


نیم طبقه
18,000 تومان
نیمطبقه داستان کارمندی را روایت میکند که در وقت ناهار و خصوصاً هنگام بالا رفتن از یک پلهبرقی، در جریان سیال ذهنش غوطهور میشود و در همان زمان کم، به گوشه و کنار زندگی خود و همعصرانش سرک میکشد و قصه انسانها، اشیا و مفاهیمی را روایت میکند که شاید تا به حال هیچ نویسندهای همچون او اینچنین موی جذابیت را از ماست روزمرگیشان بیرون نکشیده باشد.
نیمطبقه اولین رمان نیکُلسن بِیکر است که در سال ١٩٨٨ در آمریکا به چاپ رسید و
پس از آن بارها در ایالت متحده و بریتانیا تجدید چاپ و به زبانهای فرانسوی،
آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی و دانمارکی ترجمه شد. منتقدان ادبی نیمطبقه را یکی
از مهمترین آثار ادبیات پستمدرن آمریکا میدانند و نثر منحصربهفرد و روایت
جزئینگر بِیکر را میستایند. سبک خاص بیکر در استفاده از کلمات و، مهمتر از آن،
توجه افراطیاش به جزئیات باعث تمایزش از دیگر نویسندگان دهههای اخیر
است.
کتاب حاضر اولین ترجمه از آثار بِیکر به زبان فارسی و قدمی برای معرفی یکی از شاخصترین نویسندگان پستمدرن آمریکا در قرن بیستم است.
در انبار موجود نمی باشد
نیم طبقه
نویسنده |
نیکُلسن بِیکر
|
مترجم |
فرشاد رضایی
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٢٠٧ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٧ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ٢٠٨ گرم |
شابک |
9786002784094
|
وزن | 0.208 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تناردیه را من کشتم
زنانگی مرز باریك و ناپیدایی است كه تا زن نباشی و خودت را درون آن محصور نبینی حسش نمیكنی. آنقدر ناپیداست كه گاهی ناخواسته از آن رد میشوی، بیاعتنا به بهایی كه باید بابتش بپردازی، هرآنچه داری، شاید همۀ زندگیات را.
در كتاب تناردیه را من كشتم اثر عترت اسماعیلی، كه به تازگی روانه بازار شده، زنها هركدام در مقطعی از زندگیشان خواستهاند یا مجبور شدهاند از دایرۀ امن خود بیرون بیایند، تا از مرزی كه آنها را از دنیای اطرافشان جدا كرده است رد شوند. روایت همۀ این گذرها در همۀ داستانها در دنیای واقعی رخ نمیدهد، و هستند زنهایی كه فقط در رؤیاهایشان همان میشوند كه میخواهند.
فضای متفاوت هركدام از قصهها نشان میدهد نویسنده قصد دارد ما را با دنیایی چند بعدی آشنا كند، كه در هر بعد از آن زنها بابت از مرز گذشتنشان بهای خاص خود را میپردازند.
بگذار برسانمت
تو از دست های من سردتری
گلستان سعدی (سلفون)
کافورپوش
آبجی گم شده است. داستان کافور پوش اینطور شروع میشود و تلاش برای پیدا کردن خواهر دوقلوی مانی رفعت که به تعبیر خودش نیمهاش و بخش زنانه وجودش است. سرگشتگی مانی در راه پیدا کردن خواهر دوقلویش میشود روایت داستانی.دخترک نوعی بیماری دارد که نتیجه یک جهش ژنتیکی است. جهشی که از رحم مادر شروع شده است و... دو جنین غیر هم جنس در یک کیسه آب باعث بروز نقصی مادرزاد شده است. داستان کافورپوش قصه هویت و روایتی مدرن از زندگی مانی رفعت که بر مبنای شخصیت است. قصه الگوها و تضادها و روایتهایی که در میدان قضاوت رنگ عوض میکنند.«دکتر شما خیلی چیزها را نمیفهمید. توی هیچ کتابی ننوشتهاند وقتی بفهمی میتوانستی با حضور دیگری کامل باشی ولی نیستی چه دردی دارد؟»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.