

پرسه در حوالی زندگی
25,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
پرسه در حوالی زندگی
نویسنده |
مصطفی مستور
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 88 |
نوع جلد | گالینگور |
قطع | خشتی |
سال نشر | 1395 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
تصویر و متن
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 514 گرم |
شابک |
9789648049367
|
وزن | 0.514 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
خموشان
معرفی کتاب خموشان: داستانهای کوتاه آلبر کامو
کتاب خموشان: داستانهای کوتاه آلبر کامو نوشتهی آلبر کامو، مجموعهای از شش داستان این نویسنده و فیلسوف شهیر فرانسوی است. او در این داستانها به تنهایی انسان و حس بیگانگی و انزوا پرداخته است. احساس تعلق آلبر کامو به الجزایر، پیرنگ بسیاری از داستانهای کتاب خموشان را شکل داده است و در برخی از داستانهای این مجموعه، ما تصویری از خود کامو را مشاهده میکنیم. آلبر کامو که در سال 1957 برندهی نوبل ادبیات شده بود، کمی پس از انتشار این کتاب در یک تصادف در گذشت.دربارهی کتاب خموشان: داستانهای کوتاه آلبر کامو
داستانهای کتاب خموشان (Exile and the Kingdom) نوشتهی آلبر کامو (Albert Camus) همه درونمایههای اگزیستانسیالیستی دارند. نام اصلی کتاب، «جلای وطن و قلمرو» است و در آن شش داستان کوتاه از آلبر کامو، نویسندهی مشهور فرانسوی گرد آمدهاند. اسمِ هیچکدام از داستانهای این مجموعه، جلای وطن و قلمرو نیست، ولی شخصیتهای این داستانها سلطنت و قلمروی خود را به معنایی فلسفی از دست دادهاند. این شخصیتها تنها هستند و به نوعی از جامعهی خود بیرون زدهاند. در تمامیِ این داستانها، شخصیتها با جهانِ اطرافشان تضاد دردناکی دارند. تضادی که انزوایی خودخواسته یا ناخواسته را در پی داشته است. شخصیتهای این داستانها تبعید شدهاند و بر سر دوراهیای قرار دارند؛ بین تنهایی و تعلق؛ بین مهاجرت و بازگشت؛ بین سکوت و صدا. داستانهای کتاب خموشان، این باور آلبر کامو را نشان میدهند که زندگی و جهان بیمعنی هستند و بزرگترین و اصلیترین نیاز و میل بشر یافتن معنایی برای زندگی و جهان است. از نظر آلبر کامو، پوچیِ زندگی ناشی از برخورد و مواجههی این دو واقعیت با یکدیگر است و تنها کاری که میتوان کرد این است که این کشمکش را بفهمیم و بدون آنکه به دنبالِ راهِ فراری باشیم در این کشمکش و تعارض زندگی کنیم. آلبر کامو در داستانهای کتاب خموشان، توانایی بیبدیلی در تصویر کردن مناظر زیبا، اما خشن از خود نشان میدهد. آفتاب سوزان و صحراهای الجزایر، دشتهای متروک، جنگلهای انبوه و رازآلودِ برزیل، همه با نثری قدرتمند و شاعرانه تصویر شدهاند. آلبر کامو با ترسیم چنین مناظری به خوبی توانسته است احساسِ عمیقِ تعلقش به زادگاهش را نشان دهد. همین احساس تعلق هم موجب شده است که در داستانها نشانههای بسیاری از خود کامو را میبینیم. برای مثال، در داستانِ میزمان، شخصیت اصلی نامی شبیه به نامِ کامو و حتی دغدغههایی شبیه به خودِ آلبر کامو دارد؛ این شخصیت هم دلش برای الجزایر میسوزد ولی الجزایریها به واسطهی کشوری که در آن زندگی میکند، به او اعتماد ندارند و او را محرم خودشان نمیدانند. کتاب خموشان، آخرین کتابی از آلبر کاموست که پیش از مرگ نابهنگامش در سال 1960 منتشر شد. این کتاب توسط محمدمهدی شجاعی ترجمه شده و انتشارات چشمه آن را منتشر کرده است.زندگي همين است
معرفی کتاب زندگی همین است
روایتی سورئالیستی و غیرمعمول از دنیای مردگان! محمدهاشم اکبریانی در کتاب زندگی همین است شما را دعوت میکند تا در جریان کشمکشهای افرادی باشید که زندگی پس از مرگ هم برای آنها کفایت نمیکند و سر از خاک بر آوردهاند تا بار دیگر با زندگان نشست و برخاست کنند.درباره کتاب زندگی همین است:
نویسنده این رمان تلاش کرده تا با استفاده از داستانکها و خرده روایتهایی که در طول داستان پیش میکشد، اثری با فضایی متفاوت و سورئالیستی را پیش چشمان شما ترسیم کند. ماجراهای این داستان میان واقعیت و خیال، مرگ و زندگی، گذشته و حال میگذرند و اشتراکاتی با هم دارند. زمان و مکان دقیق و مشخصی را نمیتوان برای آنها تعیین کرد که همین ویژگی بر خاص بودن این اثر تاکید دارد و به خوبی نمایانگر خلاقیت نویسنده است. داستان این کتاب لحنی محاورهای و ساده دارد و از جایی آغاز میشود که یک مرده در گور خود در حال پوسیده شدن است و باقی ماندههای جسد او مورد حملهی جانوران زیرزمینی قرار گرفته. او کمکم متوجه مکالمات دیگر مردههای اطراف خودش میشود و با آنها ارتباط میگیرد. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود، با ورود شخصیتهایی که به نظر تاریخی، اساطیری و هنری میآیند، کمکم وارد فضایی نیمه واقعی خواهید شد. غافلگیریها پایان ندارد، پس از نمایش گیرودارهای مختلف میان شخصیتهایی که از مرگ بازگشتهاند، داستان مردی روایت میشود که حال به یک گربه نر تبدیل شده است. در کنار همه اینها مترجمی حضور دارد که میتواند صداها را از پشت دیوارها بشنود و این به خودی خود نیرویی خارقالعاده برای هر کسی به شمار میرود. اما همچنان ماجراهایی هیجانانگیزتر و البته مرموزتری به وقوع خواهد پیوست. باری، هدف از این همه پیچیدگی و بالا پایین چیست؟ شاید بتوان آن را در یک کلام خلاصه کرد: زندگی همین است. بله زندگی همین گونه است... پر از پیچیدگیها و پستی و بلندیهایی که گاه در نظر آدمی غیر واقعی به نظر میرسد، اما حقیقتی غیرقابل انکار است و چارهای جز پذیرفتن آن نیست.کارآگاه کرگدن در باغوحش مرموز 6/ ماجرای شیواوای قلدر
برشی از متن کتاب
شی واوا گفت: بهره وری. کلمه ش اینه. همه مان گفتیم: بهره... چی چی؟ پیپو شی واوا با غرور تکرار کرد: به ره و ری. موهایش را که بالا زده بود، دوباره مرتب کرد. تمام حیوانات بخش جنوبی باغ وحش سردرگم و متعجب او را نگاه می کردند. یکی گفت: خب یعنی چی؟ شی واوا گفت: خیلی ساده ست. مثلاً تو! به پرث تنبل اشاره ای کرد. تو یه... یکی گفت: یه تنبـ... شی واوا پرید وسط حرفش و گفت: یه حیوون میمون شکل عجیب و غریب هستی. حالا بی خیال. هر چی هستی. اصل ماجرا اینجاست که چی کار بلدی بکنی؟ تنبل گفت: من؟... خب... بلدم بخوابم. شی واوا گفت: بخوابی؟ ای تنبل! باید کار درست و حسابی بکنی. کاری که باعث بشه سودی به باغ وحش برسه. همه مان دوباره پرسیدیم: سووووووود؟ شی واوا گفت: از درخت بیا پایین. این جارو رو بگیر و همه ی باغ وحش رو جارو بزن. می خوام یه ساعت دیگه همه جا از تمیزی برق بزنه ها. پرث تنبل مکثی کرد. موکاکالا رفت طرفش. همین که رفت طرفش و نگاه تندی به پرث انداخت، حیولان بیچاره از درخت آمد پایین. تند تند کف زمین را جارو کرد. شی واوا فریاد زد: تو! تو کرگدن پیر! معلوم است که جوابش را ندادم. اسم من کارآگاه کرگدن است... نه کرگدن پیر. او هم این را می دانست. گفت: دارم با تو حرف می زنم پیر مرد! با تو و اون پرنده ی احمقی که روی شونت نشسته. گوش هاتون سنگینه؟ طوطی پلیسه زد زیر خنده و گفت: ها ها ها ها! شنیدی کرگدن جون؟ گفت پرنده ی احمق! اگه با من این طوری حرف می زد ناراحت می شدم... حسابی ناراحت می شدم... وایسا ببینم!... من که نشستم رو شونه ی تو... اون حرف رو به من زدی. من احمقم؟ پیپو خیلی آرام آمد طرف ما. دیدم که کلید کوچولو را با روبانی به گردنش بسته و کلیده دارد تکان تکان می خورد. شی واوا گفت: مردم اصلاً دوست ندارن پول بدن و کرگدنی رو تماشا کنن که توی حوض گلش وامیسته یا می شینه. با خودم گفتم: آخ آخ آخ! حوض گِل عزیزم! چقدر دوست داشتم الان مشغول گل بازی بودم و پاهام رو کرده بودم توی گِل! شی واوا گفت: حیوون های آروم و سنگین و پیر اصلاً خوب نیستن. می خوام حسابی تکون بدین. تکون بخورین. تحرّک... کلمه ش همینه. بینسنتینا فیله از روی سادگی پرسید: ولی مگه کلمه هه بهره وری نبود؟ پیپو گفت: چیزه... بهره وری و تحرّک. این ها دو کلمه ان. حسابی کلافه شده بود، گفت: فکر کنم خیلی وقت ببره که دوباره این باغ وحش رو سرسامون بدم. همه مان دوباره پرسیدیم: سر و... چی چی؟سفر شگفت انگيز آليسا
معرفی کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا
تصور کنید در حال سفر به یکی از سیارات کهشکان راه شیری هستید و قرار است دهها اتفاق هیجانانگیز و تکرارنشدنی را تجربه کنید! کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا به قلم ک. بولیچف شما را در یک سفر ماجراجویانه با آلیسا و پدرش همراه میکند. سفری که نه روی زمین، بلکه در میان سیارات دیگر صورت میگیرد و اتفاقات غیرمنتظرهی زیادی در آن رخ خواهد داد.دربارهی کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا
آلیسا دختر کوچولویی است که همراه با پدرش به سفرهای زیادی رفته و ماجراهای عجیبی را پشتِسر گذاشته است. حالا که قرن بیستویک به انتهای خودش رسیده و سایر سیارههای کهکشان راه شیری برای آدمها قابل سکونت شدهاند، آلیسا قرار است با پدرش و یک گروه تحقیقاتی به فضا بروند. آنها قصد دارند مطالعه و تحقیق جدیدی را انجام دهند و هدفشان از این سفر علمی و جذاب، پیدا کردن حیوانات فضایی برای انتقال آنها به باغِوحش مسکو است. اما این سفر آنطور که آلیسا و بقیهی مسافران فکر میکنند، ساده نیست. آنها در مسیر خود با اتفاقات فراوان و عجیبوغریبی روبهرو میشوند که هرگز فکرش را هم نمیکردند! البته باید بدانید آلیسا بسیار باهوش است و میداند باید چه کاری انجام دهد تا از پس موانع بربیاید. کیریل بولیچف (Kirill bulychev) در کتاب سفر شگفتانگیز آلیسا (Alisa's Voyage) خالق داستانی هیجانانگیز، ماجراجویانه و گاهی دلهرهآور است و آن را با تخیل پیوند داده. همهی کودکان و نوجوانان علاقهمند به کتاب، با خواندن این داستان خیالانگیز میتوانند افسار تخیلشان را به دست بگیرند و به سرزمینهای دیگر سفر کنند. چراکه در کتاب سفر شگفتانگیز آلیسا هیجان، موقعیتهای خطرناک و جدید و جذابیت و ماجراجویی به یکدیگر پیوند خوردهاند. کتاب سفر شگفتانگیز آلیسا به همت نشر چشمه و ترجمهی روان الهام کامرانی روانهی بازار کتاب شده است.دربارهی مجموعهکتابهای آلیسا سلزنیوا؛ دختری از آینده
مجموعه داستان سلزنیوا؛ دختری از آینده اثر کیریل بولیچف از جمله مجموعههای داستانی محبوب در دنیاست که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. در این مجموعه بیش از پنجاه رمان و داستان کوتاه به رشتهی تحریر درآمده و با تصویرسازیهای جذاب و تماشایی، موردِتوجه کودکان و نوجوانان سراسر دنیا قرار گرفته است.در بخشی از کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا میخوانیم
کاوشگرانِ ستارهی ژوبیندار کوچک، با شکوه تمام به استقبال سفینهی پگاس آمدند. همین که روی سطح فلزی محوطه فرود آمدیم، آنها بهسرعت با خودروِ صحرایی به سمت ما آمدند. سطح فلزیْ زیرِ سنگینیِ سفینه تکانتکان میخورد و آبیِ نارنجیرنگ، مثل رنگ آهنِ زنگزده، شلپشلپ از میان راهباریکههای سطوح فلزی بیرون میریخت. سه جوانِ بامحبت، با لباس رسمیِ جنگیِ قرمزرنگ، که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند، از خودرو بیرون آمدند. پشتسرشان سه فضانورد با سارافونهای مجلل که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند همراهیشان میکردند. زنان و مردان جوانی که با نانونمکِ توی سینی از ما استقبال کردند. وقتی از روی راهباریکههای فلزی خیسِ پایگاهِ فضایی عبور کردیم، روی کلاهخودهای فضاییمان تاج گلی از گلهای کُرکی محلی گذاشتند. در تالارِ کوچکِ غذاخوریِ کاوشگران، به افتخار ما، مراسم شام باشکوهی ترتیب داده شده بود. از ما با کمپوت کنسروی، اُردک کنسروی و ساندویچ کنسروی پذیرایی کردند. مکانیک زِلِنی، که در پگاس سرآشپز بود، روی خوشش را نشان داد: سیب واقعی، خامهی زدهشدهیِ واقعی با انگورفرنگیِ واقعی و از همه مهمتر واقعیترین نان چاودار را روی میز جشن گذاشت! آلیسا مهمان اصلی بود. همهی کاوشگران بزرگسال بودند، بچههایشان توی خانههایشان در مریخ، در زمین یا در گانیمد مانده بودند و بسیار دلتنگ بچههایشان بودند. آلیسا به همهی سؤالهایشان پاسخ داد. صادقانه تلاش کرد از آنچه واقعاً هست، احمقتر به نظر برسد. وقتی به سفینه برگشت، گلایهکنان گفت: «خیلی دلشون میخواست من بچهی خنگ و کوچولو باشم. من هم مأیوسشون نکردم.»روياهاي انيشتن
عليه تو اعلان عشق ميدهم
در بخشی از کتاب علیه تو اعلان عشق میدهم میخوانیم
با هوشیاری کامل (یا با آنچه که بعد از شناختنت بر جای مانده بود) بر آن شدم که به تو عاشق باشم کاری ارادی نه کاری از روی شکست و هزیمت هان اینک من با هوشیاری کامل (یا با جنونم) از حصارهای وجودت عبور میکنم و از پیش میدانم در چه سیارهای آتش خواهم افروخت و کدام توفان را از صندوق گناهان رها خواهم کرد. و مشتاق به سوی تو خواهم شتافت تا مرزهایم در مرزهای تو گم شود و بر بستر ابرهای شفاف، باهم، به خواب رویم و من تو را صدا بزنم: ای من!...فهرست مطالب کتاب
مقدمهی مترجم تماس شبانه عشق بهخیر! علیه تو اعلانِ عشق میدهم چونان صاعقه در من رخنه کردی شکوفههای شبانهی جنون فریاد وقتی که قلبت پروانه میشود با تو دانستم که زمین مسطح است روزگاران میان اخگر و خاکستر عشق مردان همچون آب در غربال است سفر میکنم با خاطراتمان که در چمدان من است نغمهای غیرانفرادی با بربط اشتیاق شهادت میدهم علیه تو در برابر دادگاه شب غریبه... گویا من مُردهام!محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.