هنر سینما

790,000 تومان

کتاب هنر سینما نوشته دیوید بوردول  و کریستین تامسون ترجمه فتاح محمدی  توسط انتشارات مرکز با موضوع سینما و تئاتر، آموزش تکنیک‌های بنیادین فرم فیلم، تحلیل نقد فیلم به چاپ رسیده است.
رسالت کتاب حاضر آشنا کردن خواننده با زیبایی‌شناسی فیلم و بررسی جنبه‌های هنری سینما می‌باشد. مولفان این کتاب، پس از بررسی چگونگی تولید فیلم و فرایند و روشها و اصول آن، به اصول اساسی فرم فیلم و فرم‌هایی روایی و غیرروایی می‌پردازند و آنگاه چهار تکنیک بنیادین فرم فیلم یعنی میزانسن، فیلمبرداری، تدوین و صدا را تجزیه و تحلیل می‌کنند. بخش چهارم به چگونگی تحلیل و نقد فیلم پرداخته و چند فیلم به صورت نمونه بررسی می‌شوند و در بخش پنجم مهمترین دوره‌ها و جنبشهای تاریخ سینما بررسی می‌شوند.
مباحث کتاب هنر سینما
تولید فیلم
فرم فیلم

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643051594 دسته: , ,
توضیحات

هنر سینما

نویسنده دیوید بوردول
مترجم فتاح محمدی
نوبت چاپ بیست و یکم
تعداد صفحات 550
قطع و نوع جلد رحلی جلد سخت
سال انتشار 1402
شابک 9789643051594
توضیحات تکمیلی
وزن 1.33 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “هنر سینما”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حقیقت و زیبایی (درس‌های فلسفه هنر)

495,000 تومان
اين كتاب كه از بيست و شش درس شكل گرفته، با روشي تازه مهم‌ترين مسائل زيبايي‌شناسي و فلسفه هنر امروز را بررسي مي‌كند. نويسنده كوشيده تا جنبه امروزي نظريات زيبايي‌شناسان را كشف كند. نخست هنر را پديداري در حد ارتباط انساني معرفي كرده و از هر دو ديدگاه هنرمند و مخاطب به بررسي هنر پرداخته و نيز به تفصيل نظرياتي را بررسي كرده كه تاكيد را بر زمينه اجتماعي هنر، زبان اثر هنري، معناشناسي اثر، تماس با اثر و سرانجام شكل يا ساختار آن گذاشته‌اند. در واپسين درس‌ها نيز، ديدگاهي ديگر كه هنر را برتر از هرگونه ارتباط انساني مي‌شناسد، مورد بررسي قرار گرفته است. اينجا از زبان هيدگر با نكته‌هاي بديعي آشنا مي‌شويم كه راهگشاي ادراك تازه‌اي از هنر خواهد بود. هر چند كتاب به روش تاريخي نوشته نشده، اما بنا به ضرورت، ديدگاه فيلسوفان بزرگ گذشته در مورد اثر هنري به دقت مورد بحث آن بوده است. كتاب از انديشه‌هاي افلاطون تا نوترين ديدگاه‌هاي هنري را مطرح مي‌كند. در پايان هر درس، كتاب‌شناسي جامعي نيز از منابع فارسي، فرانسوي و انگليسي درباره مباحث آن درس افزوده شده است.

کتاب جنون منطقی

355,000 تومان
معرفی کتاب جنون منطقی افشین یداللهی (زادهٔ ۲۱ دی ۱۳۴۷ – درگذشتهٔ ۲۵ اسفند ۱۳۹۵) ترانه‌سرا و روان‌پزشک اهل ایران بود. او فعالیت‌های حرفه‌ای ترانه‌سرایی خود را در سال ۱۳۷۶ در سازمان صدا و سیما آغاز کرد. نخستین ترانه‌های وی با آهنگسازی فواد حجازی و شادمهر عقیلی و با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا می‌شد. از جمله ترانهٔ «از فارس تا خزر» که با آهنگ‌سازی شادمهر عقیلی و خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد. یداللهی چندین سال بود که ادارهٔ انجمنی به نام «خانهٔ ترانه» را برعهده داشت. خانهٔ ترانه در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانه‌سرایانی از قبیل عباس سجادی، سعید امیر اصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاری‌پور، محمدرضا حبیبی و افشین یداللهی راه‌اندازی شد. این جلسات به خواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص می‌یافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق و فرهنگسرای ارسباران انتقال یافت. در طی سال‌های گذشته به‌تدریج ترانه‌سراهای موسس خانهٔ ترانه به دلایل مختلفی از آن جدا شدند و افشین یداللهی تنها فرد باقی‌مانده از هیئت موسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق، همچنان اداره خانه ترانه را بر عهده داشت. جلسات خانه ترانه در فرهنگسرای شفق از کم اثرترین جلسات اجرایی بود. مکان اجرایی خانه ترانه در گذر زمان دستخوش تغییراتی بوده‌است. این کتاب شامل تعدادی از ترانه های این ترانه سرا است. . . .

کتاب راه بی سرانجام

100,000 تومان
معرفی کتاب راه بی سرانجام جنگ اوّل جهانی بیشتر به عنوان واقعه‌ای به یاد مانده است که به دلیل پایان دادن به عمر پاره‌ای از امپراتوری‌های بزرگ، زمینه‌ساز حیات مجدد گروهی از ملل کوچک‌تر و تشکیل یک رشته کشورهای جدید شد. اما جنگ اوّل جهانی جنبۀ دیگری داشت که بدان کمتر پرداخته شده است؛ یعنی پایان دادن به حیات نسبتاً مستقل پاره‌ای از ملل کوچک‌تر که در این فراز و نشیب همان حداقل موجودیت پیشین را نیز از دست داده و متلاشی شدند.راه بی‌سرانجام، نگاهی به سرگذشت آسوریان در جنگ جهانی اوّل مرور کوتاهی است بر این تجربۀ دردناک به گونه‌ای که در اسناد و گزارش‌های ایرانی منعکس شده‌اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

آفرین سیاوش

2,500 تومان
در حماسة فردوسی، قهرمان رازآمیزی وجود دارد که بی‌گناه در تبعید کشته می‌شود و از خونش گیاهی می‌روید. در گذشته‌ها هر سال در اول نوروز به نام و آیین او مراسمی در ماوراءالنهر برگزار می‌شد. این قهرمان که سیاوش نام دارد وارد فهرست ایزدان نباتی چون دموزی و تموز شد. به ویژه همتای ادونیس یونانی فینیقی تبار که بسیار زیبا و فریبنده بود در اوستا چند بار نام سیاوش، کوی سیاورش ملقب به نام‌آور و شریف آمده است. در شاهنامة فردوسی سیاوش پسرکاوس، شاه کیانی، و پدر کیخسرو است که در تبعید به توطئة‌ گرسیوز و فرمان افراسیاب، شاه تورانی، کشته شد. در سده‌های سوم و چهارم هجری، مغان ماورالنهر روز اول نوروز، خروسی قربانی می‌کردند و در مرگ سیاوش می‌کشتند. آیا از این روایت‌ها از اوستا تا تاریخ بخارا می‌توان بی‌چون چرا گفت که سیاوش ایزدی نباتی است مانند خدایان بین‌النهرین و مصری و آسیای صغیر، هم‌سان تموز و آتیس و ادونیس؟. کتاب حاضر پاسخی است به انبوهی نوشته‌های فارسی و به زبان‌های خارجی که این قهرمان حماسی را ایزد نباتی خوانده‌اند و گاهی از این فراتر رفته و این تندیس گیاهی را به آن سوی مرزهای فرهنگی ایران انداخته‌اند. در این نوشته از یافته‌های جدید هندشناسان دربارة حماسه‌ها به ویژه آثار خانم دکتر «رومیلا تاپار»، تاریخ‌نگار معاصر هند، سود جسته شده است.

حقوق اداری تطبیقی: حاکمیت قانون و دادرسی اداری تطبیقی در چند کشور بزرگ

210,000 تومان
نویسنده منوچهر طباطبایی موتمنی مترجم ————- نوبت چاپ 11 تعداد صفحات 196 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1402