راهبردها، و کاربردهاى آن در مدارس پیدا کنند تا بدین وسیله بر فرایند و نتایج آموزش و پرورش دانش آموزان تأثیر بگذارند. لازم به ذکر است با اینکه درس نظارت و راهنمایى آموزشى از دروس پیش بینى شده در برنامه مصوب دوره کارشناسى و کارشناسى ارشد رشته علوم تربیتى شاخه مدیریت آموزشى و کارشناسی راهنمایى و مشاوره است، تقریباً هیچ گونه منبع معتبر فارسى در این زمینه وجود نداشت و تهیه و تألیف کتابى که پاسخگوى نیازهاى دانشجویان باشد، به شدت احساس می شد. در واقع کتاب حاضر، نتیجه اولین تلاش براى تألیف اثرى در زمینه نظارت و راهنمایى آموزشى است.

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786000200572 دسته: , , برچسب: , ,
توضیحات
نویسنده دکتر مصطفی نیکنامی
مترجم
—————–
نوبت چاپ 22
تعداد صفحات 220
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول ————
موضوع علوم رفتاری
نوع کاغذ ————–
وزن 315 گرم
شابک 9786000200572
توضیحات تکمیلی
وزن 0.315 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “نظارت و راهنمایی آموزشی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کبوتر توی کوزه

32,000 تومان

معرفی کتاب کبوتر توی کوزه

پیرزن پارچه‌ای سفید روی سرش می‌اندازد شادی می‌کند، برای خودش هلهله می‌کند و کِل می‌کِشد و چند بار با عصا روی کوزه می‌زند. نویسنده با هر ضربه کوزه را بیشتر به آغوش می‌کشد و حالش بدتر می‌شود، زانوهایش خم می‌شود. خنده‌اش کم و کم‌تر می‌شود. دست روی قلبش می‌گذارد، پیچ و تاب می‌خورد ــ صدای رعدوبرق و باران ــ کوزه از دست نویسنده می‌افتد، می‌شکند. صحنه تاریک می‌شود. نقطه‌ای که کوزه است روشن می‌شود. کبوتری از توی کوزه درمی‌آید و صدای بالش توی تاریکی صحنه می‌پیچد.

هنر سینما

790,000 تومان
کتاب هنر سینما نوشته دیوید بوردول  و کریستین تامسون ترجمه فتاح محمدی  توسط انتشارات مرکز با موضوع سینما و تئاتر، آموزش تکنیک‌های بنیادین فرم فیلم، تحلیل نقد فیلم به چاپ رسیده است. رسالت کتاب حاضر آشنا کردن خواننده با زیبایی‌شناسی فیلم و بررسی جنبه‌های هنری سینما می‌باشد. مولفان این کتاب، پس از بررسی چگونگی تولید فیلم و فرایند و روشها و اصول آن، به اصول اساسی فرم فیلم و فرم‌هایی روایی و غیرروایی می‌پردازند و آنگاه چهار تکنیک بنیادین فرم فیلم یعنی میزانسن، فیلمبرداری، تدوین و صدا را تجزیه و تحلیل می‌کنند. بخش چهارم به چگونگی تحلیل و نقد فیلم پرداخته و چند فیلم به صورت نمونه بررسی می‌شوند و در بخش پنجم مهمترین دوره‌ها و جنبشهای تاریخ سینما بررسی می‌شوند. مباحث کتاب هنر سینما تولید فیلم فرم فیلم

تاریخ ایلام نو

11,000 تومان
دوران ایلام نو هر چند به لحاظ نظامی و فرهنگی همتراز دوران شکوفای ایلام میانه نبود اما دورانی بود که ایلام دوباره در عرصه سیاست خاور نزدیک سر برآورد. در این دوران، ایلام در مقابل قدرت متجاوزی چون امپراتوری آشور قرار داشت که همواره حیات سیاسی ایلام را به مخاطره می‌انداخت . ولی ایلام نو با وجود توان نظامی پایین‌تر به قدرت‌نمایی در برابر آشور پرداخت و در مقابل سپاه قدرتمند آشور پایداری تحسین‌انگیزی از خود نشان داد . در این کتاب با بهره‌گیری از اطلاعات کتیبه‌ایِ دست اول به بررسی اوضاع داخلی و روابط خارجی ایلام نو پرداخته شده و کوشش شده است تا برخی مجهولات در زمینه تاریخ ایلام نو روشن گردد . کتاب هر چند صورتی تخصصی دارد ولی برای خوانندگان عادی تاریخ ایلام نیز سودمند است . کتاب « پژوهشی در تاریخ ایلام نو » در ٢٣٧ صفحه راهی بازار نشر شده است.

رهبران جهان باستان (3) خشایارشا

8,000 تومان
نویسندگان شرح احوال شخصیت‌های « تاریخ باستان » معمولاً با یک مشکل روبرو می‌شوند : خلاصه بگوییم ، جز در موارد نادر ، اطلاعات موثقی درباره زندگی اشخاص وجود ندارد . مثلاً اطلاعاتی که درباره خشایارشا داریم ، این‌هاست : او احتمالاً در سال ٥١٩ قبل از میلاد به دنیا آمد . می‌دانیم مادرش آتوسا نام داشت و داریوش ، پدرش ، پادشاه ایران بوده است ؛ می‌دانیم هنگامی که داریوش در سال ٤٨٦ قبل از میلاد درگذشت ، خشایارشا بر اریکه سلطنت تکیه زد . خشایارشا در آغاز سلطنت خود ، شورشی را که در مصر علیه او پا گرفته بود ، سرکوب کرد و دو شورش را نیز در بابل فرو نشاند . او پس از تحکیم پایه‌های اقتدار خود در مصر و بابل ، رو به سوی یونان نهاد . ناوگان او پس از آن که در سال ٤٨٠ قبل از میلاد در نبرد ترموپیل پیروز شد ، در نبرد سالامیس شکست خورد . خشایارشا ناچار شد به ایران بازگردد و تا سال ٤٦٥ قبل از میلاد سلطنت کرد ، تا این‌که به دست آرتابانوس ، فرمانده گارد سلطنتی ، کشته شد . این خلاصه مطلبی است که در باره شخص خشایارشا می‌دانیم . نمی‌دانیم شکل و شمایلش دقیقاً چگونه بوده است ؛ دانسته‌های ما منحصر به سنگ‌نوشته‌های کاخ او در تخت جمشید است . حتی نمی‌دانیم او شبیه چه کسی بوده است . انگیزه کارهایی را نیز که انجام داده است ، به درستی نمی‌دانیم . نقل قولی از او در دست نیست و در عوض مجبور هستیم به روایات دست دوم دیگران که سال‌ها بعد جمع‌آوری شده است تکیه کنیم . کتاب « خشایارشا » در ١٢٤ صفحه راهی بازار نشر شده است .

پروفسور

240,000 تومان
«شارلوت برونته» کتاب «پروفسور» را پیش از «جین ایر» نوشته شده بود؛ اما بعد از مرگش در سال ۱۸۵۷ با تأیید همسر وی به چاپ رسید. داستان این رمان عاشقانه و خواندنی با الهام از تجربیات نویسنده در محیط‌های آموزشی نوشته شده است و به شرح ماجراهای مردی به نام ویلیام می‌پردازد. او به جای پیوستن به کلیسا در کسوت پدر روحانی برای تدریس به یک مدرسه‌ی دخترانه می‌‌آید و اتفاقاتی را شرح می‌دهد که در شغل جدید تجربه می‌کند. رمان «پروفسور» به صورت اول شخص روایت می‌شود و احساسات و تجربیات ویلیام، شما را به حدی با خود همراه می‌کند که ممکن است خود را در دل داستان بیابید و در کنار او، عشق را تجربه کنید.