

پیشهی دربهدری: زندگی و آثار بزرگ علوی
13,000 تومان
کتاب پیشهی دربهدری از تالیفات حسن میرعابدینی، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی معاصر ایران است. «مجموعهی کلاسیکهای ادبیات معاصر» با این هدف شکل گرفته است که خواننده، در قالب کتابی موجز و از منظری انتقادی، با جنبههای گوناگون کار ادبی نویسندگان طراز اول ایران آشنا شود.
در این رویکرد، بهویژه تأکید بر نوآوریýهاییý است که جواز ورود هر نویسنده به تاریخ ادبیات تلقی میýشود. نخستین دفتر این مجموعه به جمالýزاده اختصاص یافت و این دفتر ویژهی بزرگ علوی است.
در تکنگاریهای «مجموعهی کلاسیکهای ادبیات معاصر» به نویسندگانی پرداخته شده که خواندن داستانهایشان برای کتابخوانان فارسی زبان و به ویژه جوانانی که سودای نوشتن در سر دارند ضروری است.
بزرگ علوی خالق آثاری چون چمدان، چشمهایش، نامهها و ورقپارههای زندان است که میتوان او را از پیشگامان داستاننویسی ایران دانست.
دستاوردهای زیباشناختی و سبک بدیع علوی همواره زیر غبار چپگرایی او از نظرها پنهان مانده است. مؤلف این اثر به دنبال خوانش متفاوت آثار علوی و شناساندن راز نوگرایی او به مخاطبان است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «در عرصهی نقد ادبی، علوی به عنوان مشهورترین نویسندهی چپگرای ایران، موضوع بخث و جدل بوده است. برایش دل سوزاندهاند یا بر او خرده گرفتهاند که هنر خود را به نفع تبلیغات حزبی فروکاسته است. واقعیت این است که او دچار دوگانگی عمیقی است.»
در انبار موجود نمی باشد
پیشهی دربهدری: زندگی و آثار بزرگ علوی
نویسنده |
حسن میرعابدینی
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 148 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1396 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
زندگی نامه وخاطرات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 152 گرم |
شابک |
9786002298966
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
عصب کشي
بخشی از کتاب عصبکشی
جمشید بلند شد رفت تلفنو جواب داد و برگشت اتاق. تا اومد اتاق روشو کرد طرف اصغر و گفت «پاشو که بلیتت برده، اونم چه بردنی!» محسن گفت «چی شده؟» جمشید گفت «فکر میکنی کی بود؟» محسن گفت «چه میدونم.» جمشید گفت «سرکار خانوم مهشید عباسی.» محسن گفت «این دیگه کیه؟» کار خدا رو میبینی؟ دختره عاشق اصغر شده بود! اصلا باورت میشه؟ ولی خب، آدمیزاده دیگه. طفلک این مهشیده از اون دخترهای ساده و عاطفیِ دوآتیشه بود، ولی خب از پسرها وحشت داشت. اینقدر بابا ننهش که هر دوشون مهندس بودن، درِ گوشش از پسرها بد گفته بودن که دختره پاک جماعتِ مذکرو از زندگیش گذاشته بود کنار. فقط هم حرفهای بابا ننهش نبود ها؛ یه عادتی که باباش داشت این بود که هر روز روزنامه میخرید میآورد خونه و میذاشت مهشیدم بخونه. این بدبخت هم همهش میرفت سراغ صفحهٔ حوادث. صفحهٔ حوادث روزنامهها هم که دیدی، پُره از تجاوز و قتل دخترها به دست مردها و خیانت پسرها به دخترها و اینطور چیزها. مهشید هم اینا رو میخوند و تنش میلرزید و از هر چی پسر بود فرار میکرد. خوشگل هم بود ها! اصلا یه چیزی بود که نگو! ولی هیچ پسری نمیتونست بهش نزدیک شه. اولا طوری خودشو درست میکرد و لباس میپوشید که خیلی به چشم نیاد، بعدش هم تا یه پسر بهش نزدیک میشد، انگار گرگ دیده باشه، همچی فرار میکرد که دستِ پسره که سهله، نگاهش هم بهش نمیرسید. اینقدر بدبین بود که حتا پسرعمه، پسرخاله، پسردایی و پسرعمو هم نمیتونستن باهاش حرف بزنن.مهمان انقلاب
در بخشی از کتاب مهمان انقلاب میخوانیم
روی کاناپهی کتابخانه خواب راحتی کردم. خیلی زود ساعت پنج و نیم صبح شد و باید دوباره سر کارم برمیگشتم. کار هم آرامش خاطری به بار نیاورد. آنهایی که به خانه میرفتند هیچچیز مثبتی نداشتند برای افزودن بر آنچه از قبل میدانستیم. هیچ صدای معتدلی در طول شب برنخاسته بود. انگار ملت داشت از اوج هیجان به جنون میرسید، مثل وقتی که شاه فرار کرده بود. لیجکها و استفوردها ساعت شش صبح رفتند. هنوز اطمینان نداشتند کجا برای اقامتشان امن است. من میخواستم انجمن کارش را «مطابق روال معمول» انجام دهد. بنابراین، حدس زدم ماندن آنها در مرکز معقول نخواهد بود. وقتی کارکنانم، که همگی مورداعتمادم بودند، دربارهی «مهمانها» پرسیدند، برایشان توضیح دادم که نگران وقایع سفارت بودهام و در طول روز اینجا نخواهند ماند، هر چند احتمالاً شب برای کمک به پاسخگویی تلفنها بازخواهند گشت. من و بیل صبح را پای تلفن مشغول انتقال خلاصهی اخبار رسانههای ایرانی به واشینگتن بودیم. گاهی صدا با وقفههای طولانی شنیده میشد، اما واشینگتن میگفت ماندنمان روی خط مهم است. چون با اینکه تماسهای دیگری هم بین واشینگتن و تهران برقرار میشد، آزاد نگه داشتن خط تماس بینالمللی با لی شاتز در سفارت سوئد یا با بروس و ویک و مایک هالند، مأمور امنیت سفارت، در وزارت امورخارجهی ایران دشوار بود. آنها هنوز آنجا بودند و سعی میکردند با ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه، مذاکره کنند. حدود ساعت ده صبح، به نظرمان رسید که خط تماسمان قطع شده است. کارکنانم، که احساس خطر میکردند، از من خواستند ارتباط را قطع کنم، اما احساس میکردم باید تا جایی که امکان دارد به کارمان ادامه دهیم و اندکی بعد اختلال برطرف شد.نیمههای صبح با آشپزم سام و سرایدار جان گریوز، نیت، که هر دو تایلندی بودند، تماس گرفتم. نیت را خوب میشناختم، چون در چیدمان خانهام کمکم کرده بود. از سام خواستم ناهار درست کند و به انجمن بیاورد و از نیت درخواست کردم به خانهام برود و یک دست لباس و مسواکم را برایم بیاورد. لباس سبز پشمیام، که با آن خوابیده بودم، کاملاً چروک شده بود. آنها با غذایی که برای همه کفایت میکرد از راه رسیدند و نگرانی در صورتهایشان آشکار بود. نیت را در آغوش کشیدم و به او اطمینان دادم حالم خوب است.مسافران زمان 3/ ماجرای خانوادهی بالبوئنا در امپراتوری روم
معرفی کتاب مسافران زمان ۳
درباره کتاب مسافران زمان ۳
یک طوفانی دیگر در سیاهچاله در پیش است و باز هم خانواده بالبوئنا وارد یک بخش دیگر از تاریخ میشوند. این بار سرزمینی عجیب و پر از گلادیاتورهای جنگجو منتظر آنها است این بار خانواده بالبوئنا به امپراتوری روم رفتهاند و قرار است شاهد قدرت سزار بزرگ باشند. اما اینبار هم دردسری عظیم سر راه است. خب بهتر نیست خودتان کتاب مسافران زمان ۳ را بردارید و بخوانید؟ جواب همه سوالهایتان آنجا پیدا میشود.کتاب مسافران زمان ۳ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر جلد اول این مجموعه را خوانده و دوست داشتید، حالا نوبت کتاب مسافران زمان ۳ است.لوتر مردی میان خدا و شیطان
معرفی کتاب لوتر مردی میان خدا و شیطان اثر هیکو ابرمان
بچه هاي سبز
معرفی کتاب بچه های سبز اثر اولگا توکارچوک
مارون
درباره نویسنده:
بلقیس سلیمانی متولد 1342 کرمان، داستاننویس، منتقد، روزنامهنگار، پژوهشگر و مدرس است. او در سال 85 موفق شد برنده بهترین رمان بخش ویژه جایزه ادبی اصفهان و جایزه ادبی مهرگان برای رمان بازی آخر بانو شود. فضای کودکی و نوجوانی او در درکرمان که همواره پر از زمزمه دیوان حافظ و شاهنامه و رمانهای حسین کردشبستری و امیر ارسلان نامدار بود او را با ادبیات آشنا کرد. او که در هجدهسالگی کلیدر را خوانده بود تصمیم گرفت تا نوشتن را شروع کند. او دبیرستان را در رشته ادبیات به اتمام رساند و در سالهای نخست انقلاب فرهنگی در رشته فلسفه دانشگاه تهران پذیرفته شد. نخستین رمانش را که بازی آخر بانو نام دارد در سال١٣٧٧ شروع کرد. انتشار این رمان و برنده شدن آن در جشنواره های متعدد ادبی باعث شد تا او به جامعه ادبی شناسانده شود. سلیمانی کارگاههای رمان نویسی بسیاری برگزار کرده و داور جوایز ادبی نیز هست. او یکی از پرکارترین داستاننویسان معاصر است که بیش از 10 رمان چاپ شده و هشتاد مقاله در کارنامه خود دارد.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.