وقتی بابام کوچک بود (3)

55,000 تومان

بابای من وقتی کوچک بود صبح یک روز بهاری با جوجه کوچولوش توی جعبه چوبی بزرگ توی بالکن آپارتمان نشسته بودند و از لای درز تخته‌ها به خورشید و پرنده‌های توی آسمان نگاه می‌کردند و نان و پنیر و پسته می‌خوردند….

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

وقتی بابام کوچک بود (3)

نویسنده
علی احمدی
مترجم
——
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع جیبی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٩٦
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ بالکی
وزن 96 گرم
شابک 9786003910300
توضیحات تکمیلی
وزن 0.096 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وقتی بابام کوچک بود (3)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب جوانی در سیاست فقط یک کلمه است

23,000 تومان
معرفی کتاب جوانی در سیاست فقط یک کلمه است یکی از مفاهیمی که سیاستمداران در وعده‌ها و سخنرانی‌های خود به کار می‌برند "جوان گرایی" است، سیاستمداران برای آینده وعده استفاده از نیروهای جوان می دهند و برای مرور کارنامه کاری گذشته‌شان از اینکه از تعدادی جوان در تقسیم کار سیاسی استفاده کرده‌اند با افتخار یاد می‌کنند. در فضای سیاست همیشه قرار است نیروها جوان‌تر بشوند، به جوان‌ها فرصت داده بشود و به جوان‌ها اعتماد بشود، همینطور که به زنان و اقلیت‌های قومی و نژادی و...

کتاب کلود ولگرد

162,500 تومان
معرفی کتاب کلود ولگرد کتاب کلود ولگرد، اثری نوشته ی ویکتور هوگو است که نخستین بار در سال 1834 انتشار یافت. کلود، از ساکنین محله ی تروا و مردی فقیر و گرسنه است که هیچ تحصیلات و یا کمکی از جامعه ی پیرامونش دریافت نکرده است. او یک روز از روی تهیدستی و بیچارگی، به اندازه ی مصرف سه روز معشوقه و فرزندش، هیزم و نان می دزدد. کلود اما دستگیر و در زندان کلروو به پنج سال حبس محکوم می شود؛ زندانی که سابقا کلیسایی قدیمی بوده اما اکنون به بازداشتگاهی با امنیت بسیار بالا تبدیل شده است. زندانیان محبوس در کلروو، روزها به کارهای سخت گماشته می شوند و شب ها را در سلول هایی نمور به صبح می رسانند. به آن ها قبل از خواب، مقدار کمی غذا داده می شود تا توان کار کردن برای فردا را داشته باشند. اما این غذای کم اصلا برای کلود کافی نیست. روزی، یکی از از هم سلولی های کلود، خلافکاری جوان و خجالتی به نام البین، پیشنهاد می کند که غذایش را با او شریک شود. و بدین شکل، یک رابطه ی دوستانه ی جذاب و ماندگار شکل می گیرد.

تن تن جلد 5- نیلوفرآبی (رحلی)

100,000 تومان
کتاب تن تن جلد 5- نیلوفرآبی (رحلی) از مجموعه داستان های تن تن است . نیلوفر آبی در سال 1934 میلادی در مجله‌ی هفتگی بروکسل پا به عرصه‌ی داستان‌های مصور نهاد. بدون شک در میان آثار هرژه، محتوای این اثر بیشترین نزدیکی به وقایع سیاسی زمان خود را داراست. فضای داستان مربوط به وقایع سال 1931 میلادی است. در آن زمان نیروهای ژاپنی قسمت عمده‌ی چین از جمله شانگهای بزرگ‌ترین بندر چین را به اشغال خود در آورده بودند. همزمان در منطقه‌ی حایل نیز نیروهای غربی به رهبری انگلیس و آمریکا در چین حضور داشتند. بسیاری از صحنه‌های داستان حقیقی است. در این اثر هرژه برای اولین بار تمایل هنری خود به سبک واقع‌گرایی را نشان می‌دهد.

هنر خودشناسی

97,000 تومان
کتاب هنر خودشناسی نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبدالهی توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، ایدئالیسم آلمانی به چاپ رسیده است. بن‌مـایه‌ی آینه، آن روی سکه‌ی خودشنـاسی را آشکار می‌کند، زیرا خودبینی پیامدهای ناگواری به بار می‌آورد. و خطای نارسیس (نماد خودشیفتگی)، درست همین است. آن‌که شیفته‌ی زیبایی خود، مغرورانه بر تصویر آینگی خود خم می‌شود، فقط خودش را می‌بیند و قادر نیست هیچ خط و ربطی بین خود و واقعیت پیدا کند. فقط خویشتن خویش را شناختن، به معنای زندانی تصویر خود ماندن است. معرفی مباحث کتاب هنر خودشناسی یادداشت مترجم پیش درآمد هنر خودشناسی یا معرفت نفس اصول بنیادین و فرازهای نغز برخی آثار شوپنهاور که به فارسی ترجمه شده اند

راهکار

11,000 تومان
کتاب حاضر تلاش می‌کند نه تنها در انتقال اطلاعات، بلکه در بیدارسازی نیروهای متعالی درون شما قدم‌های موثری بردارد. برای اینکه این نیروها همیشه در وجود خود زنده نگه دارید، باید تا آخر عمر به استفاده از راهکارهایی که در این کتاب ارائه می‌شود ادامه دهید. هدف نهایی این است که رابطه‌ای پایان ناپذیربا نیروهای متعالی برقرار سازید. نویسنده سعی کرده حقیقتی ساده اما بسیار مهم را به خواننده کتاب منتقل کند. قدرت نیروهای متعالی کاملاً واقعی است. هر چه مخاطب بتواند بیشتر از آنها استفاده کند، تغییرات بزرگ‌تر و عمیق‌تری در زندگی‌اش ایجاد خواهد کرد. تا به حال بیماران بسیاری بوده‌اند که پنج یا ده سال یا حتی بیشتر با نیروهایی که نویسنده این کتاب به آنها معرفی کرده و موفقیت‌های بزرگی کسب کرده‌اند. اما آنچه حقیقتاً زندگی آنها را استثنایی کرده، طرز برخوردشان در برابر شکست‌ها بوده است. دراین مواقع سریعاً نیروهای متعالی را آزاد می‌کنند و روح انعطاف ناپذیر خود را در برابر تابش آنها قرار می‌دهند. آنها با علم به این که سختی و مصیبت رابطه‌شان را بانیروهای متعالی عمیق می‌سازد، مشکلات را به آغوش باز می‌پذیرند. در عوض، همواره از حمایت نیرویی فراتر برخوردارند و به اطمینانی راسخ و محکم دست می‌یابند.

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.