
چاپلین به روایت بازن
110,000 تومان
چارلی چاپلین مشهورترین سینماگر جهان است؛ اما آثارش این بخت را نداشتند تا در جایگاه رازآمیزترین آثار تاریخ سینما قرار گیرند.
در طول سالهای پیش از اختراع صدا، مردم سراسر دنیا، بهویژه نویسندگان و روشنفکران، روی خوشی به سینما نشان نمیدادند و به دیدهی تحقیر نگاهش میکردند و چیزی در آن نمیدیدند جز جذابیتی بازارپسند و هنری حقیر.
برای آنها فقط یک استثنا به نام چارلی چاپلین وجود داشت که به دیدهی اغماض نگاهش میکردند.
البته این بحثوجدلها ربطی به مردم کوچهوبازار نداشت؛ مردم با شورواشتیاقی وصفناپذیر که امروز حتا نمیتوان تصورش را کرد، در واپسین روزهای جنگ جهانی اول، چاپلین را به محبوبترین مرد دنیا تبدیل کردند.
مجموعهآثار چاپلین مثل موم در دست آندره بازَن بود و بهتر از هر کسی دربارهی چاپلین حرف میزد و دیالکتیک گیجکنندهاش همیشه با شوخی همراه میشد.
«هرگز در برابر موقعیت ویژهی منظورشده برای چارلی چاپلین در تاریخ سینما قد علم نمیکنم.» فرانسوآ تروفو
فقط 1 عدد در انبار موجود است
چاپلین به روایت بازن
نویسنده |
آندره بازن، اریک رومر، فرانسوآ تروفو
|
مترجم |
محمدرضا شیخی
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 131 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
سینما و تئاتر
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002295347
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مبانی تربیت بدنی، علوم ورزشی و ورزش جلد2
دشمن
معرفی کتاب دشمن اثر دیوید کالی
داستانهای خانهدرختی 7/ خانهدرختی 91طبقه
نگهبانان گاهول 2/ سفر
معرفی کتاب سفر اثر کاترین لسکی
سفر طولانی و سخت است. وقتی سورن و دوستانش سرانجام به درخت گاهول کبیر میرسند، با آزمونهایی روبهرو میشوند که هرگز تصورش را هم نمیکردند. اگر بتوانند از پس این آزمونها بربیایند، جغدهای گاهول حقیقی خواهند شد؛ جغدهایی صادق، شجاع، عاقل و درستکار.
خانهی لهستانیها
معرفی کتاب خانهی لهستانیها
کتاب خانهی لهستانیها نوشتهی مرجان شیرمحمدی، داستان زندگی آدمهایی است که در خانهای بزرگ در جنوب تهران زندگی میکنند، خانهای قدیمی که قصهها و رازهایی را در خود نهفته است. کتاب خانهی لهستانیها داستان سه نسل از انسانهای متفاوت در عصر پهلوی دوم را بازگو میکند. در این خانه هر کس اتاقی اجارهای دارد، عنصر "نداشتن" گره خورده با گذشتهای ترسناک که گاهی باعث رقم خوردن داستانهای مخوفی میشود. داستان خواهرانی سالخورده، یا زنی که او را تنها گذاشتهاند و توسط پسربچهای 10 ساله بازگو میشوند. خانه لهستانیها پر از قسمتهای احساسی و قابل درک است که در آنها ردپای ترس از رها شدن در دل مردم شهر ملموس میباشد و تمرکز آن بیشتر بر روی دنیای زنان، داستان گذشته، دلواپسیها، ترسها و نحوه تصمیمگیری آنهاست که با لحنی دلنشین و ساده از زبان پسربچهای گفته میشود که گاهی دنیایش با دنیای زنان مخالف است و گاهی هم تحت تأثیر دنیای آنها قرار میگیرد. قصهای از زنهایی که این خانه دنیای شخصیشان است و اگر کسی به این دنیا تجاوز کند سرنوشت خوبی نخواهد داشت. مرجان شیرمحمدی با لحنی داستانسرا و تلاش برای بازسازی یک شخصیت مکانی و پیوند زدنش با صورت شخصی هر یک از قهرمانان خود، قصهای خواندنی را به تحریر درآورده است. درخشانترین این شخصیتها خاله پری است، که اگرچه از دید دیگر اهالی زنی دیوانه محسوب میشود، اما روی دیگر شخصیتش زنی باهوش و قوی است. دربخشی از کتاب خانهی لهستانیها میخوانیم: درِ اتاقِ خالهپری توی ایوان طبقهی دوم باز میشد، کنارِ اتاق مادام. میتوانستم زیر کُرسی که نشستهام، پنجرهی اتاق خالهپری را ببینم. حیاط وسط بود و دورتادور حیاط دو طبقه اتاق بود با ایوان سرتاسری که توی هر کدام از این اتاقها یک خانواده زندگی میکرد. قبل از اینکه بانو بیاید توی اتاق ما، توی اتاقِ خالهپری بود، ولی از وقتی خالهپری شروع کرد با خودش حرف زدن، بانو پلهها و درد پا را بهانه کرد و آمد توی اتاق ما. ما دوتا اتاقِ تودرتو داشتیم که ته یکیاش آشپزخانه بود؛ یعنی چندتا کابینت با یک یخچال و یک اجاق گوشهی اتاق. دستشویی هم دوتا توی حیاط بود که عمومی بود. من توی همین خانه به دنیا آمده بودم. وقتی پدر و مادرم عروسی کردند، آمدند توی این خانه و توی همین دوتا اتاق. بعدش خالهپری و بانو آمده بودند و آن اتاق بالایی را اجاره کردند تا نزدیک ما باشند و همه باهم باشیم.مهمان انقلاب
در بخشی از کتاب مهمان انقلاب میخوانیم
روی کاناپهی کتابخانه خواب راحتی کردم. خیلی زود ساعت پنج و نیم صبح شد و باید دوباره سر کارم برمیگشتم. کار هم آرامش خاطری به بار نیاورد. آنهایی که به خانه میرفتند هیچچیز مثبتی نداشتند برای افزودن بر آنچه از قبل میدانستیم. هیچ صدای معتدلی در طول شب برنخاسته بود. انگار ملت داشت از اوج هیجان به جنون میرسید، مثل وقتی که شاه فرار کرده بود. لیجکها و استفوردها ساعت شش صبح رفتند. هنوز اطمینان نداشتند کجا برای اقامتشان امن است. من میخواستم انجمن کارش را «مطابق روال معمول» انجام دهد. بنابراین، حدس زدم ماندن آنها در مرکز معقول نخواهد بود. وقتی کارکنانم، که همگی مورداعتمادم بودند، دربارهی «مهمانها» پرسیدند، برایشان توضیح دادم که نگران وقایع سفارت بودهام و در طول روز اینجا نخواهند ماند، هر چند احتمالاً شب برای کمک به پاسخگویی تلفنها بازخواهند گشت. من و بیل صبح را پای تلفن مشغول انتقال خلاصهی اخبار رسانههای ایرانی به واشینگتن بودیم. گاهی صدا با وقفههای طولانی شنیده میشد، اما واشینگتن میگفت ماندنمان روی خط مهم است. چون با اینکه تماسهای دیگری هم بین واشینگتن و تهران برقرار میشد، آزاد نگه داشتن خط تماس بینالمللی با لی شاتز در سفارت سوئد یا با بروس و ویک و مایک هالند، مأمور امنیت سفارت، در وزارت امورخارجهی ایران دشوار بود. آنها هنوز آنجا بودند و سعی میکردند با ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه، مذاکره کنند. حدود ساعت ده صبح، به نظرمان رسید که خط تماسمان قطع شده است. کارکنانم، که احساس خطر میکردند، از من خواستند ارتباط را قطع کنم، اما احساس میکردم باید تا جایی که امکان دارد به کارمان ادامه دهیم و اندکی بعد اختلال برطرف شد.نیمههای صبح با آشپزم سام و سرایدار جان گریوز، نیت، که هر دو تایلندی بودند، تماس گرفتم. نیت را خوب میشناختم، چون در چیدمان خانهام کمکم کرده بود. از سام خواستم ناهار درست کند و به انجمن بیاورد و از نیت درخواست کردم به خانهام برود و یک دست لباس و مسواکم را برایم بیاورد. لباس سبز پشمیام، که با آن خوابیده بودم، کاملاً چروک شده بود. آنها با غذایی که برای همه کفایت میکرد از راه رسیدند و نگرانی در صورتهایشان آشکار بود. نیت را در آغوش کشیدم و به او اطمینان دادم حالم خوب است.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.