پانوراما ۵… خواندن در توالت

9,000 تومان

به‌رغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغت‌های کوتاه و فرصت‌های طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف و بانک و وقت‌هایی که توی تاکسی و مترو می‌گذرانیم، می‌تواند وقف سرک کشیدن از پنجره‌ای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کرده‌ایم مطالعه‌ی یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به  دلیل هیبت اثر، نداشتن زمان کافی یا همگام نشدن با حال و هوای داستان از این کار بازمانده‌ایم. در این مواقع دسترسی به گزیده‌ای خوشخوان و مناسب از آثار نویسنده می‌تواند جرئت و شوق مطالعه‌ی نوشته‌ای را که خواندنش کاری شاق به نظر می‌رسید در ما برانگیزد. پانوراما همین هدف را دنبال می‌کند: جهان‌نمایی وسیع که به آسانی در دسترس عموم مخاطبان قرار می‌گیرد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

پانوراما ۵… خواندن در توالت

نویسنده
هنری میلر
مترجم
محمدرضا شکاری
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ۷۱
نوع جلد شومیز
قطع پالتویی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ١٣٩٦
موضوع
——-
نوع کاغذ بالکی
وزن ٦٤ گرم
شابک
9786002783738
توضیحات تکمیلی
وزن 0.064 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پانوراما ۵… خواندن در توالت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اوریکس وکریک

4,800 تومان
آخرین‌ رمان‌ نویسنده‌ معروف‌ کانادایی‌، مارگارت‌ اتوود، توسط‌ انتشارات‌ ققنوس‌ راهی‌ بازار نشر شد. اتوود پیش‌ از این‌ به‌ خاطر نگارش‌ کتاب‌ «آدمکش‌ کور» برنده‌ جایزه‌ بوکر ادبی‌ در سال‌ ٢٠٠٠ شده‌ بود، این‌ بار سرگذشت‌ تنها بازمانده‌ از یک‌ فاجعه‌ جهانی‌ زیست‌ محیطی‌ را به‌ رشته‌ تحریر درآورده‌ است‌. وی‌ می‌گوید: «هنگامی‌ که‌ حوادث‌ اولیه‌ داستان‌ در ذهنم‌ شکل‌ گرفت‌ و مشغول‌ نگارش‌ اوریکس‌ و کریک‌ بودم‌، در واقعیت‌ این‌ حوادث‌ داشت‌ به‌ وقوع‌ می‌پیوست‌، حادثه‌ یازدهم‌ سپتامبر و پس‌ از آن‌ انتشار میکروب‌ سیاه‌ زخم‌.» تمامی‌ اتفاقات‌ این‌ رمان‌ خواندنی‌ در سال‌های‌ پایانی‌ قرن‌ ٢١ رخ‌ می‌دهد. اتوود با دقتی‌ مثال‌زدنی‌ گزارشی‌ از جهانی‌ می‌دهد که‌ ما در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌. جذابیت‌های‌ مطرح‌ شده‌ در این‌ رمان‌ از نگرانی‌ و افسوس‌ آدمی‌ حکایت‌ می‌کند که‌ در جهانی‌ می‌زید که‌ خود علت‌ اصلی‌ به‌وجود آمدن‌ آن‌ است‌. گفتنی‌ است‌

شخصیت رنسانس … کریستف کلمب

2,800 تومان
با وجود شهرت بسیار زیادی که کریستف کلمب دارد اما بسیاری از اطلاعات مربوط به او سرّی مانده است . مثلاً بخش زیادی از زندگی دوران جوانی‌اش نامعلوم است . بسیاری از مورخان بر این باورند که کریستف کلمب با نام اصلی « کریستوفورو کلمبو » حدود سال ١٤٥١ میلادی در جنووای ایتالیا به دنیا آمد . در آن زمان جنووا یکی از شهرهای بندری و شناخته شده اروپا بود . پدر « کلمب » در این شهر تجارت می‌کرد . بعدها خانواده‌شان به ساوونا شهری ساحلی نزدیک جنووا نقل مکان کردند . کریستف کلمب فرزند بزرگ خانواده بود . کریستف کلمب جوان علاقه زیادی به مطالعه نقشه‌ها و نمودارهای جغرافیایی داشت . می‌گویند او نخستین بار چهارده ساله بود که به دریا رفت . شاید سن کمی به نظر برسد اما در آن دوران پسرها اولین‌ بار در ده سالگی به دریا می‌رفتند . کلمب در نخستین سال‌هایی که در دریا گذراند ، چندین‌بار به خیوس ، جزیره‌ای نزدیک ترکیه امروزی سفر کرد . در ضمن او به انگلستان ، ایرلند و ایسلند هم رفت . طبق آنچه در روایت‌ها آمده ، گویا در یکی از نخستین سفرهای دریایی‌اش دزدان دریایی به کشتی او حمله می‌کنند .

این طور مردها

25,000 تومان
تقدیر واژه‌ای است که در طول تاریخ ذهن تمام آدمیان را همواره به خود مشغول کرده است. سرنوشت محتومی که به ظن خیلی‌ها پیشانی‌نوشت است و از آن گریزی نیست اما نویسنده در کتاب اینطور مردها با زبانی قصه‌گو و ساده به خلق شخصیت‌هایی می‌پردازد که یا تسلیم محض تقدیر هستند یا علیه پیشانی‌نوشت خود قیام می‌کنند تا عنان زندگی‌شان را به دست بگیرند. قصه‌ها به‌آسانی خواننده را در موقعیت داوری و انتخاب قرار می‌دهد. انتخابی بین این که آنچه هست بماند یا آنچه بشود که می‌خواهد.

یه کار تر و تمیز

7,500 تومان

بیست و یک داستان کوتاه تشکیل دهنده این کتاب است. گویش محلی شیرازی در اولین داستان- راشه- به چشم می‌آید: «شب عروسی برایش چای دو رنگ بردم. کوچکه یه بیست تومنی نو گذاشت کنار سینی و استکان رو برداشت و لاجرعه هورت کشید. اما راشه لب‌تر نکرد. مواظبش بودم همه‌اش به اندازه «ها» که بگه لباش از هم فاصله داشت... می‌گفتن لوله رنگو وقتی رفته بوده اشکلک دید وکوچکه رو مجبور کرده یکی برایش بخره.

کوچکه گفت از بی گوشتی مردیم بریم؟ گفتم بریم. برف تا کمرمون می‌رسید. ابر از زمین تا آسمونو پر کرده بود. شول همی طوره آدم یا بالای ابره یا قاطی ابره. هنوزم که هنوزه قصابی نداره سالی به دوازده ماه بوی گوشت سرسیخ حسرت رو دله. همی شد که یکی یه حسن موسی رو کول انداختیم و دست به کمر، خم، از شیب تند جیر محله راه افتادیم رو به بالا...»

داستان‌های دیگر این مجموعه «آقای دوست داشتنی»، «چاره‌ای نیس»، «باید خودم را جا بگذارم»، «خنده‌ها و پنجره خاکستری»، «خواهر مرگ»، «درویش و بانو»، «رنگ تلخ»، «دوشنبه‌ها» و ... هستند که مهناز کریمی از سال ها پیش برای انتشار آن را آماده کرده بود اما به دلایلی منتشر نشدند.

«مهناز کریمی» نویسنده شیرازی مقیم آمریکا پیش از این رمان «سنج و صنوبر» را منتشر کرده است.

انگار خودم نیستم

58,000 تومان
انگار خودم نیستم داستان آدم­‌هایی است که خودشان را گم کرده‌اند و آن­قدر از خود فاصله گرفته‌اند که دیگر خودشان را نمی‌‌­شناسند. داستان از زبان چند راوی روایت می‌­‌شود و رویدادهایی از گذشته و حال را به هم پیوند می‌دهد تا پازل شخصیتی آدم‌­هایش تکمیل شود انگار خودم نیستم در سبک رئالیستی به رشته تحریر درآمده و وقایع، رخدادها و دیالوگ­‌های آن کاملاً با رویدادهای زندگی عادی و روزمره منطبق‌اند. کتاب قصد ندارد وقایع دور از ذهن و ناملموس را شرح دهد بلکه آنچه نویسنده درصدد آن بوده است ترسیم روزمرگی­‌هایی‌ است که به مرور زمان منجر به تحول انسان­‌ها می‌شوند؛ انسان­‌هایی که از جنس تمامِ آدم­‌های طبقه متوسط جامعه مدرن امروزی­‌اند.

عذاب‌ وجدان‌

45,000 تومان
چند دقیقه‌ پیش‌، همان‌ صدای‌ همیشگی‌. هر بار با شنیدن‌ آن‌ صدا، قلبم‌ فرو می‌ریزد، درست‌ مثل‌ شبی‌ که‌ از جزیره‌ برگشته‌ بودیم‌ و من‌ داشتم‌ از ترس‌ می‌مردم‌ که‌ مبادا متوجه‌ شوند که‌ ماتئو، جلوی‌ در ساختمان‌، در انتظار من‌ است‌. با این‌ حال‌ وقتی‌ تاکسی‌ حرکت‌ کرد، هراسان‌ شده‌ بودم‌. همان‌طور که‌ ماتئو رفته‌رفته‌ از من‌ دور می‌شد، من‌ نیز حس‌ می‌کردم‌ که‌ در صحبت‌ کردن‌ با گولیلمو نباید شتابی‌ نشان‌ دهم‌ (و با وجود این‌که‌ داشتم‌ از آنچه‌ تو آن‌ را «تقصیر من‌» می‌نامی‌، رنج‌ می‌بردم‌) حس‌ می‌کردم‌ که‌ بار دیگر آن‌ عذاب‌ وجدان‌ نامعلوم‌ و همیشگی‌ دارد در قلبم‌ جای‌ می‌گیرد... ... من‌ داشتم‌ فکر می‌کردم‌ که‌ دیگر هرگز سعادتمند نخواهم‌ شد. و یک‌ روز، مرگ‌ من‌ نیز فرا خواهد رسید. به‌ نظرم‌ سانتا ترزا هم‌ همین‌ را می‌گفته‌ است‌: تا دو ساعت‌ دیگر، نه‌؟ بگذریم‌. به‌ هر حال‌ ماجرای‌ ما دارد به‌ انتها می‌رسد. ماتئو اغلب‌، با نگرانی‌ خاطر به‌ من‌ خیره‌ می‌ماند. دستش‌ را به‌ پیشانی‌ من‌ می‌کشد و زمزمه‌کنان‌ می‌گوید: «حتی‌ عشق‌ من‌ نیز موفق‌ نخواهد شد از تو دفاع‌ بکند، نه‌، هیچ‌ کس‌ قادر نیست‌ که‌ آن‌ لحظه‌، لحظه‌ مرگ‌ را به‌ عقب‌ بیندازد.» ...