

وحشت در دبستان شومیان 5/ یخبندان در مدرسه!
26,000 تومان
«مدرسه زنده است!» جلد نخست از مجموعه «وحشت در دبستان شومیان» است.
رمانی تصویری، با متنی ساده که یک فانتزی نو، کمی ترسناک و خیالانگیز است. رمانهای تصویری سادهخوان مانند این مجموعه، حتی برای کودکانی که خواندن را به خوبی نیاموختهاند هم مناسب است و به خاطر سرعت رخدادها و نوع فونت و تصویرها، سبب بالا رفتن اعتماد به نفس و انگیزه کودکان در خواندن کتاب میشود. این مجموعه موضوعی دارد که مسئلهی کودکان در این سن است، ترس از مدرسه!
«مدرسه زنده است!» داستان پسری به نام سام است که که مامور انتظامات و سالن دبستان شومیان شده است. او متوجه میشود که مدرسهای که در آن درس میخواند زنده است!
و خوراکش هم دانشآموزان است. حالا سام باید از خودش و بچههای مدرسه دربرابر این مدرسه شیطانی محافظت کند. او با دوستانش لوسی و آنتونیو همکاری میکند نا قبل از اینکه خیلی دیر شود این مدرسه ترسناک را متوقف کند.
مجموعهی «وحشت در دبستان شومیان» میتواند یکی از کتابهای ماندگار در ادبیات کودکان باشد و برای هر کودکی با هر سطحی از خواندن مناسب و دلچسب است و به آنها اندیشهورزی و حل مسئله، شجاعت رویارویی با مسائل و همکاری با دوستان و ارزش دوستی را یاد میدهد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
وحشت در دبستان شومیان 5/ یخبندان در مدرسه!
نویسنده |
جک شابرت
|
مترجم |
مونا توحیدی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 104 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222043223
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
دل مردگي
معرفی کتاب دلمردگی
ژان پل سارتر در کتاب دلمردگی به مسألهی آزادی که یکی از مهمترین اصول فلسفهی اگزیستانسیال است پرداخته و دلمشغولی کسانی را سوژهی تفکر خود قرار میدهد که باوجود بیاعتنایی به جنگ در ابتدای امر، به همبستگی و همدلی با ستمدیدگان پرداختهاند و در مقابل اشغالگری نازیها احساس مسئولیت میکنند. این کتاب آخرین اثر از سهگانهی «راههای آزادی» است که دو جلد دیگر آن با نامها سن عقل و تعلیق پیشتر منتشر شدهاند.درباره کتاب دلمردگی:
«کودکی سربهزیرم که تا دم مرگ فرمان خواهم برد. ولی از خودم.» جملهی بالا از فیلسوف برجستهی فرانسوی، ژان پل سارتر، گویای آن چیزیست که او در رمان دلمردگی (Iron in the Soul) مفصلاً به آن پرداخته است: مفهوم آزادی... حقیقت این است که استخوانبندی جهان امروز به صورت علمی درآمده و زیستن در عصری که همهچیز در آن قابل تقلیل به زبان علمی و ریاضیاتیست، امری تکراری است. این الگو بیوقفه و چهبسا بیرحمانه بر میلیونها تن از مردم زمانهی ما تحمیل شده است. صداهای اضطرابآمیز از گوشه و کنار برمیخیزد و آدمیزاد برای حفظ زندگی خویش به تلاش و تقلا میافتد. اینگونه است که روزبهروز عناوین گوناگون کتابهای خودیاری و انگیزشی به فهرست ناشران اضافه میگردد؛ آثاری که اغلب به هیچ طریقی مغاک بیانتهای تنهایی و اضطراب آدمی را پر نخواهند کرد. کتابهایی با توصیههای تصنعی و تکراری که نمیتوانند برای اوضاع و احوالی که بر انسان مسلط میشود و روح او را تباه میسازد، کاری کنند. در این میان، فلسفهی اگزیستانسیالیسم یکی از بزرگترین کوششها برای درهمشکستن قیود خفقانآور است. فلسفهای که ژان پل سارتر را یکی از سردمداران آن بهویژه در اروپای قارهای میدانند. بنا بر تعریفی که سارتر از این فلسفه ارائه میدهد و در رمان شاهکار خود، دلمردگی نیز به آن اشاره میکند، انسان موجودی آزاد است. و یا به عبارت دقیقتر، محکوم است که آزاد باشد. نوعی آزادی که او را بر دیگر موجودات برتری میدهد و درعینحال، زمینهساز اضطرابهای وجودی دیگری نیز است. ژوئن سال 1940 است. سربازان فرانسوی در حالی که روحیهی خود را به طور کامل از دست دادهاند، آتشبس را به انتظار نشستهاند. آنها روزبهروز، ساعتبهساعت، لحظهبهلحظه در حال رنج کشیدن و غرقِ در عذاب روح هستند. تجربهای نزدیک به دلمردگی... سارتر در این اثر پرترهای دلهرهآور، تأملبرانگیز و البته تأثیرگذار از جنگ، معنای آزادی و فقدان را پیش روی مخاطب خود قرار میدهد. گفتنیست این اثر نخستین بار در سال 1949 منتشر شد و همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، آخرین جلد از سهگانهی سارتر به نام راههای آزادی «Les Chemins de la Liberté» است و دو جلد دیگر آن تعلیق و سن عقل نام دارند. او در این رمان که دنبالهای بر دو اثر پیشین است، به تبیین اصول فلسفهی خود میپردازد. سارتر در این کتاب، همچون دو مجلد قبلی، هنرمندانه میکوشد تا آن گوهر رازناکی که آزادی مینامندش را از هر گزندی به دور و در امان نگه دارد. آزادی همانطور که همهی پیروان اگزیستانسیال بر سر آن اتفاق نظر دارند، تنها به معنای توانایی آری یا نه گفتن نیست. بلکه آزادی آنچنان است که انسان را به آفرینش چیزهای خوب و نو نیز قادر کند. سارتر فیلسوفی بود که قصد داشت کلیات فلسفی را از آسمان به روی زمین بیاورد. از همین روی به نوشتن داستان، رمان و نمایشنامه پرداخت. و عجیب نیست که در کتاب دلمردگی (همچنان که در تعلیق، سن عقل، تهوع و سایر آثار او مشاهده میکنیم) همان شیوهی منجز بیان را وارد داستانش کرده است.تو را دوست دارم چون نان و نمک
معرفی کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک: گزینه شعرهای عاشقانه
عشق و زندگی، جانمایهی آثار شاعران بزرگ جهان است. ناظم حکمت یکی از همین شاعران بلندآوازه است. در کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک مخاطب گزیدهای از سرودههای عاشقانهی وی خواهید بود. این گزیده به همت احمد پوری فراهم آمده است.درباره کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک
«از گرجستان به مسکو رفتم. سرِ راهم از مناطق قحطىزده عبور کردم. از صحنههایی که دیدم بسیار متأثر شدم. در مسکو خواستم شعرى به وزن هجایی بگویم و تمامى صحنههایی را که دیده بودم در آن بگنجانم. نتوانستم. ناگهان شکل شعرى که در روزنامه دیده بودم به خاطرم آمد. این شکل با شعر آزاد فرانسه که خوب مىشناختم متفاوت بود. به نظرم این طرز بیان بسیار نو و بىنظیر بود. شعر «مردمک چشم گرسنگان» را سرودم. در این شکل قافیه نقش مهّمى داشت. براى تسلّط بر کاربرد قافیه تمرینهاى زیادى کردم...» این کلمات را ناظم حکمت، مؤلف کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک، نگاشته است؛ شاعر نامدار ترکیهای - لهستانی که از او به عنوان پدر شعر نو ترکی یاد میشود. در سطوری که خواندید، حکمت به وصف مسیری پرداخته که او طی آن از شاعری سنتی که در قالب اوزان کلاسیک شعر میسروده، به شاعری نوگرا بدل شده که نیازش به زبان و بیانی نوین برای ابراز اندیشهها و عواطفش را، با خلق فرمِ شعریِ تازهای در زبان ترکی، پاسخ داده است. این فرم نوین، بعدها زمینهسازِ ظهور شاعران نواندیشِ بسیاری در زبان ترکی شد. شاعرانی که جملگی، از ناظم حکمت به عنوان پیشکسوت و بزرگِ خویش یاد کردهاند. تأثیر ناظم حکمت بر ادبیات ترکیه را، با تأثیر نیما یوشیج بر ادبیات فارسی مقایسه کردهاند. هر دو این شاعران، در جامعهای ظهور کردند که در حال گذار از سنت به مدرنیته بود. در این گیرودار، این دو شاعر به شدت احساسِ نیاز به فرم ادبیِ نوینی میکردند که پاسخگوی نیازهای شاعرِ نوین باشد؛ و از آنجا که هیچیک از آن دو، این فرم ادبی را در آثار پیشینیان خویش نمییافتند، خود به خلق آن همت گماردند. در کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک مخاطب گزیدهای از اشعار عاشقانهی ناظم حکمت خواهید بود. البته این سرودهها، عاشقانههای صرف نیستند. حکمت در این اشعار خواندنی، تلقی خاص خویش از عشق را، با تأثراتی که از وقایع سیاسی و اجتماعی پیرامونش گرفته، تلفیق نموده است. از این جهت، عاشقانههای حکمت را میتوان با عاشقانههای احمد شاملو، شاعر نوگرای ایرانی، مقایسه کرد. چه، در کار حکمت نیز، همچون آثار شاملو، عشق نه به عنوان احساسی آنجهانی و آرمانی، بلکه به مثابهی وضعیتی انسانی به تصویر کشیده شده که کموکیفِ آن، وابسته به محیط اجتماعیست. در همین راستا، میتوان این را نیز گفت که عشق در نگاه حکمت، مفریست برای گریز از دشواریهای زندگی در جامعهای بحرانی. اشعار موجود در کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک، به ترتیب تاریخ سرایش ارائه شدهاند. ترجمهی این اشعار بر عهدهی احمد پوری بوده است. منبع اصلىِ پوری جلد اول و دوم از مجموعه آثار 8 جلدى ناظم حکمت، چاپ بلغارستان بوده است. مقدمهاى هم به قلم خود ناظم حکمت در این گزیده گنجانده شده است.دختر ذرت: یک داستان عاشقانه
معرفی کتاب دختر ذرت: یک داستان عاشقانه
داستانی هیجانانگیز از ادبیات معاصر آمریکا؛ کتاب دختر ذرت اثری خواندنی از جویس کارول اوتس است. اوتس در این داستان بلند ماجراهای خوفانگیزی را روایت کرده که در پی مفقود شدن دختری خردسال رخ میدهد. گفتنی است که کتاب پیش رو در سال 2011 برندهی جایزهی برام استوکر شده است.درباره کتاب دختر ذرت
جویس کارول اوتس در میان نویسندگان ادبیات معاصر آمریکا چهرهای استثنایی است. منتقدان بسیاری، در نقد و بررسی آثار او به وجه جامعهشناختیِ این آثار توجه داشتهاند، و نوشتههای داستانی اوتس را به سبب واقعگراییِ عمیقِ نهفته در آنها ستودهاند. این واقعگرایی در فرازهایی از داستانهای اوتس آشکار میشود که در آنها مناسبات حاکم بر زندگی سیاسی و اجتماعی در آمریکای امروز به تصویر کشیده میشود. به واقع، معضلاتی که آدمهای داستانهای این نویسنده با آنها دستبهگریباناند، کمابیش از معضلات عمیقتری پرده برمیدارند که ریشه در حیات اجتماعی مردمان آمریکا دارد. با این همه و علیرغم این رئالیسم اجتماعی، آثار اوتس وجهی غریب و رازآمیز نیز دارد. در این آثار، چنانکه در فیلمهای آلفرد هیچکاک، استاد بزرگ سینما، تعلیق بر تمامیت اثر حاکم است. تعلیقی عظیم که گویی در پسِ آن عنصری اسرارآمیز نهفته گشته. جویس کارول اوتس در زمرهی نویسندگان پرکار به شمار میرود. از همین رو، به زعم ما بهترین شیوهی مطالعهی آثار وی، گزینش برجستهترین عناوین ادبیِ کارنامهی اوست. یکی از این عناوین، بیگمان کتاب دختر ذرت است. این اثرْ بلندترین داستان در مجموعهی دختر ذرت و دیگر کابوسها (The Corn Maiden and Other Nightmares) است، که با ترجمهی ناهید طباطبایی و به همت نشر چشمه، در قالب اثری مجزا در اختیار مخاطبین فراسیزبان قرار گرفته است. داستان بلند دختر ذرت، توأمان به سه ژانر عاشقانه، ترسناک و روانشناختی تعلق دارد. پیرنگ این اثر حول محور وقایعی سامان یافته که پس از مفقود شدن دختری یازدهساله رخ میدهند. این دختر که از مشکلات روانیِ حادی رنج میبرد، توسط گروهی از همکلاسیهایش دزدیده شده. هنگامی که پدر و مادر دختر، گزارش گم شدنِ او را به ادارهی پلیس میدهند، داستان به اصطلاح روی غلتک میافتد و وقایعی هیجانانگیز و پیشبینیناپذیر، یکی پس از دیگری رخ میدهند. عنوان کتاب دختر ذرت، از یک مراسم قربانی در آیینهای سرخپوستی برگرفته شده است.روزی روزگاری فوتبال: فوتبال و جامعهشناسی
معرفی کتاب روزی روزگاری فوتبال
کتاب روزی روزگاری فوتبال به قلم حمیدرضا صدر، تاریخچه فوتبال ملی و باشگاهی، قهرمانیها، جنبههای اجتماعی و سیاسی فوتبال را در ایران و سراسر جهان و بخصوص کشورهای صاحب سبک در این ورزش مانند انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و… مورد مطالعه قرار میدهد. در این کتاب که از چهارده فصل تشکیل شده است، مطالبی درباره فوتبال ایران و جهان مورد بحث قرار گرفته و در هر فصل وضعیت ورزش فوتبال در یکی از کشورهای جهان مورد بررسی قرار میگیرد. این اثر از رویدادهای مهم در زمینه فوتبال جهان سخن میگوید و بازیکنان مشهور را معرفی میکند. روزی روزگاری فوتبال سفری پر تب و تاب از دنیایی به دنیایی دیگر را نشان میدهد. از زمینهای خاکی تهران تا آرژانتین و ایالات متحده، از مردم، تاریخ و سیاست فوتبال. حمیدرضا صدر در این کتاب از شیفتگی مهارناپذیر انسانهایی سخن میگوید که نمیتواننند دلهایشان را از فوتبال بکنند، برق چشمهای مشتاقی را توصیف میکند که نمیتوانند مستطیل سبز را تماشا نکنند. در بخشی از کتاب روزی روزگاری فوتبال میخوانیم: از سال 1321 مقارن با اشغال ایران، برگزاری مسابقات فوتبال ترکیب جدیتری گرفت. تیم ایران با تیم ارتش انگلستان که از بازیکنان مثل منین، میگر و بیک استفاده کرد در امجدیه رو به رو شد. در این دیدار برای اولین بار به طور رسمی بلیت فروخته شده. فدراسیون فوتبال ایران سال 1325 به وجود آمد و نخستین رئیس آن دکتر محمدعلی رکنی بود که چهار سال در آن مسند باقی ماند. ایران در آن دوران در المپیک لندن 1948 شرکت کرد و نام ورزشکاران ایران برای نخستین بار وارد آرشیوهای رسمی جهانی شد. همان سالی که محمدجعفر سلماسی یگانه مدال را در رشتهی وزنهبرداری، مدال برنز، برای ایران به ارمغان آورد. همان سالی که محمد نامجو در وزن پنجاه و شش وزنهبرداری پنجم شد. همان سالی که امانوئل آغاسی، پدر آندره آغاسی، بهعنوان مشتزن ملیپوش ایران در وزن پنجاه و چهار کیلوگرم، در مرحلهی اول برابر الولرو ویسنته دونش از اسپانیا شکست خورد و حذف شد. از دههی 1320 به بعد بود که برد و باختهای تیم ملی شمرده شدند. همه به پیروزیها بالیدند و شکستها را به رخ کشیدند. وقتی تیم ملی ایران در 1326 در امجدیه برابر ترکیه قرار گرفت و سه بر یک مغلوب شد، یگانه گل ایران را مسعود برومند به ثمر رساند که شاگردی از مکتب باشگاه شاهین بود. بازوبند کاپیتانی را محمد خاتمی بسته بود که بعدها داماد شاه شد و با درجهی ارتشبدی عنوان فرماندهی نیروی هوایی را یدک کشید. ترکها در استانبول شش گل به همان تیم زدند. پاکستانیها هم در تهران پنج گل دریافت کردند تا فوتبال ایران طعم پیروزی بر یکی از همسایگانش را بچشد.طاعون
در بخشی از کتاب طاعون میخوانیم:
بعضیهایمان اما لجاجت به خرج میدادند و از نامه نوشتن دست نمیکشیدند و یکبند در جستوجوی ترفندهایی برای ارتباط با دنیای بیرون بودند، که همواره آخرسر خیال باطل از آب درمیآمدند. اگر هم بهفرض بعضی از شگردهایی که به عقلمان رسیده بودند نتیجه میدادند، باخبر نمیشدیم زیرا جوابی دریافت نمیکردیم. خلاصه، هفتههای متوالی کارمان این بود که مدام همان مطالب را رونویسی کنیم و اینطوری بهمرور واژههایی که در آغاز خونچکان از دلمان بیرون تراویده بودند بیمعنا میشدند. آنگاه رونویسیشان را به شکلی مکانیکی ادامه میدادیم و میکوشیدیم این جملههای بیجان را به نشانههای زندگانی مشقتبارمان بدل کنیم. سرانجام به نظرمان میرسید ارتباط متعارف از طریق تلگرام، بر این تکگوییِ سترون و لجوجانه و این گفتوگوی بیحاصل با دیوار ترجیح دارد. از سوی دیگر، با گذشت چند روز، هنگامی که مسلم شد هیچکس نخواهد توانست از شهرمان خارج شود، به فکرمان رسید بپرسیم آیا کسانی که قبل از اعلام طاعون رفتهاند اجازه دارند برگردند. پس از چند روز تأمل و بررسی فرمانداری پاسخ مثبت داد. اما این نکته را نیز گوشزد کرد که هر کس برگردد دیگر تحت هیچ شرایطی مجاز به ترک شهر نخواهد بود؛ به عبارت دیگر ورود آزاد است و خروج ممنوع. در این قضیه هم بعضی خانوادهها موضوع را سرسری گرفتند و چون بیاندازه مشتاقِ دیدارِ مجددِ خویشاوندانشان بودند، احتیاط و دوراندیشی را کنار گذاشتند. اما خیلی زود کسانی که اسیرِ طاعون بودند دریافتند نزدیکانشان را در معرض چه خطری قرار خواهند داد و پذیرفتند جدایی را تاب بیاورند. در حادترین مرحلهی بیماری، فقط شاهد یک مورد بودیم که عواطف انسانی زورش بر ترس از مرگی عذابآور چربید. برخلاف آنچه معمولاً تصور میشود، قهرمانانِ ماجرا دو دلداده نبودند که رنج را به هیچ میگیرند و شوریده و عاشق آغوش یکدیگر را میجویند. پای دکتر کاستلِ پیر و همسرش در میان بود که سالهای بسیار از زناشوییشان میگذشت. خانم کاستل، چند روز قبل از شیوع بیماری به یکی از شهرهای مجاور رفته بود. حتی جزء زوجهایی نبودند که نمونهای از سعادت بینظیر را به عالموآدم عرضه میکنند و راوی خود را مجاز میداند بگوید به احتمال زیاد این زنوشوهر تا آن هنگام یقین نداشتند از پیوندشان خرسندند. اما این جداییِ ناگهانی و طولانی بهشان اطمینان بخشید که قادر نیستند دور از یکدیگر زندگی کنند، و در برابر این حقیقت، که یکباره آشکار شده بود، طاعون بیاهمیت جلوه میکرد.آقای سناریست، حدیث نفس و آثار سعید مطلبی
معرفی کتاب آقای سناریست: حدیث نفس و آثار سعید مطلبی
کتاب آقای سناریست، نتیجهی گفتوگوهای دوستانهی حمیدرضا حاجی حسینی با سعید مطلبی است که به شکل روایتی منظم از زبان مطلبی نوشته شده و به دوران کودکی و نوجوانی، سالهای پرکار او به عنوان نویسنده و کارگردان پیش از انقلاب، دورانهای محرومیت او از فعالیت پس از انقلاب و فعالیتهای سالهای اخیر او میپردازد. کتابی جذاب که میتوانید با آن، نگاهی نو به تاریخ سینمای ایران داشته باشید.دربارهی کتاب آقای سناریست
خواندن دربارهی رویدادهای تاریخی، باعث میشود ما اطلاعاتی دربارهی آن رویدادها به دست آوریم؛ اما وقتی پای حرف کسانی مینشینیم که آن رویداد را از سر گذراندهاند انگار که به قالب آن افراد در میآییم و با تمام وجود آن اتفاق را لمس میکنیم. همین طور دربارهی مشاهیر، تا وقتی در کتاب یا صفحات ویکیپدیا یا حتی آثارشان، به دنبال درکشان هستیم، چیز زیادی دستگیرمان نمیشود، اما وقتی پای سخن نزدیکانشان مینشینیم، درست انگار روبرویشان نشستهایم و از دریچهی چشمان آنها، فرد مورد نظر را میبینیم و با او معاشرت میکنیم. انگار نوعی جادو در همنشینی و گفتگو با آدمها وجود دارد که اطلاعات را زنده میکند. حالا تصور کنید آدمی که با او همنشین شدهاید، یکی از نویسندگان پرکار زمانهی ما باشد، که نه تنها بهره بردن از تجارب و نظرات خودش بسیار ارزشمند است، رویدادهای تاریخی بسیاری را از سر گذرانده و با مشاهیر زیادی نیز دمخور بوده است. قطعاً تجربهی فوقالعادهای خواهد بود. ارزش کار حمیدرضا حاجی حسینی در جمعآوری و نوشتن کتاب آقای سناریست نیز همینقدر است. او روزها و ساعتها وقت گذاشته و با سعید مطلبی، یکی از نویسندگان و کارگردانان صاحبنظر و پیشکسوت ایرانی گفتگوهایی صمیمانه داشته است که پس از مرتب کردن و نظم بخشیدن به آنها، همه صحبتها را در قالب این کتاب با ما به اشتراک میگذارد.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.