پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان

3,200 تومان

موجود در انبار

توضیحات

پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان

نویسنده جلال ستاری
مترجم
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 128
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1376
شابک 9789643052577
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

به دنبال کریستف کلمب

9,000 تومان
نام کریستف کلمب شاید در دل بسیاری از ما اشتیاق کشف تازه ها را شعله ور کند با خواندن این داستان مستند می توانیم پابه پای کریستف کلمب کاشف قاره آمریکا برای کشف دریاها و سرزمین های تازه قدم برداریم در بیم و امیدهای او و همراهانش شریک شویم و فرهنگ و تمدن قرن پانزدهم میلادی اروپا را بشناسیم.

خلیج فارس و مسائل آن

101,400 تومان
نویسنده بیژن اسدی مترجم ————— نوبت چاپ 6 تعداد صفحات 640 نوع جلد شوميز قطع وزیری سال نشر 1393 سال

کتاب نقد و نظر

43,000 تومان
معرفی کتاب نقد و نظر مخطوطات آیت‌الله‌صالحی‌نجف‌آبادی (رضوان الله علیه)، میراثی بس نفیس و گران‌بها در چهار مقوله‌ی (پژوهش‌های‌قرانی)، (پژوهش‌های تاریخی و حدیثی) ، (پژوهش‌های فقهی) ، و (نقد و نظر) ایشان درباره‌ی چند کتاب و مقاله است. در همه آثار این اندیشمند فقیه، قوت‌استدلال، روانی‌قلم، ادب‌و‌نزاکت اخلاقی آن‌هم همراه با نوآوری‌های عقل‌پسند به‌روشنی نمایان است. پر‌واضح است که مولّف ارجمند اگر در قید حیات می‌بود، متناسب با شرایط زمان و مکان آن‌ها را به‌صورت کامل‌تری عرضه می‌نمود. امیدوارم در آیندة نه‌چندان‌دور، شاهد چاپ‌و‌نشر همة (مجموعه آثار) این فقیه محقّق و مفسّر نواندیش باشیم و... مباحثی که در این کتاب می‌خوانید شامل: · پیرامون نظر دانشمند مجاهد دکتر‌علی‌شریعتی دربارة کتاب (شهید جاوید) · نقد‌کتاب (هفت ساله) · نقد‌کتاب (دفاع از اسلام و روحانیت) · نقد آقای مهدی‌چهل‌تنی (نگاهی به حماسة حسینی) · داستان تیر‌درآوردن از پای علی(ع) در نماز · ضرورت تحقیق در چند موضوع · نامه‌ها یک مصاحبه با نویسندة شهید‌جاوید.

بازخوانی مارکس در عصر سرمایه‌داری دیجیتال

118,000 تومان
بازخوانی مارکس در عصر سرمایه‌داری دیجیتال نویسنده کریستین فوکس مترجم سهند ستاری نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 216 قطع و

کتاب چند واقعیت باورنکردنی

20,000 تومان
معرفی کتاب چند واقعیت باورنکردنی بعد از مدت ها مجموعه داستانی از امیرحسن چهل تن از سوی نشر نگاه منتشر شده است. این مجموعه با نام «چند واقعیت باورنکردنی» شامل هشت داستان مستندگونه از روایت زندگی اشخاص حقیقی بوده و به گفته صاحب نظران، یکی از بهترین مجموعه داستان ها در چند سال اخیر است. عناوین داستان ها عبارت اند از: «پیشنهاد منطقی»، «اسطوره رمانتیک»، «ارواح دلواپس»، «یادداشت گمشده»، «باغ ایرانی» و «باغ دزاشیب». .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت