نفرین‌ ابدی بر خواننده این برگ ها‌

14,000 تومان

آدم‌های‌ آثار مانوئل‌ پوییگ‌ با پناه‌ بردن‌ به‌ خیالپردازی‌ از درماندگی‌ و یأسِ حاصل‌ از موقعیت‌ اسفناک‌ خود می‌گریزند و به‌ یاری‌ فرهنگ‌ با بی‌عدالتی‌های‌ پیرامون‌ خود مقابله‌ می‌کنند. او در آثارش‌ روایت‌ سوم‌ شخص‌ مألوف‌ را به‌ کناری‌ می‌افکند، راوی‌ را حذف‌ می‌کند و از «ابزارهای‌ غیرادبی‌» سود می‌جوید. ماجراجویی‌های‌ تخیل‌ را نیز می‌ستاید. مانوئل‌ پوییگ‌ در ژوییه‌ ١٩٩٠ چشم‌ از جهان‌ فرو بست‌. مرگ‌ نابه‌هنگام‌ این‌ نویسنده‌ نابغه‌ در پنجاه‌ و هشت‌ سالگی‌ و در اوجِ قدرتِ آفرینندگی‌ از خُسران‌های‌ بزرگ‌ قرن‌ بیستم‌ به‌شمار می‌رود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

نفرین‌ ابدی بر خواننده این برگ ها‌

نویسنده
مانوئل‌ پوییگ‌
مترجم
احمد گلشیری‌
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ٣٢٠
نوع جلد شومیز
قطع پالتویی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع رمان‌های خارجی
نوع کاغذ ——
وزن ۲۷۲ گرم
شابک
9789649021737
توضیحات تکمیلی
وزن 0.272 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “نفرین‌ ابدی بر خواننده این برگ ها‌”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

گیسیا

21,000 تومان
گیسیا زنی است که دل در گرو فرهنگ و ادبیات سرزمین مادری‌اش دارد. بین او و ریشه‌هایش سال‌ها فاصله افتاده است. او درگیرودار زندگی روزمره و در آخرین شب تابستان با تغییری غیرمنتظره در زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود. گیسیا در تکاپوی سروسامان دادن به اوضاع و در تلاش برای برگردان زندگی‌اش به وضعیت قبل، سفری می‌کند به درون خودش و خاطراتش را با سه مرد مهم زندگی‌اش، می‌کاود. سپس... در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: گیسیا موها را خیس کرد. شانه را نوازشگرانه بر رشته‌ای از  موهای ابریشم‌گون ارکیده کشید و با  قیچی آن را برید. تارهای مو بر زمین ریخت.  شانه بار دیگر رشته‌ای مو را نوازش کرد. تارهای مو از شانه گریختند. گیسیا، این موها هوس جدایی از سر ارکیده ندارند. تو داری آن‌ها را به زور می‌بری. دست‌کم  آن‌ها را بنواز گیسیا. تو سلاخی گیسیا! پس به قربانی‌ات آب بده نوازشش کن و آنگاه  سلاخی‌اش کن.  گیسیا رشته‌ای دیگر از موها را نوازش کرد و برید. به نوک موها نگاه کرد و گلوله داغ در سینه‌اش چرخید؛  از نوک موهای ارکیده  خون می‌چکید.

الفبای قطعه‌ای از جهنم

6,000 تومان
مجموعه داستان « الفبای قطعه‌ای از جهنم » از ١٩ داستان کوتاه تشکیل شده است. گربه کوچک ما و راییمن، دومینوهای بدبخت، آن چشمِ بالای گنبدخانه،  جای پنجه‌های آدم، شاهکاری برای آن فتانه دل‌سنگی و . . . داستان هایی هستند که  هر کدام فضای خاصی را آفریده‌اند. نویسنده کتاب، گربه‌ ای که پیام‌آور مرده‌هاست و کسانی که میزبان جوانکی غیرواقعی می‌شوند را از دل عیب‌هایش به کابوس‌هایی وابسته کرده که او را وادار به نوشتن نموده است. او می‌نویسد تا عالم امنی خلق کند، اما نمی‌تواند، چرا که از رویاهای درهم و برهم او ماشینی سر برمی‌آورد که گردن می‌زند و صدایی که می‌خواهد با خون او گِل کوزه‌گری را ورز بدهد. این توهم زائیده چه ذهنی است که راوی را از مرگ می‌رهاند ولی باز او را به قتلگاه می‌برد. برخی داستان‌های روح الله کاملی جوایز ادبی اصفهان را کسب کرده و او این بار آن ها را در قالب این کتاب به قضاوت مخاطبان سپرده است.

امروز چیزی ننوشتم

9,000 تومان
دراواخر سال ١٩٣٠ خارمس تعدادی ازقطعات کوتاه نثر ونمایشنامه‌های خود را در یک دفتر ساده پاکنویس کرد. مجموعه آثاری که در این دفتر آمده‌اند غالباً (باجوهرمشکی) از دفترها و چرکنویس‌های دیگر پاکنویس شده‌اند و معمولاً نسبت به نسخهاول کمی ویرایش شده اند. دانیل خارمس از نویسندگانی بود که قربانی خشونت دستگاه پلیس یرژیم استالین شد. او سه بار دستگیر شد که هر سه بار هم ژوزف استالین بر این دستگیری‌ها نظارت داشت. اولین باردرسال ١٩٣١ به اتهام عضویت درگروه نویسندگان کودک ضدشوروی، بار دوم به بهانه فروشندگی در بازار سیاهی مشکوک درسال ١٩٣٥ و در نهایت در سال ١٩٤١ هنگامی که ارتش آلمان به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد و تمام کسانی که سابقه محکومیت سیاسی داشتند در سراسر کشور و همینطور لنینگراد به دلیل احتمال خیانت به کشور دستگیر شدند . حقایق بسیاری در مورد قربانی شدن خارمس به دست رژیم شوروی برای گفتن وجود دارد. این کتاب دستنوشته‌های مردی است که داستان‌ها، حکایت‌ها و تمثیل‌هایش، تفسیری است بر خشونت قدرت و پوچی زندگی از دید حزب کمونیست در شوروی سابق.

کتابت بهار

2,000 تومان
« کتابت بهار » از ١٢ داستان کوتاه تشکیل شده است که نویسنده در این داستانها به نگاه فلسفی برخی آدم‌ها در رابطه آنها با دنیای درونی‌شان و نسبت این ارتباط با پیرامونشان پرداخته است . انسان‌های این مجموعه داستان به دنبال فلسفه تازه‌ای در زندگی‌شان هستند . برخی به سایه‌ای دل خوش کرده‌اند و گروهی هم به دنبال رهایی از خاطره یا نشانی می‌گردند تا به زندگی‌شان انگیزه و اصالتی بدهند و از این طریق به نیازهای درونی‌شان پاسخ گویند . زبان و شیوه نگارش داستان‌های « کتابت بهار» به اقتضای هر داستان متفاوت می‌شود . به عبارت دیگر هر داستان زبان خودش را انتخاب می‌کند ، طوری که در یک داستان ، زبان بسیار ساده است و در دیگری ، زبان ، بیان نمایشی را برعهده می‌گیرد که قرار است اجرا شود . « وقتی فروغ زنگ زد و گفت: بابا رفته ، چمدانش را هم برده . آنقدر درگیر کارهای آخر سال بودم که به این فکر نکردم رفتن بابا ممکن است چه عواقبی داشته باشد . هفته آخر سال بود و سه‌شنبه آخر سال هم تعطیل بود و همین یک روز از فرصتمان کم می‌کرد و باید قبل از آن تمام حقوق و پاداش عقب افتاده کارمندان نوشته می‌شد و می‌رفت حسابداری . » « سه‌شنبه آخر سال » ، « کسی نیست » ، « فقط کمی سکوت » ، « به همین سادگی» و . . . از داستان‌های این مجموعه هستند . مرعشی سال ١٣٨٧ کتاب « نفس تنگ » را منتشر کرده بود .

پیکر فرهاد

2,200 تومان
رمان‌ معروفی‌، صدا و پیکر و عاطفه‌ و مقام‌ زن‌ را به‌ او بازمی‌گرداند. رلف‌ اشپنلر ـ تاگ‌ اشپیگل‌ متن‌، یک‌ تک‌گویی‌ بلند از زن‌ تابلو نقاشی‌ است‌. نامه‌ی عاشقانه‌ی تردیدآمیزی‌ است‌ برای‌ معشوِ که‌ مانند «اولیس‌» جیمز جویس‌ در آن‌ حال‌ و گذشته‌ درهم‌ می‌آمیزند. زود دویچه‌ سایتونگ‌ گفتگوی‌ او با دو چهره‌ مهم‌ ادبیات‌ فارسی‌، هدایت‌ و نظامی‌، یک‌ بار دیگر نشان‌ می‌دهد که‌ گفتمان‌ ادبی‌ ــ که‌ در واقع‌ همواره‌ بحثی‌ عاشقانه‌ است‌ ــ بدون‌ وجود زن‌ به‌ عنوان‌ واسطه‌ قابل‌ درک‌ نیست‌. کتی‌ سارنگین‌ ـ بازِلر سایتونگ

میکلۀ عزیز

12,000 تومان
رمانی‌ بدون‌ حضور مردان‌، جایی‌ که‌ مردان‌ آن‌قدر شکننده‌اند که‌ نمی‌توانند به‌ تنهایی‌ به‌ زندگی‌ ادامه‌ بدهند. میکله‌ عزیز در فضایی‌ سرد و اسرارآمیز و ناامن‌ آغاز می‌شود و این‌ فضا کم‌کم‌ تمام‌ داستان‌ را دربر می‌گیرد. هر کدام‌ از شخصیت‌های‌ رمان‌، کمی‌ با واقعیت‌ فاصله‌ دارند، هر کدامشان‌ کلامی‌ پرمعنا و مشکل‌گشا و در عین‌ حال‌ منحصر به‌ فرد در سینه‌ دارند که‌ بر زبان‌ نمی‌آورند و حتی‌ نمی‌دانند آن‌ را چطور تلفظ‌ کنند. گینزبورگ‌ با دلسوزی‌ به‌ آن‌ها نگاه‌ می‌کند و هنگامی‌ که‌ اشک‌هایی‌ را که‌ از سر شفقت‌ ریخته‌ است‌ برای‌ همیشه‌ پاک‌ کنیم‌، چشمان‌ چخوف‌ را در مقابل‌ می‌بینیم‌. شخصیت‌های‌ داستان‌ مثل‌ شخصیت‌های‌ داستان‌های‌ چخوف‌ در محیطی‌ بورژوا گرفتار شده‌اند و قادر نیستند خود را نجات‌ دهند. با این‌ تفاوت‌ که‌ در رمان‌های‌ چخوف‌ این‌ موقعیت‌ به‌ طنز کشیده‌ شده‌، اما در این‌جا با بدبینی‌ آمیخته‌ شده‌ است‌. گینزبورگ‌ با نگاهی‌ از سر دلسوزی‌،شخصیت‌های‌ حیوانی‌ داستانش‌ را تحقیر می‌کند، در همان‌ حال‌ از آن‌ها در نحوه‌ زندگی‌ روزمره‌شان‌ تجلیل‌ می‌کند. اگر عشق‌ آدریانا پوچ‌ و همراه‌ با بدبختی‌ و معمولی‌ است‌، اگر مبارزه‌ سیاسی‌ میکله‌ هزارتوی‌ تاریک‌ کودکانه‌ای‌ است‌؛ اگر تابلوهای‌ نقاشی‌ شکست‌خورده‌ زیبا نیستند و از شیفتگی‌ نقاش‌ جا می‌خوریم‌، زندگی‌ از آن‌ها رو بر نمی‌گرداند. می‌دانیم‌ که‌ در این‌ بدبختی‌ و تباهی‌ بی‌بازگشت‌، آینده‌ فقط‌ از آن‌ کسانی‌ است‌ که‌ زندگی‌ را دنبال‌ می‌کنند.