نیچه
8,900 تومان
همه چيز او را به هيجان ميآورد و هيچ چيز او را پايبند نميكند. همين كه موضوعي بكر بودن و جذابيت و راز حيااش را از دست ميدهد، آن را بي هيچ ترحمي رها ميكند، بياينكه به كساني كه بعد از او ميآيند حسادت كند. نيچه هم از وراي تمام شناختها، شناخت را ميجويد، شناختي كه به طرزي ابدي غير واقعي است و هرگز كاملا دست يافتني نيست. چيزي كه سر حد رنج و نوميدي او را برميانگيزاند، نه تصرف كردن، نه تصاحب كردن و نه لذت بردن است، بلكه هميشه پرسش كردن، جست و جو كردن و شكار كردن است.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
نیچه
نویسنده | اشتفان تسوایگ |
مترجم | لیلی گلستان |
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 106 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1397 |
شابک | 9789642130580 |
وزن | 0.125 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی
عصر استعمارگری
کتاب ژیژیک و الهیات
برگزیده ای از دیوان خاقانی
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.طرحواره درمانی (جلد 2)
اگرچه شناختدرمانی کلاسیک برای درمان اختلالات محور I طراحی شدهاست، ولی این کتاب به سبکی ماهرانه و کاملاً جذاب نشان میدهد که چگونه شناختدرمانی میتواند برای درمان اختلالات شخصیت مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد. مؤلفان برای حل مشکلات خاصّ افراد مبتلا به اختلالات شخصیت از قبیل الگوهای منششناختی انعطافپذیر، تعارضهای بین فردی مزمن و واکنشهای انتقالی، راهبردهایی را از سایر رویکردهای درمانی استخراج کرده و در قالب یک مدل شناختی جامعنگر تلفیق کرده اند.
این کتاب نشان میدهد که چگونه میتوانیم با استفاده از راهبردهای اکتشافی و تجربی از شدّت باورهای زیربنایی که آبشخور چنین مشکلاتی هستند، بکاهیم. توصیه میکنم تمام درمانگرانی که در فرآیند درمان با مشکلات شخصیتی بیماران خود دست و پنجه نرم میکنند، کتاب حاضر را مطالعه کنند. پرفسور آرون تی. بک دانشگاه پنسیلوانیا
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.