نظریه ادبی: معرفی بسیار مختصر

95,000 تومان

نویسنده در کتاب مهمترین مقوله های مربوط به نظریه را مطرح و بررسی کرده همچنین دیدگاه های گوناگون درباره هر یک را معرفی می کند. او از نقش نظریه در اندیشه درباره ادبیات، هویت انسانی، و قدرت زبان سخن می گوید و از این رهگذر، خواننده را با اندیشه های مربوط به دو دهه گذشته آشنا می کند. نویسنده یادآور می شود: نظریه میل به سلطه را در شما برمی انگیزد: امیدوار می شوید که با خواندن نظریه مفاهیمی را فراچنگ آورید که بتوانید به مدد آنها پدیده هایی را که به شما مربوط میشوند نظم دهید و درک کنید. اما نظریه سلطه را امکان ناپذیر میسازد، علتش هم فقط این نیست که همیشه چیزهای بیشتری هست که باید دانست. علت دیگرش، که دقیق تر… است این است که نظریه خود یعنی چون و چرا کردن در نتایج حاصله و فرضهایی که نتایج بر آنها بنا شده اند. ذات نظریه پنبه کردن رشته هاست، چون در مقدمات و مفروضات تردید میکند، در چیزهایی که فکر می کردید می دانید، بنابراین تاثیرات نظریه قابل پیش بینی نیستند. سلطه پیدا نکرده اید، اما همان جایی هم که قبلا بودید نیستید. در خوانده های خود به طرقی جدید تامل می کنید. پرسشهای متفاوتی دارید که بپرسید، و مفهوم ضمنی پرسشهایی را که در مورد خوانده هایتان مطرح می کنید بهتر درک می کنید. مباحث اصلی کتاب ذیل این موضوعات طرح شده است: نظریه چیستŒ، ادبیات چیست و آیا اهمیت داردŒ، ادبیات و مطالعات فرهنگی، زبان، معنا، تفسیر، فن بیان، بوطیقا، و شعر، روایت، زبان کنشی و هویت، هم ذات پنداری، و سوژه. پیوست کتاب نیز درباره مکتبها و جنبشهای نظری است. واژه نامه فارسی به انگلیسی و نمایه متن در انتهای کتاب آمده است.

موجود در انبار

توضیحات

نظریه ادبی: معرفی بسیار مختصر

نویسنده جاناتان کالر
مترجم فرزانه طاهری
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 208
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1396
شابک 9789643057305
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “نظریه ادبی: معرفی بسیار مختصر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب انقلاب های فرانسه قدم اول

80,000 تومان
معرفی کتاب انقلاب های فرانسه قدم اول انقلاب سال 1789 فرانسه یا همان انقلاب کبیر نه فقط به الگویی برای تمامی تکاپوهای سیاسی به‌جهت سرنگون کردن نظام‌های سیاسی قدیمی در سراسر جهان تبدیل شد، بلکه به رشته انقلاب‌هایی در درون خودِ فرانسه دامن زد که از شهرت بسیار کمتری برخوردارند و نتایجی را به‌همراه داشتند که چندان تمایل به الگوبرداری از آنها را برای دیگر جنبش‌های انقلابی فراهم نمی‌آورد. کتاب حاضر قدم اوّلی است برای شناخت تمامی انقلاب‌های فرانسه و ماجراها و ماجراجویی‌های اغلب ناخوشایندی که به‌دنبال داشتند. ماجراها و ماجراجویی‌هایی که تا رسیدن به آرامش، به مدت یک قرن یکی از بزرگترین و ثروتمندترین کشورهای اروپا را درگیر خود کردند.

خلیج فارس و مسائل آن

101,400 تومان
نویسنده بیژن اسدی مترجم ————— نوبت چاپ 6 تعداد صفحات 640 نوع جلد شوميز قطع وزیری سال نشر 1393 سال

انقلاب فرانسه

180,000 تومان
بسیارى از متفکران و تاریخ‏دانان، انقلاب کبیر فرانسه را تأثیرگذارترین رویداد در سرنوشت‏جهان از قرون وسطى تاکنون مى‏دانند .انقلابى که با آرزوهاى بزرگ آغاز شد، با تغییردیدگاه‏ها ادامه یافت و به دیکتاتورى ناپلئون بناپارت انجامید. گرچه انقلاب فرانسه در ابتدا به اهداف خود نرسید، اما به مثابه زلزله‏اى تمام ارکان‏حکومتى آن روز را دچار تغییر کرد. این انقلاب و تأثیر آن بر سرنوشت ملل و حکومت‏هاى مختلف چنان در تاریخ معاصراهمیت یافت که کتاب‏هاى بى‏شمارى در مورد آن نوشته شد.

موانع حضور زنان در حکومت‌ها

85,000 تومان
کتابی که در دست دارید موانع حضور زنان در رأس یا بدنۀ حکومت‌ها را از جنبه‌های گوناگون و با نگاهی به حکومت‌های سرتاسر جهان بررسی می‌کند، از جمله موقعیت فعلی زنان در مقایسه با مردان، دلایل فقدانِ تنوع جنسیتی در ساختار دولت‌ها، وضعیت جهان در صورت قدرت‌گیریِ زنان و نقش جنسیت‌گرایی در دور نگه‌داشتن زنان از موقعیت‌های رهبری. البته که در همه جای دنیا اتفاق‌های مثبتی در حال وقوع است، اما، همان‌طور که مندرجات این کتاب نشان می‌دهد، زنان راهی طولانی در پیش دارند تا اجازه یابند بار خدمت به مردم را در تناسب سیاسی به طور مساوی تقسیم کنند. این کتاب اولین جلد از مجموعۀ دیدگاه‌های جهانی است که در نظر دارد اطلاعاتی کامل در اختیار دانشجویان و دیگر خوانندگانی قرار دهد که نیاز به بررسی و کشف ارتباطات بین‌المللی دارند؛ نیز قصد دارد با تفکری انتقادی، مفاهیم و دغدغه‌های ملل مختلف را بررسی کند.

به دنبال کاغذ اخبار

9,000 تومان
اولین روزنامه ایران نامی نداشت و آن را با عنوان «کاغذ اخبار » می‌شناختند . این روزنامه در دوشنبه ٢٥ محرم ١٢٥٣ هجری قمری مطابق با اول ماه مه ١٨٣٧ میلادی در تهران منتشر شد . سه سال قبل از آن ( در سال ١٢٥٠) فتحعلیشاه ( دومین شاه سلسله قاجار ) ، و یک سال قبل از آن عباس میرزا ولیعهد از دنیا رفته بودند . چنین بود که در زمان تولد روزنامه در ایران محمدشاه ، سومین پادشاه قاجار ، در مسند قدرت بود . زمانی که عباس میرزا ولیعهد در تبریز اقامت داشت وزیری بسیار لایق داشت به نام ابوالقاسم فراهانی ملقب به قائم‌مقام ، که در آخر عمر فتحعلیشاه وزیر این پادشاه نیز بود . محمدشاه ، پس از مرگ فتحعلیشاه ، قائم‌مقام را به وزارت خود برگزید ، اما یک سال بعد به تحریک حاج میرزا آقاسی او را کشت و آقاسی را به صدراعظمی نشاند . به این شکل ، کاغذ اخبار که مقدمات انتشار آن در زمان عباس میرزا و قائم‌مقام فراهم شده بود بعد از صدارت حاج میرزا آقاسی انتشار یافت . ماجراهای مطبوعات در ایران از کاغذ اخبار تا روزنامه‌های امروز داستانی دارد خواندنی .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت