چاه ارمنی

85,000 تومان

چاه ارمنی مجموعه‌داستانی است شامل هشت داستان کوتاه، با محوریت مضامین اجتماعی، داستان‌هایی عمیق و تأثیرگذار و احساسات‌برانگیز. افسانه آقائی راوی زندگی‌ها و شخصیت‌ها و سوژه‌هایی شده که در عین آشنا‌بودن کمتر به آن‌ها توجه و پرداخته شده. نویسنده راوی بخشهایی از زندگی افراد دردکشیده و رنج‌دیده‌ای شده که درد و رنج با زندگی آنها عجین شده.

در یکی از داستان‌ها می‌خوانیم:

«ثریا که افتاد تو کانال، گرمپ صدای پرت‌شدنش بلند شد. نمی‌دانم از آن لحظه چی یادش مانده. اگر بتوانم توی صورتش نگاه کنم، خیلی چیزها هست که دوست دارم ازش بپرسم. قبل اینکه بیفتد اسمم را صدا کرده بود. من که نشنیده بودم…»

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786226662451 دسته: , برچسب: , , ,
توضیحات

چاه ارمنی

نویسنده
افسانه آقائی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٨٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن گرم
شابک
9786226662451
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “چاه ارمنی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من‌ و زندگی‌

14,000 تومان
تاریخچه‌ پیش‌ پرده‌خوانی‌، تماشاخانه‌های‌ تهران‌ که‌ از سالهای‌ دور تشکیل‌ و منحل‌ گردیده‌، با تحقیق‌ و درج‌ اولین‌ نمایشنامه‌های‌ اجرا شده‌، نام‌ کارگردانها، بازیگران‌، چگونگی‌ آغاز نمایش‌های‌ رادیوئی‌، همچنین‌ بازیگران‌ اصفهان‌، تبریز، رشت‌، مشهد و مطالب‌ دیگر کتاب «من و زندگی» نوشته و خاطرات «مرتضی احمدی» است. ناشر درباره‌ی کتاب آورده است: «من و زندگی شرح خاطرات مرتضی احمدی هنرمند پیشکسوت عرصه نمایش است. او در این کتاب به نقل خاطرات دوران کودکی تا بزرگسالی و زندگی حرفه‌ای و شخصی خود می‌پردازد. در بیشتر بخش‌های کتاب اطلاعات جالبی درباره شهر تهران در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد. او در فصل نخست با عنوان "از گذشته حرف بزنیم" نقل می‌کند: بر عکس آنچه بین مردم شایع است، اولین بستنی‌فروش صاحب‌نام در تهران اکبر مشدی نبوده، بلکه استاد او مردی قوی هیکل و بلندبالا با محاسنی سیاه با سه دهنه مغازه بستنی فروشی در دروازه دولت، قلهک و تجریش به نام محمد ریش بوده. کیفیت بستنی او به حدی مطلوب بوده که شعری در وصف او سروده‌اند: از اینجا تا به قلهک تا به تجریش نخوردی بستنی محمد ریش پس از مرگ او شاگردش، یعنی‌‌ همان اکبر مشدی که پدرش را همه مشدی خطاب می‌کردند و یکی از بزن بهادر‌ها و در عین حال نیکوکاران خیابان ری بوده، به شهرت می‌رسد.» در قسمتی از این خاطرات می‌خوانیم: «امروز که زیر سایه خیمه پیری دراز کشیده‌ام به روزهایی که جوان بودم و آرام و قرار نداشتم فکر می‌کنم. جوانی بودم شاداب و قبراق، خیلی قرص پا به زمین می‌کوبیدم، سرکش بودم؛ قلدر و جویای نام. هر بار که یاد آن وقت‌ها می‌افتم، غم گذشته بیش از پیش جلوی چشم‌هایم جولان می‌دهد و سر به سرم می‌گذارد. ای کاش پدرم برایم شناسنامه نگرفته بود و سال‌های عمرم گم بودند و تاریخ تولدم به من دهن کجی نمی‌کرد؛ چه بودم، چه کار می‌خواستم بکنم، به کجا رسیدم؟»

شب طاهره

150,000 تومان
«طاهره کریم قاسمی» بر حسب تصادف یکی از دوستان سی و اندی سال پیش خود را هنگام انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه دخترش می‌بیند و به ناگاه تمام خاطرات گذشته محنت‌بارش برای او زنده می‌شود. «مرضیه» که از دوستان دوران دانشجویی و فعالیت‌های سیاسی دهه ٦٠ طاهره است به او قول می‌دهد که دوباره همدیگر را ببینند. اضطراب و دلشوره در قالب حملات عصبی «طاهره» را از پا انداخته و او را وادار می‌کند خاطراتش را به سختی در پیش دیدگان خود مجسم کند: او طاهره ١٧ ساله را به یاد می‌آورد که در آستانه مرگ پدر که به بیماری مصیبت‌بار سرطان دچار شده برای دلخوشی پدر و اینکه نگران دخترکش نباشد عمو و خانواده‌اش او را به عقد پسرعمویش «احمد» در می‌آورند. روستای «گوران» محل وقوع حوادث زندگی پُر فراز و نشیب طاهره است. «احمد» بعد از عقد طاهره برای همیشه می‌رود. او که هوادار یک سازمان سیاسی دهه شصتی است از خود برای طاهره فقط یک خاطره باقی می‌گذارد. طاهره احمد را دوست دارد و پدر هم چند روز بعد از عقد طاهره و احمد می‌میرد. سال‌های دهه ٦٠ و دغدغه‌های این سال همواره در آثار بلقیس سلیمانی موج می‌زند و خواننده را برای خواندن حوادث آن روزگار بی‌تاب می‌کند. «سلیمانی» در آثارش خط اصلی داستان‌های خود را بر ظلم و ستم مضاعفی پایه‌گذاری می‌کند که در آن سال‌ها بر طاهره و امثال طاهره رفته است: «همه می‌دانند دکترها پدر را جواب کرده‌اند. سرطان رُسّش را کشیده. شده است پوست و استخوان... بابا دلش می‌خواد تو به سرانجام برسی نگرانته. نمی‌خواد صغیر پشت سرش داشته باشه... . همه برمی‌گردند به گوران، الِاّ احمد. احمد می‌رود برای همیشه...» بلقیس سلیمانی داستان‌نویس، منتقد و پژوهشگر ادبی، زاده «رابر» کرمان است. «بازی آخر بانو»، «بازی عروس و داماد»، «خاله بازی»، «به هادس خوش آمدید»، «سگ‌سالی»، «پسری که مرا دوست داشت»، «من از گورانی‌ها می‌ترسم» و... از آثار این نویسنده هستند که هر کدام چند بار تجدیدچاپ شده‌اند.

کالت

15,000 تومان
کالت داستان یک استاد حق‌التدریسی دانشگاه و نحوه کشف فیلمی گم‌شده از تاریخ سینمای ایران توسط اوست. این رمان با دو روایت روبه‌روست که به شکل خیالی ـ‌ واقعی، زندگی خود را روایت می‌کنند. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: فریادی توی سرم جمله‌ام را برید. این چه حرفی بود که می‌خواستم بزنم؟ این چه حرفی بود که او نشنیده فهمید؟ این مرد تمام زندگی‌اش را، دستِ‌کم از آن ایامی که من یادم بود، پای این گذاشته بود که من آن‌طور که خودم می‌خواهم زندگی کنم. هرکتابی، هر فیلمی، هر روشی برای زندگی که من انتخاب می‌کردم از نظر او قابل قبول بود. حالا سزای آزادیِ کمیابی که به من بخشیده بود این بود که مرگ را بهش یادآوری کنم؟ که ازش خرده بگیرم چرا آن‌طور که خودش می‌خواهد به عزای مادر نشسته و نه به آن شیوه که من انتظار دارم؟ بابک تبرایی کتاب‌های مختلف از جمله: ادبیات داستانی (ترجمه و تألیف)، کتاب‌های نظری سینما و تئاتر و همچنین فیلمنامه و نمایشنامه را در کارنامه خود دارد.

هیس‌

210,000 تومان
ایستاده‌ بودم‌ روی‌ جدول‌ جوی‌، گِل‌های‌ بغل‌ پوتین‌ راستم‌ را مالیدم‌ به‌ لبه‌ جدول‌. سرشب‌ واکسشان‌ زده‌ بودم‌. دلم‌ می‌خواست‌ وقتی‌ بالای‌ سر جنازه‌ام‌ می‌رسند ببینند تر و تمیز، مثل‌ بچه‌ آقاها مرده‌ام‌. تقابل‌ و تناقض‌ حاصل‌ از دنیای‌ مدرن‌، سرمنشأ ماجراها و سردرگمی‌های‌ بسیاری‌ است‌ که‌ هیس‌ راوی‌ یکی‌ از آن‌هاست‌، و البته‌ نه‌ از دیدگاهی‌ قاطع‌. در هیس‌، چنان‌ که‌ لوکاچ‌ در نظریه‌ رمان‌ می‌گفت‌، ارزش‌های‌ تحقق‌ناپذیر و آرمانی‌ قهرمانان‌، به‌ شیوه‌ای‌ نو، نسبی‌ شده‌اند؛ چیزی‌ که‌ دور از دسترس‌ نویسندگان‌ پیش‌ از این‌ بوده‌ است‌. در هیس‌ نویسنده‌ ماجراها را چنان‌ که‌ دیکته‌ می‌شود نشان‌ نمی‌دهد بلکه‌ چنان‌ که‌ خود می‌خواهد نشان‌ می‌دهد و باز بر عهده‌ خواننده‌ می‌گذارد تا ماجرا را آن‌ گونه‌ که‌ می‌خواهد ببیند و رمان‌ توسط‌ راویان‌ مختلفی‌ ساخته‌ می‌شود: پاسبان‌، نظامی‌ گاه‌ دل‌رحم‌ و گاه‌ خشنی‌ که‌ آنچه‌ را می‌خواهد انجام‌ نمی‌دهد و آنچه‌ را نمی‌خواهد انجام‌ می‌دهد؛ جهانشاه‌، قاتلی‌ یا قاتل‌ نمایی‌ یا حتی‌ مقتولی‌ که‌ با لذت‌ به‌ روایت‌ هوس‌هایش‌ می‌نشیند و از کشتن‌ آدم‌ها یا کشته‌ شدن‌ خود می‌گوید؛ نویسنده‌ که‌ در نیمه‌ داستان‌ می‌میرد و به‌ پایان‌ رساندن‌ رمان‌ را به‌ میراث‌ می‌گذارد، و دیگر شخصیت‌هایی‌ که‌ این‌جا و آن‌جا رشته‌ کلام‌ را قطع‌ می‌کنند و از منظر خود به‌ روایت‌ می‌نشینند، تا سرانجام‌ رمانی‌ پدید آید که‌ با هر خوانشی‌ شکلی‌ دیگر به‌ خود می‌گیرد و به‌ تعداد مخاطبانش‌ ماجرا عوض‌ می‌کند. گرایش‌ به‌ نوآوری‌ و تجربیات‌ تازه‌ از بارزترین‌ ویژگی‌های‌ آثار محمدرضا کاتب ست‌ و در همین راستا رمان‌ هیس‌ جایزه‌ کتاب‌ سال‌ منتقدان‌ مطبوعات‌ را هم در سال ۷۹ از آن‌ خود کرده‌ است‌.
سفارش:0
باقی مانده:1

ایدۀ دانشگاه

150,000 تومان
كارل یاسپرس ایده‌ی دانشگاه را در پایان دیكتاتوری هیتلر و بعد از شكست آلمان در جنگ جهانی دوم نوشت، پس از آن‌كه بدترین فجایع از بیرون و درون بر سر دانشگاه‌های آلمان آوار شد.
وقتی این كتاب را می‌خوانیم گاهی احساس شگفتی می‌كنیم. برخی از ایده‌های یاسپرس چه‌بسا ما را شوكه كنند، یا به نظرمان بسیار غیر عملی یا حتی بدتر برسند. اما گاهی ایده‌هایی هم كه مخالف به كار بستنشان در دانشگاه‌هایمان هستیم مستحقق شنیده‌شدن و مورد تامل قرار گرفتن هستند. باید این كتاب را صدای انسانی بدانیم كه سال‌ها سركوب و رنج، توانست باور خود را به ارزش جاودان و اساساٌ مهار ناپذیر حقیقت بیان كند، و ما باید آن را تلنگری بدانیم برای داشتن نگاهی انتقادی به وضعیت خودمان.  

تیله آبی

15,000 تومان

مجموعه داستان «تیله آبی» در برگیرندۀ ٧ داستان از برجسته‌ترین داستان‌های محمد‌رضا صفدری است. تسلط او به تکنیک‌های داستان پردازی، شناخت ژرفش از باورها و آداب بومی و پیشنهادات تازه‌اش در روایت او را در زمرۀ شاخص‌ترین نویسندگان ایران قرار داده است.

«مرد می‌خواند و از سینۀ کوه بالا می‌رفت. خنکای بامدادی، بیشه‌زار و سایه‌های وهمناک که با برآمدن آفتاب پدیدار می‌شدند. همه چیز و هر جا سایه بود، سایه‌های سپید شیری رنگ. مرد نمی‌دانست از کی به خواندن بنا کرده بود. از خانه درآمده بود. از گندمزار گذشته بود و رسیده بود به نمکزار و شور‌آب و کوه‌هایی که آب باران در سنگچال‌هایش گس بود و تلخ. دیروز هم یک بار دیدار آمد. سایۀ رمندۀ آهو نبود. موهای بلند سر اندر پای سایه را می‌پوشاند. دو چشم لابه‌لای شاخ و برگ نی پیدا و ناپیدا شد. خواندن از یادش رفت . ایستاد و دوید. بلند موی سبزه‌رو گریخت. مرد با خود گفت: «زن تو این کوه و کمر چه می‌کند؟»