وقتی بابام کوچک بود

55,000 تومان

بابای شما وقتی کوچک بود چه شکلی بود و چه کارهایی می‌کرد . وقتی بابام کوچک بود ، یک صبح بهاری توی بالکن زیر آفتاب دراز کشیده بود و یک مشت ارزن هم ریخته بود روی شکمش و جوجه ناز کوچولویش هم داشت تند تند دانه می‌خورد . . . . بچه‌ها و شیطنت‌های دوران کودکی‌شان و آرزوهایی که شاید هیچگاه شکل واقعیت به خود نگرفت از جمله موضوعاتی است که در این کتاب کوچک دستمایه طنز نویسنده قرار گرفته است . « وقتی بابام کوچک بود » قصه کوچکی بابای خیلی از بچه‌هاست ، بچه‌هایی که حالا خود بزرگ شده‌اند و قصه کودکی‌شان را برای بچه‌هایشان جوری تعریف می‌کنند که انگار هیچ وقت کوچک نبوده‌اند .

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

وقتی بابام کوچک بود

نویسنده
علی احمدی
مترجم
——
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات ١١٨
نوع جلد شومیز
قطع جیبی
سال نشر ١٣٩٧
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ١٠٣ گرم
شابک 9789647694957
توضیحات تکمیلی
وزن 0.103 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وقتی بابام کوچک بود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب دوئل (چخوف)

195,000 تومان
معرفی کتاب دوئل (چخوف) کتاب دوئل، اثری نوشته ی آنتون چخوف است که اولین بار در سال 1891 وارد بازار نشر شد. داستان این اثر درباره ی مردی به نام لائفسکی است که پس از فرار با زنی متأهل به نام ناديژدا فيودورونا، با آرزوی آغاز یک زندگی جدید در یک شهر کوچک ساحلی زندگی می کند. اما این آرزو به هیچ جا نمی رسد زیرا لائفسکی تمام وقت خود را صرف میخوارگی و قمار می کند و نادیژدا نیز وارد روابط دیگری می شود. لائفسکی دوباره نقشه ای برای فرار می کشد اما این بار بدون معشوقه اش و همین اتفاق، باعث بروز مجادله ای میان او و مردی عقل گرا به نام فن کورن می شود. فن کورن، به قوانین انتخاب طبیعی داروین و از بین رفتن موجودات ضعیف و بی فایده اعتقاد دارد. اما مجادله بالا می گیرد و این دو تصمیم می گیرند که با هم دوئل کنند. ون کورن مصمم است که درسی فراموش نشدنی به لائفسکی بدهد. کتاب دوئل، داستانی درباره ی ضعف های انسان، امکان بخشش، و توانایی ذاتی افراد در تغییر زندگی و رفتار خودشان است. . . .

یوحنا؛ پاپ مونث

690,000 تومان
بیست و هفتمین روز از ماه زمهریر سال ٨١٤ پس از میلاد مسیح ، قابله‌ای به نام « هروترود » با بورانی از برف و طوفان روبرو می‌شود . شروع داستان شرح تندبادی است که به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت و در تن لرزان هروترود فرو رفت و از سوراخ‌ها و وصله‌های قبای پشمی نازکش گذشت . کوره راه جنگلی پوشیده از توده‌های برف بود و او در هر گامی که بر می‌داشت تا زانو در برف فرو می‌رفت . قشری از یخ روی ابروان و پلک‌هایش نشسته بود . هروترود هر چند لحظه یک‌بار دستی به صورتش می‌کشید و برف‌ها را پاک می‌کرد تا بتواند راه را تشخیص دهد . دست‌ها و پاهایش ، با آن که چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود ، از شدت سرما درد می‌کرد . چند قدم آن طرف‌تر لکه سیاه و مبهمی روی برف‌ها پدیدار شد . این لکه سیاه ، لاشه کلاغ یخ‌زده‌ای بود . حتی این لاشخورهای مقاوم و جان سخت هم در آن زمستان بی‌نهایت سرد می‌مُردند . یعنی از گرسنگی می‌مردند ، چون لاشه جانوران چنان یخ می‌زد که حتی کلاغ‌ها هم نمی‌توانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند . تن قابله داستان ما از تماشای این منظره می‌لرزید و بر سرعت گام‌هایش می‌افزود . درد زایمان همسر کشیش روستا آغاز شده بود . هروترود با تلخی بسیار با خود گفت : این کوچولو هم چه وقت خوبی را برای تولد انتخاب کرده است ! فقط در همین یک ماه گذشته پنج نوزاد به دنیا آوردم که هیچ یک از آنها بیشتر از دو هفته زنده نمانده‌اند . « یوحنا ، پاپ مونث » ، داستان مهیجی از « یوهانا » است که بعدها کشیش می‌شود . این کتاب در ٨٣٢ صفحه راهی بازار نشر شده است .

کتاب دیوان صائب تبریزی 2 جلدی

875,000 تومان
معرفی کتاب دیوان صائب تبریزی 2 جلدی میرزا محمّدعلی صائب تبریزی حدود سال ۱۰۰۰ هجری یا یکی دو سال بعد از آن در تبریز زاده شد. پدر او تاجری معتبر بود و خانوادهٔ صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شدند؛ این مردم را تبارزه ( تبریزی های ) اصفهان می نامیدند. صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت. در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد. صائب در سال ۱۰۳۴ هـ. ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حکمران کابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه برد. در سال ۱۰۴۲ ه‍. ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملک الشعرایی داد. صائب هشتاد سال زندگی کرد و هم در اصفهان دیده از جهان فروبست. درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه. ق بوده است. آرامگاه او در اصفهان، در محلهٔ لنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود. مقبرهٔ صائب در باغچه ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شده است قرار دارد. صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، تعداد اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفته اند. آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است. دیوان حاضر شامل کلیات غزل های صائب تبریزی است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

پدر سالاری جدید

قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 49,000 تومان.
هشام شرابی در کتاب پدر سالاری جدید، نظریه‌ای درباره تغییرات تحریف شده در جامعه عرب را بیان می‌کند. این کتاب را می‌توانید با ترجمه سید احمد موثقی بخوانید. کتاب پدر سالاری جدید، دربردارنده نظریه‌ای درباره تغییرات تحریف شده در جامعه عرب است. این کتاب نگاهی به وقایعی می‌اندازد که در دنیای عرب رخ می‌دهد و به نام پدر سالاری جدید شناخته می‌شود. این اثر حاصل سال‌ها تلاش، تحقیق و تدریس نویسنده در دانشگاه است و با رویکردی انتقادی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی سنتی و مدرن جهان عرب را مورد بررسی قرار می‌دهد.

بخشی از کتاب پدر سالاری جدید

سرخوردگی‌ها و تحقیرها، خشم و نومیدی ناشی از این اوضاع، از سال ۱۹۴۸ م، و به ویژه از سال ۱۹۶۷ م، منجر به وارد آمدن ضربه روحی فلج کننده و فراگیری بر جهان عرب گردیده است. اکنون از خودگذشتگی (عملیات انتحاری با اتومبیل حامل بمب)، خشونت کور، فرار به خارج، یا مهاجرت در داخل، برای بسیاری از افراد راه خلاصی شده است. شدت بیزاری از خویش و کلْبی مسلکی، تنها با تعصبات قوم مدارانه و رویاهای بی پایه نسبت به شکوه و افتخار گذشته برابری می کند. علت این درماندگی گسترده، این تفرقه ناامیدکننده، این فروپاشی جهانی چیست؟ آیا علت اینها تنها صهیونیزم، استعمار، و امپریالیزم است؟ یا علت چیز دیگری است؛ چیزی در قلب جامعه؛ نوعی بیماری نامرئی که در حال خوردن و ساییدن مرکز است؟ مُفسران عرب متخصص موشکافی در وضعیت نهایی شده اند. اما برای بیرون ریختن تلخی و سرخوردگی کاری بیش از طغیان احساسات و بیان شفاهی آنها لازم است: ارائه چارچوبی تحلیلی که زمینه را برای تفسیری سامانمند فراهم سازد. نیاز به رویکردی نظری افزایش یافته، زیرا بحران عمیق‌تر و سرکش‌تر شده است. زمانی که اطلاعات روی هم انباشته می‌شود، تصویر کلی به طور فزاینده‌ای تیره و تار و ناسازگار می‌شود. اکنون ما به نقطه ای رسیده‌ایم که دیگر نمی‌توانیم به واسطه وجود درختان، جنگل را تشخیص دهیم. تلاش من در اینجا در جهت فراهم کردن چارچوبی است که در آن، واقعیت ها، وقایع، و جنبه های متنوع پدیده های اجتماعی و سیاسی سامانمند می شوند و معنی پیدا می کنند.

شخصیت باستان … اسکندر مقدونی

6,500 تومان
پدر اسکندر شاه فیلیپ دوم و مادرش ملکه المپیاس هر دو در خاندان‌های سلطنتی به دنیا آمده بودند. بر طبق برخی افسانه‌ها که اسکندر هم باورشان داشت ، نسب اجداد پدری اسکندر به هرکول قهرمان باستانی یونان می‌رسید. این قصه‌ها همگی عظمت از پیش معلوم اسکندر را نشان می‌دهد . وقتی مادرش او را باردار بود ، در خواب غرش تندر شنید و دید که آذرخشی رحمش را شکافت . این آذرخش آتشی برافروخت که تا دوردست‌ها دامن کشید. رؤیای او حاکی از آن بود که نوزادی که المپیاس حمل می‌کند، همان‌قدر خیره‌کننده و مخرب خواهد بود که نور و آتش تندر . در روز تولد اسکندر که به احتمال زیاد بیستم ژوئیه سال ٣٥٦ قبل از میلاد اتفاق افتاده، نشانه‌های بیشتری از موفقیت‌های آتی او نمایان می‌شود . جنگ ها و فتوحات ، و در نهایت و به گفته پلوتارک، مورخ باستانی ، پیشگویان گفته بودند تولد اسکندر با سه پیروزی قرین بوده که همگی نشانه شکست ناپذیری او خواهد بود. در ٢٥٠٠ سال پیش در یونان باستان دگرگونی‌های فرهنگی و سیاسی رخ داد و این کشور وارد عصر طلایی تاریخ خود شد که طی آن بنیان دموکراسی و سرچشمه‌های پژوهش دانشگاهی شکل گرفت. این کتاب که در واقع به زندگی اسکندر کبیر می‌پردازد مجلد دیگری از مجموعه شخصیت‌های تأثیرگذار است که راهی بازار نشر شده است .