وینی پو جلد 3، بازگشت به جنگل صد جریب

32,000 تومان

قاصدک‌ها تو راه‌اند! رفتن خبر بیارن! توی جنگل صد جریب و میان شُرشُر نهرها به‌جای باد این بار شایعه‌ای لابه‌لای درختان می‌پیچد و دهان به دهان کلاغ‌های خبرچین می‌چرخد. کریستوفر به جنگل برگشته؟ دست خالی یا با یک دوست تازه؟

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
وینی پو جلد 3
نویسنده
دیوید بندیکتوس
مترجم
فرید کرمی
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 208
نوع جلد شومیز ـ ته چسب
قطع رقعی کوتاه
سال انتشار 1399
سال چاپ اول 1399
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786000809454

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 19.5 × 14.5 × 1 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وینی پو جلد 3، بازگشت به جنگل صد جریب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من و روزها من و کارها جلد 3، من و بازی

20,000 تومان
کتاب "من و روزها من و کارها جلد 3، من و بازی" از انتشارات قدیانی یک کتاب آموزشی و تفریحی برای کودکان خردسال است. این کتاب با داستان‌های جذاب و آموزنده، کودکان را با انواع بازی‌ها و فعالیت‌های تفریحی آشنا می‌کند و به توسعه خلاقیت و همکاری در آنها کمک می‌کند.

آموزش سواد مالی به کودکان (04) – بزی که قالیچه شد

60,000 تومان
«بزی که قالیچه شد» یکی از کتاب‌های مجموعه‌ی «آموزش سواد مالی» برای کودکان است که در قالب داستان، دانش، مهارت و استانداردهای رفتارهای مالی را آموزش می‌دهد. این کتاب، داستانی از زندگی یک بافنده و بزش است که در یک قبیله‌ی سرخ‌پوستی در منطقه‌ی پنجره‌ی سنگی آریزونا زندگی می‌کنند. گلنما برای برای بافتن قالیچه، پشم‌های بزش را می‌چیند، آن‌ها را تمیز و خشک می‌کند، با شانه‌ پشم‌زنی مرتب می‌کند و می‌ریسد و آن‌ها را رنگ می‌کند. کتاب تمامی این مراحل تا آماده شدن قالیچه را در تصویرها نشان داده است. داستان از زبان بز گلمنا، تعریف می‌شود و در همه تصویرها او حضور دارد و گاهی به گلنما کمک می‌کند و گاهی هم خرابکاری. کودکان با خواندن این کتاب، با روند تولید و بافت یک قالیچه آشنا می‌‎‌شوند.  
سفارش:0
باقی مانده:1

30 روز با پیامبر(ص) جلد 7، سواران کوه احد

9,500 تومان
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".

30 روز با پیامبر(ص) جلد 3، دعوت پنهانی

9,500 تومان
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".

مقابله با بلایای طبیعی جلد 1، جنگل

5,000 تومان
کتاب‌هاي مقابله با بلاياي طبيعي، که به‌صورت تک‌جلدي و نيز به‌صورت مجموعه‌ي يک‌جلدي (با جلد سخت) منتشر شده‌اند، خواننده را با مفهوم و ابعاد واقعي سيل، خشک‌سالي، آتش‌سوزي‌هاي بزرگ در جنگل، بهمن و سونامي آشنا مي‌کنند، به علل و پيامدهاي آنها مي‌پردازند و شگردهايي را که براي تخفيف خسارت‌هاي ناشي از اين پديده‌ها کاربرد دارند، معرفي مي‌کنند.

آسمان هفتم

قیمت اصلی: 115,000 تومان بود.قیمت فعلی: 65,000 تومان.
کتاب آسمان هفتم، آخرین اثر نجیب محفوظ است، این کتاب که شامل دست نوشته های او می باشد، پس از مرگ وی توسط فرزندش به انتشار رسید. این کتاب شامل 236 داستان کوتاه است که با نگاهی روانکاوانه انسان را برای کشف حقایق زندگی و رمز و راز روح به تفکر وا می دارد.
در حالی که گرسنگی به من فشار می‌آورد با دوچرخه به هر طرف می‌رفتم، در جست‌وجوی رستورانی ارزان قیمت بودم که با درآمد محدود من همخوانی داشته باشد. اما همه جا بسته بود. به سمت میدان، و ساعت وسط آنکه نگاه کردم دوستم را دیدم که زیر آن ایستاده بود، با اشاره به من گفت که پیشش بروم. با دوچرخه به سمت او رفتم و وقتی متوجه موضوع شد از من خواست دوچرخه را به او بسپارم تا راحت‌تر دنبال غذا بگردم، من هم پیشنهادش را عملی کردم و در حالی که به دنبال غذاخوری می‌گشتم ضعف و گرسنگی بیشتر به من فشار می‌آورد. در یأس و ناامیدی و فشار گرسنگی به سمت رستوران«خانواده« رفتم با اینکه می‌دانستم گران است. صاحب رستوران کنار در ورودی که پرده‌ای به آن زده بودند ایستاده بود. با کنار زدن پرده مشخص شد که سالن رستوران، چیزی جز یک خرابه پر از آشغال نبود، با دلخوری پرسیدم: چه اتفاقی‌افتاده؟ مرد گفت: زود برو کبابی الشباب شاید قبل از اینکه تعطیل کند به آنجا برسی. من هم وقت تلف نکردم و با سرعت به میدان ساعت برگشتم، اما نه از دوچرخه خبری بود نه از دوستم