



پنجشنبههای سالن
18,000 تومان
ازدواج موقت از دیرباز تاکنون موضوعی مناقشهبرانگیز بوده که بارها دستمایهی تولید فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی شده است.
این بار ملیحه صباغیان، قصهنویس معاصر، این موضوع را دستمایهی قصهای زیر عنوان «پنجشنبههای سالن» کرده که در آن داستان زندگی طناز، دختری جوان را روایت میکند. طناز همراه مادرش برای ثبتنام در دانشگاه عازم شهرکی در اطراف پایتخت میشوند، اما پولهایشان به سرقت میرود. پولهایی که مادر به سختی فراهم کرده بود.
آنها که دیگر پولی برای ثبت نام ندارند به تهران باز میگردند و سراغ یکی از آشنایان مادر میروند، زوجی سالمند و تنها، خانم و آقای ترابی. خانم ترابی پس از شنیدن ماجرای آنها از مادر طناز می خواهد اجازه بدهد او نزد آنها بماند و کمی بعد شغلی هم برای طناز در یک سالن زیبایی پیدا میکند.
آقای ترابی که در آستانهی مرگ است میخواهد بار دیگر شور جوانی را تجربه کند. حضور دختری جوان در کنارش بهانهی مناسبی به دستاش میدهد تا راز و آرزویش را به طناز بگوید. آقای ترابی به طناز پیشنهاد میکند به عقد موقتش درآید، او در عوض هزینههای زندگیاش را تامین خواهد کرد. طناز با پیشنهاد وسوسهکنندهای روبرو میشود که او را در برابر دو راهی اخلاقی قرار میدهد.
در بخشی از رمان میخوانیم: «هیچوقت به اندازهی این سه ماه فکر نکردهام و مُخم را به کار نگرفتهام و دنبال «چرا» و «اگر» و «کاشکی» و اینجور کلمهها نگشتهام. دلم میخواهد برای یک روز هم که شده ذهنم را بتکانم. هر چه هست و نیست بریزم بیرون. گذشته… آینده… وهمِ آن جادهی لعنتی… دلهرهی شبها… آه که چه خوب میشود تمام اینها از یادم برود. ذهنی پاکِ پاک. خالی. صیقلخورده. و خیالم بماند اینجا. فقط همین جا. آن وقت توی حصار این شهر پُرجنبوجوش چرخ میزنم.»
در انبار موجود نمی باشد
پنجشنبههای سالن
نویسنده |
ملیحه صباغیان
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 226 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1395 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 210 گرم |
شابک |
9789640485903
|
وزن | 0.210 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
سالمرگي
معرفی کتاب سالمرگی
کتاب سالمرگی نوشتهی اصغر الهی، اوهام و واگویههای ذهن یک مرد در لحظات پیش از مرگ است. عمرانی، مرد پریشاناحوال، پس از مرگ فرزندش با تیغ رگ دستانش را میزند تا به زندگیاش خاتمه دهد. او در فاصلهی جان دادن، زندگی خود و خانوادهاش را در ذهن مرور میکند. این رمان روانشناختی و تحسینشده که به شیوهی سیال ذهن و غیرخطی روایت میشود، جایزهی بهترین رمان گلشیری سال 1385 را بدست آورده است.دربارهی کتاب سالمرگی
عمرانی مردی خسته و پریشان و بیکار است که رابطهی خوبی با همسرش لیلا ندارد و دائماً از سوی او سرزنش میشود. با شهادت پسرشان سیاوش در جنگ، لیلا مرگ او را هم بهانه میکند و عمرانی را مورد شماتت بیشتری قرار میدهد. عمرانی خسته از همهچیز تصمیم میگیرد به زندگیاش خاتمه دهد. او با تیغ رگ دستانش را میزند. در لحظات احتضار، زندگی خود را از دوران کودکی در ذهن مرور و روابطش با آدمهای پیرامون و افکار و اوهامش را بازخوانی میکند. در این کابوس، حتی با همسرش لیلا هم سخن میگوید و ترسها و شکهایش را به زبان میآورد. مضمون غالب رمان سالمرگی، مرگ است و به چند صورت خود را نشان میدهد: خودکشی، فرزندکشی و سقط جنین. اصغر الهی (Asghar Elahi) که روانپزشک بود، داستانی روانکاوانه خلق میکند و سعی دارد درون شخصیتهای داستانش مخصوصاً عمرانی و لیلا را واکاوی کند. او قهرمانش را در لحظهی احتضار قرار میدهد تا به این بهانه ذهن و افکار و ترسهای او را بیان کند. داستان در ذهن عمرانی به شکلی غیرخطی و پراکنده به خاطر میآید. داستان سالمرگی چندین لایه دارد: یک لایه که مربوط به واگویهها و هذیانهای عمرانی است و داستانی مغشوش روایت میشود. در لایهی دیگر اسطورهها را میبینیم. پسر او، سیاوش، همچون سیاوش شاهنامه کشته میشود و عمرانی بابت مرگ او نمیتواند خود را ببخشد. احساسی شبیه فرزندکشی به او دست میدهد. وضعیت اسطورهای در مورد جنگ ایران و عراق هم تکرار میشود و بهنوعی جنگهای افسانهای ایران در شاهنامه را تداعی میکند. داستان در لایههای دیگرش، ابعاد مذهبی و تاریخی هم پیدا میکند. اصغر الهی نهتنها در شیوهی روایت و فضای روانشناختی که در مورد زبان هم موفق بوده و توانسته به زبانی متفاوت دست یابد. اصغر الهی داستان سالمرگی را در سال 1370 نوشت، اما کتاب او با تأخیری پانزدهساله و در سال 1385 منتشر شد. این اثر بلافاصله با استقبال خوانندگان و تحسین منتقدین روبهرو گردید و جایزهی بهترین رمان گلشیری سال 1385را به دست آورد. هیئتداوران دلیل این انتخاب را شخصیتهای متنوع و ملموس، روایت خاص و چندصدایی، خلق تصاویر تکاندهنده، ساختار هوشمندانه و زبان موجز این رمان دانستند.آشنایی با ادیان بزرگ
دختري با گوشواره مرواريد
معرفی کتاب دختری با گوشواره مروارید
تریسی شوالیه در کتاب دختری با گوشواره مروارید، داستان دختر 16 سالهای را به تصویر میکشد که ناچار میشود برای کار به خانه نقاشی مشهور برود. این اثر تاریخی و پرفروش بر اساس یک نقاشی معروف به همین نام از یوهانس ورمر، نقاش معروف هلندی نوشته شده است. درباره کتاب دختری با گوشواره مروارید: راوی رمان دختری با گوشواره مروارید (Girl with a Pearl Earring) دختری به نام گرت است که به عنوان خدمتکار در خانه یوهانس ورمر نقاش هلندی مشغول به کار میشود. کل ماجرای داستان در شهر دلف که محل سکونت نقاش و خانوادهاش است، روی میدهد. داستان از نقطهای آغاز میگردد که ورمر و همسرش کاترینا در جستوجوی خدمتکاری برای خانه خود هستند، از این رو راهی منزل خانواده گرت میشوند تا او را از نزدیک ببینند. خانواده گرت شرایط اقتصادی مناسبی ندارند، چرا که پدر او که کاشیساز بود بر اثر حادثهای بیناییاش را از دست میدهد و دیگر قادر به کار کردن نیست، به همین علت تصمیم میگیرند دختر 16 ساله خود را به عنوان خدمتکار به خانه یوهانس ورمر بفرستند. از آنجایی که گرت یک دختر مذهبی محسوب میشود از اینکه باید در خانهای کار کند که صاحبانش کاتولیک هستند، دل خوشی ندارد. ورمر و همسرش میپذیرند تا او در روزهای یکشنبه به خانهشان برود. با جلو رفتن داستان، گرت توجه یوهانس را به خود جلب و رابطهای دوستانه با او برقرار میکند و این اجازه را مییابد که کارگاه نقاشی صاحبکارش را تمیز کند. این در حالی است که ورمر به هیچکس حتی اعضای خانواده خود اجازه وارد شدن به کارگاهش را نمیدهد، به همین دلیل این موضوع برای دیگران حساسیت ایجاد میکند. تا اینکه یوهانس تصمیم میگیرد یک نقاشی پرتره از دخترک بکشد، او از گرت میخواهد گوشوارههای مروارید همسرش را به گوشهایش بیندازد و در صندلی مدل بنشیند. این موضوع موجب ایجاد شایعات بسیاری در سطح شهر میشود و حرف و حدیثهای فراوانی پشت سر گرت و یوهانس شکل میگیرد. در مورد نقاشی دختری با گوشواره مروارید حدسیات فراوانی وجود دارد، عدهای بر این باورند که سوژه این پرتره یکی از دختران یوهانس ورمر میباشد و عدهای دیگر معتقدند که او تصویری از دختر خدمتکار خانهاش را نقاشی کرده، تریسی شوالیه رمان خود را بر مبنای حدس دوم نوشته است. ورمر این نقاشی را بین سالهای 1665 تا 1675 خلق کرده است. این تابلوی نقاشی هماکنون در موزه مائوریتشیوس در لاهه نگهداری میشود. پیتر وبر در سال 2003 یک فیلم سینمایی بر اساس این رمان در لوکزامبورگ ساخت. اسکارلت جوهانسون بازیگر معروف آمریکایی نقش گرت دختر خدمتکار را بازی کرد. این فیلم در رشتههای فیلمبرداری، کارگردانی هنری و طراحی لباس نامزد جایزه اسکار شد.مرگ و چند داستان
در بخشی از کتاب مرگ و چند داستان دیگر میخوانیم:
برف میبارید. باد کم مانده بود دانههای برف را فرو کند توی چشمها و پلکهاتان را بههم بچسباند. دکتر برای پیدا کردنِ کاراوان کلی دردسر کشید. سیرک آماده میشد جاده را از سر بگیرد. نمایش تازه تمام شده بود، اما آدمهای سیرک و سوارکاران قزاقش به همین زودی شروع کرده بودند به شلیک سمتِ طنابهای چادرِ بزرگ، با اینکه هنوز صدای تشویق و آخرین آکوردِ گروه ارکستر از داخل به گوش میرسید. یکی از آکروباتکارها که نقشِ بندبازِ سیرک را داشت، چتری انداخته بود روی شانهاش و راهش را از بین گودالهای برفِ آبشده پیدا میکرد. دلقکی که پشت فرمان فولکسواگنش نشسته بود، ماسک دماغ و کلاهگیسش را برمیداشت. رامکنندهی حیوانات با لباسِ فُرم بزرگ و قرمزی که سینهاش پُر بود از مدال و نشان، چتری باز گرفته بود دستش و اینطرف و آنطرف میدوید و فریاد میزد: «سزار! سزار!» مربی یکی از شیرهاش را توی تاریکی گم کرده بود و این ماجرا به دکتر حس عجیبی میداد. کاراوان کمی دورتر بود، زیر یک درخت؛ روی درش کارت ویزیتی زده بودند: «ایگناتس ماهلِر، هنرپیشهی تئاتر.» دکتر از سهتا پله رفت بالا و در زد. صدای زمخت و گرفتهای داد کشید: «بیاین تو!» دکتر در را هُل داد. کاراوان خیلی خوب مبله شده بود: یک کاناپهی تختخوابشو داشت، یک مبل، یک میز با گلدانی از گل و دو ماهی قرمز توی تنگ، پردههایی از پارچهی مارکِ جوی که نقشهاش آدم را یادِ صحنهی تئاترهای قدیمی میانداخت. چراغی روی پاتختی روشن بود و مردی روی کاناپه، بین کوسنها دراز کشیده بود.فرایند نوردهی
ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 3/ سوپ ماهی قرمز
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.