
هنر همدردی
97,700 تومان
کتاب هنر همدردي افزون بر تمرکز بر مفهوم همدردي و تبيين آن، موزاييک موضوعي بينظيري است از شناخت مفاهيم مشابهي چون دلسوزي، همدلي، شفقت، مهرورزي، عدالت، خيرخواهي، توانايي عشقورزي و نسبت آن با قوهي تخيل آدمي. استدلالهاي کتاب نه فقط در جهت تأييد مفاهيم يادشده قوام مي يابند، بلکه نويسنده تقابلهاي آن، نظير بيرحمي، سنگدلي، بيعدالتي، بيانصافي، ستمگري، زورورزي، حيلهگري، دروغ و… را برميرسد و علل و حتي تفاوت آن در اطلاق بيروني و انگيزههاي بروز آن را از نظر دور نمي دارد. اين فيلسوف کانتي، نه فقط خاستگاه همدردي را فراتر از عقل محاسبهگر و تکليف و وظيفه، و حتي ارادهي آزاد ميداند، بلکه ضمن واکاوي شالودهي اخلاق و کردارهاي اخلاقي، افزون بر فراروي از کانت، سنگ بناي علوم جديد در بررسي سرچشمهي انگيزههاي انسان را نيز پي ميريزد. و باريکنگريهايش در موضوع همدردي و ارادهي آزاد، آغازگاه درخشاني است بر دستاوردهاي بعدي در عرصهي علوم طبيعي و عصبشناسي (نوروساينس) در سدهي بيستم و بيستويکم، که امروزه مسيري متفاوت از اخلاق کانتي دارد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
هنر همدردی
نویسنده | آرتور شوپنهاور |
مترجم | علی عبداللهی |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 146 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1402 |
شابک | 9789642135349 |
وزن | 0.137 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.بهداشت روانی
دزد دقیقهها
معرفی کتاب دزد دقیقه ها اثر داوید لوثانو
اِدو برای پسگرفتن روز تولدش نقشهی عجیبوغریبی میکشد.
مقامهای دولتی کشور ادو، یک روز را از تقویم حذف کردهاند. روزی که انتخاب کردهاند، ششم اکتبر است، یعنی همان روز تولد ادو.
او حالا دیگر تاریخ تولد ندارد و تا ابد در دهسالگی گیر افتاده است. ادو برای حل مشکلش، تصمیم میگیرد سری به فروشگاه اقلام ممنوعه بزند. مغازهدار عجیبوغریب فروشگاه اقلام ممنوعه، دستگاهی ممنوع و غیرقانونی به ادو میدهد تا با آن از مردم دقیقه بدزدد و در نهایت روز تولدش را پس بگیرد.
آیا ادو، که فقط یک دانشآموز معمولی است، میتواند دزد زمان بشود؟
آیا گیر میافتد؟ یا به هدفش میرسد؟ یا...
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.