پانصد میلیون ثروت بانو بیگم

قیمت اصلی: 190,000 تومان بود.قیمت فعلی: 55,000 تومان.

سارازن، پزشک فرانسوی، مطلع می‌شود، صاحب ارثیۀ هنگفتی از سوی شخصی به نام «بانو بیگم» شده. او وقتی این خبر را می‌شنود، شروع به رویابافی می‌کند، تا این‌که سر و کلۀ ورثۀ دیگری پیدا می‌شود. آقای پروفسور شولتز، آن‌طور که ادعا می‌کند، نوۀ خواهر بزرگ مرحومه بیگم است. پروفسور شولتز که آلمانی‌ای متعصب است دوست ندارد این ارثیه به این راحتی‌ها نصیب رقیب فرانسوی‌اش شود، بنابراین وارد عمل می‌شود. در نهایت، ارثیه بین سارازان و شولتز تقسیم می‌شود. هرکدام از آن‌ها با توجه به رؤیایی که در سر دارند برای این پول نقشه‌هایی می‌کشند.

ژول ورن زمانی این اثر را به رشته تحریر درمی‌آورد که آلمان به خاک فرانسه حمله و بخشی از آن را تصرف کرده.

انتشارات ققنوس در نظر دارد تمام آثار ژول ورن را به صورت مجموعه‌ای کامل منتشر کند. پانصد میلیون ثروت بانو بیگم اولین بار است که به فارسی ترجمه می‌شود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

پانصد میلیون ثروت بانو بیگم

نویسنده
ژول ورن
مترجم
فرزانه مهری
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٢٣٩
نوع جلد سلفون
قطع پالتویی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٤٠٠
موضوع
داستان‌های فرانسه
نوع کاغذ بالکی
وزن ٣٥٢ گرم
شابک
9786003912953
توضیحات تکمیلی
وزن 0.352 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پانصد میلیون ثروت بانو بیگم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جنگ ویتنام

130,000 تومان
ظهر سی ام آوریل سال ١٩٧٥، ستونى از تانک‏‌هاى تحت فرمان نیروهاى ویتنام شمالى‏ دروازه‏هاى کاخ ریاست جمهورى ویتنام جنوبى را در سایگون فرو ریختند و وارد محوطه کاخ شدند. رهبر ویتنام جنوبى طى پیامى تسلیم بى‏ قید و شرط خود را اعلام‏ کرد. تسلیم ویتنام جنوبى در برابر ویتنام شمالى در سال ١٩٧٥، پس از دو هزار سال‏ درگیرى‏‌هاى خارجى و داخلى براى تعیین سرنوشت کشور، نقطه عطف بزرگى بود. درخلال قرون متمادى، مردم ویتنام براى راندن متجاوزان گوناگون خارجى ظفرمندانه‏ دست به ‏دست همدیگر داده، اما در این راه بارها و بارها نیز به قهقراى جنگ‏هاى تلخ‏ داخلى افتاده بودند. آن گونه که در تاریخ ثبت شده، ویتنام نخستین بار در سال ١١١ قبل از میلاد توسط امپراتورى چین تسخیر شد. تا چند هزار سال بعد از این تاریخ، ویتنام حکم یکى ازاستان‌‏هاى چین را داشت. ویتنامى‌‏ها به چینى‏‌ها به دیده تحسین مى‏ نگریستند و بخش‏ اعظم فرهنگ چین را در فرهنگ خود ادغام کرده بودند، اما در عین حال سوداى‏استقلال نیز داشتند. در سال ٩٣٨ ویتنامى‏ ها براى مطالبه استقلالشان به قدر کفایت نیرو بسیج کرده بودند. نیروهاى تحت فرمان ژنرال نِگو چوین چینى‏ ها را در نبردى در شمال‏ ویتنام، نزدیک هایفونگِ امروزى، شکست داد. قبل از جنگ، سربازان ژنرال نِگو چوین‏در بسترِ رودى پُر جزر و مد در باچ دانگ دیرک‏ هاى نوک فلزى فرو کردند. با بالا آمدن‏ سطح آب، وقتى دیرک‏ ها زیر آب بودند و دیده نمى ‏شدند، ویتنامى ‏ها قایق ‏هاى چینی را با ترفند به صحنه کارزار کشیدند. با پایین رفتن آب،قایق‏هاى چینى در میان دیرک‏ ها به دام افتادند و به سهولت توسط ویتنامى‏‌ها نابود شدند.
سفارش:0
باقی مانده:2

درآمدی بر فهم هرمنوتیک

19,000 تومان

درآمدی بر فهم هرمنوتیک

در درآمدی بر فهم هرمنوتیک، لارنس اشمیت از طریق بررسی نظام‌مند افکار حامیان هرمنوتیک فلسفی درآمدی بر هرمنوتیک مدرن به دست می‌دهد. فصل یکم به بررسی افکار عالم الهیات پروتستان، فریدریش شلایرماخر، می‌پردازد که بنا بر استدلال او سوءفهم اجتناب‌ناپذیر است و اگر قرار است به‌درستی بفهمیم، همواره باید تفسیر را به کار بندیم. فصل دوم به بحث درباره افکار دیلتای می‌پردازد که مدعی است فهم در علوم انسانی اصولاً متفاوت از تبیین در علوم طبیعی است و برای قضاوت بر سر این‌که دیگران به وسیله زبان، ژست‌ها، حالت‌های چهره و عمل چه منظور و احساساتی را می‌رسانند، روش‌شناسی خود را ارائه می‌کند. فصل سوم به ارائه افکار هایدگر می‌پردازد که با تغییر کانون توجه از تفسیر متون به تفسیری وجودی از انسان این مفهوم را به شکلی کاملاً متفاوت به کار می‌برد. در فصل چهارم اندیشه‌های اخیر گادامر بررسی می‌شود که ساختارهای تجربه هرمنوتیکی را بررسی می‌کند و برتری علوم طبیعی را به عنوان مدل‌هایی برای حقیقت به پرسش می‌گیرد. فصل‌های پایانی نیز به برخی از نقدهای واردشده به هرمنوتیک، از جمله آثار هابرماس، هرش، ریکور و دریدا و توجه به چشم‌اندازهای آینده هرمنوتیک اشاره می‌کند.   مطالعه بخشی از کتاب

سال بلوا (جیبی)

190,000 تومان
دار سایه درازی‌ داشت‌. وحشتناک‌ و عجیب‌. خورشید که‌ برمی‌آمد، سایه‌اش‌ از جلو همه مغازه‌ها و خانه‌ها می‌گذشت‌. با این‌ صحنه شگفت‌ سال‌ بلوا آغاز می‌شود. داستانی‌ که‌ در آن‌ همه‌ چیز منظم‌ است‌ و منظم‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ تاریخی‌ است‌ و تاریخی‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ روایتش‌ خطی‌ است‌ و در عین‌ حال‌ سیال‌ است‌. ماجرا عمدتاً از زبان‌ دختری‌ روایت‌ می‌شود که‌ پدرش‌ سرهنگ‌ است‌ و در آرزوی‌ صعود از پله‌های‌ ترقی‌ مدام‌ سقوط‌ می‌کند. سرهنگ‌ هرگز به‌ پایتخت‌ خوانده‌ نمی‌شود، دخترش‌ نیز به‌ جای‌ آن‌ که‌ همسر ولیعهد و ملکه‌ ایران‌ شود، دل‌ سپرده‌ به‌ عشق‌ کوزه‌گری‌ غریب‌ به‌ ناچار به‌ همسری‌ پزشکی‌ در می‌آید که‌ سرانجام‌ قاتل‌ اوست‌. تصویر موشکافانه‌ مظلومیت‌ زن‌ ایرانی‌، مظلومیت‌ مرد هنرمند ایرانی‌ و تاریخ‌ پرهراس‌ یک‌ سرزمین‌ کهنسال‌، از سال‌ بلوا رمانی‌ ساخته‌ است‌ که‌ هرگز فراموش‌ نمی‌شود. عباس‌ معروفی‌، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور ایرانی‌، ٤٦ سال‌ دارد، جوایز داخلی‌ و بین‌المللی‌ بسیاری‌ را از آن‌ خود کرده‌ و مدتی‌ است‌ ایران‌ را به‌ ناچار ترک‌ گفته‌ است‌. معروفی‌ اکنون‌ ساکن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ می‌نویسد و تسلطش‌ بر شیوه‌های‌ مدرن‌ داستان‌نویسی‌ و شناختش‌ از تاریخ‌ و اسطوره‌ او را در زمره پرمخاطب‌ترین‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ قرار داده‌ است‌

انجیل یهودا

25,000 تومان
انجیل یهودا، که نزدیک به هزار و هفتصد سال مفقود بود، سرانجام در غاری در مصر پیدا شد. کشف این انجیل یکی از بزرگ‌ترین اکتشافات تاریخی قرن بیستم است، هم طراز با کشف طومارهای بحرالمیت و انجیل‌های گنوسی نجع حمادی. این انجیل، برخلاف انجیل‌های عهد جدید، یهودا اسخریوطی را چهره‌ای کاملاً مثبت و الگویی برای تمام کسانی معرفی می‌کند که آرزو دارند پیرو عیسی باشند. کتابی که هم‌اینک در دست دارید نخستین ترجمۀ انجیل یهودا به زبان فارسی است. این انجیل خود بخشی از یک دست‌نوشته یا نسخۀ خطی پاپیروسی است که به «دست‌نوشتۀ چاکوس» مشهور است. این نسخۀ خطی، که در سال‌های پایانی دهۀ ١٩٧٠ میلادی طی حفاری مخفیانه‌ای در مصر کشف شد، سرنوشت پرماجرایی را پشت سر گذاشت تا سرانجام به دست مؤسسۀ نشنال جئوگرافیک رسید. این مؤسسه بی‌درنگ گروهی از متخصصان را برای ترمیم و ترجمۀ انجیل یهودا برگزید و سرانجام، در سال ٢٠٠٦، ویراست نخست آن را برای اولین بار منتشر کرد.  

پیاده‌روهای پارک لاله

11,000 تومان
شاید فکر می‌کنید داستان این کتاب داستان دختری است به نام  پری که شوهر عجیبی دارد، و به خاطر مشکلات روحی و فکرها و کارهای عجیب و غریب شوهرش، به خانه پدری برگردانده شده. شاید فکر می‌کنید وقتی به خانه پدری بر می‌گردد با پسرِ پیرزنی که طبقه پایین خانه زندگی می‌کند و موهای فرفری‌ای دارد آشنا می‌شود و دوست تپلِ پری این وسط خراب‌کاری‌هایی می‌کند و خیلی اتفاقات دیگر. شاید فکر می‌کنید شوهر پری از بیمارستان فرار می‌کند و کلاً کتاب درباره زندگی شگفت‌انگیز پری است؟ اما قضیه فقط این‌ها نیست... داستان، داستانِ گِرد نبودن زمین و چیزهای دیگه‌ست که ممکنه تا الآن به اشتباه در موردشان به شما اطلاعات داده شده. لطفاً کمی جور دیگر و با تردید بیشتر به دور و بر خود نگاه کنید. شاید هیچ ‌چیز اون‌جور که ما می‌بینیم نباشد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: فیلسوفای زن اصلاً ازدواج نمی‌کنن به نظرم. چون فیلسوف به دنیا می‌آن. وقتی فیلسوف به دنیا بیای دیگه نمی‌تونی ازدواج کنی. فکر کنم دارم زرزر می‌کنم. کاش منم فیلسوف به دنیا می‌اومدم. کاش یه چیزی می‌شدم...   نقدی بر این کتاب

هیتلر را من کشتم

7,000 تومان
سرنوشت دیکتاتور آلمان همواره یکی از مرموزترین داستان‌های تاریخ بوده است و فرضیه‌ها و مستندهای زیادی در مورد او و روزهای پایانی جنگ جهانی دوم ساخته و پرداخته شده است. پیرمردی به نام صادق نورچیان در آخرین روزهای عمر خود به نوه روزنامه‌نگارش، حمید، راز بزرگی را می‌نمایاند. حمید در پی کشف این راز به دید جدیدی از زندگی و آینده‌اش می‌رسد. هیتلر را من کشتم داستانی معمایی درباره این احتمال است که روس‌ها پیشوای آلمان نازی را در روزهای پایانی جنگ به ایران منتقل کردند و به صورت مخفیانه در شمال ایران نگهداری می‌شد. و داستان براساس نقب در خاطرات گذشته افراد دخیل در این راز پیش می‌رود. این کتاب اولین رمان هادی معیری‌نژاد است که از اواسط دهه هفتاد شمسی به نوشتن شعر، داستان، نقد هنری و مقالات اجتماعی مشغول است. اما تاکنون اثری منتشر نکرده است. او مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دارد و عضو انجمن منتقدان سینمای ایران است و در حال حاضر به کار روزنامه‌نگاری اشتغال دارد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: با خنده گفت: «نه پدرسوخته! ضرر نداره. این راز رو باید بری کشف کنی، من فقط اولش رو بهت می‌گم. فقط باید قول بدی تا وقتی من زنده‌م هیچی نگی، بعدش هر کاری خواستی با این راز بکن. فقط مواظب باش هدرش ندی.» گفتم: «نه مطمئن باشید بابا.» بعد چشمکی زدم و گفتم: «حالا چی هست این راز؟ لااقل تیترشو بگین. با شاهپور غلامرضا دعواتون شده زدینش؟» گفت: «نه برو بالاتر.» به شوخی گفتم: «با اشرف پهلوی سَروسِر داشتین؟» گفت: «نه برو بالاتر.» گفتم: «کتاب خاطرات سِری اعلیحضرت پیش شماست؟» گفت: «نه برو بالاتر.» بعد اشاره کرد که گوشمو بیارم جلو. گوشم رو بردم جلو، خیلی جدی گفت: «به کسی نگو، اما هیتلر رو من کشتم.»