چشم سگ

42,000 تومان

معرفی کتاب چشم سگ اثر عالیه عطایی

“چشم سگ” مجموعه داستانی به قلم “عالیه عطایی” است که شامل هفت داستان کوتاه با فضای رئالیستی می باشد.
این مجموعه با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده و برخی از داستان های آن، جوایزی را برای “عالیه عطایی” به همراه داشته اند. هفت داستان موجود در مجموعه ی “چشم سگ” عبارتند از: “فیل بلخی”، اثر فوری پروانه”، “سی کیلومتر”، “شب سمرقند”، “پسخانه”، “ختم عمه” و “شبیه گالیله”.
“عالیه عطایی” که خود از نویسندگان خوش قلم افغانستانی و پرورش یافته ی تهران محسوب می شود، پردازش قصه هایش را پیرامون شخصیت هم وطنانش صورت داده و هر کدام از این سوژه ها به نحوی بین تهران و هرات در گردش اند. “عالیه عطایی” از تجربه های خود به عنوان یک مهاجر بهره گرفته و فضایی مضطرب را در داستان هایش ترسیم می کند.
فضایی از ابهام و بی رحمی که انسان را برای رسیدن به مطلوب خود، به کارهای عجیب و غریبی وا می دارد. نویسنده با تبدیل مستقیم زندگی و تجارب آن به داستان، مجموعه ی “چشم سگ” را آن چنان ملموس و قابل درک جلوه داده که معنای مهاجرت و مشکلات آن به خوبی برای خواننده تببین می شود.
تسلط “عالیه عطایی” به فرهنگ و آداب رسوم هر دو کشور ایران وافغانستان سبب شده تا خواننده از هر کدام این طیف ها بتواند با کتاب ارتباط برقرار کند و حتی حس پیوستگی و اشتراکی میان دو سر این طیف ایجاد شود. علاوه بر آن “عالیه عطایی” با حفظ جایگاه خود به عنوان یک نویسنده ی زن، توجه ویژه های را به احساسات و افکار زنان مهاجر مبذول داشته است.
نحوه ی نگارش داستان ها، به دلیل کوتاهی و رسایی جملات، بسیار محکم و جسورانه است و از بیان دغدغه های اصلی و مهم ملت افغان فروگذار نمی کند؛ با این اوصاف مجموعه ی داستانی “چشم سگ”، بهانه ای برای آشنایی هر چه بیشتر و همچنین همذات پنداری با رنج ها و دغدغه های مهاجران به ویژه ملت شریف افغانستان می باشد.

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786220105800 دسته: , , , , , , برچسب: ,
توضیحات

چشم سگ

نویسنده
عالیه عطایی
مترجم
—–
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 149
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220105800
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “چشم سگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

این هیولا تو را دوست دارد

16,000 تومان
کتاب «این هیولا تو را دوست دارد» رمانی غافل‌گیرکننده از لیلی مجیدی است. از ویژگی‌های این رمان می‌توان به روایت رئالیستی، جمله‌های کوتاه و نثر محاوره‌گونه و صمیمی اشاره کرد. راوی کتاب سوم‌شخص یا دانای کل است. فضاها، موقعیت‌ها و حالات روحی و روانی شخصیت‌ها هم به‌خوبی توصیف شده‌اند. داستان درباره‌ی دختری به نام روجاست که پدرش را از دست داده و اکنون به خانه‌ی پدری بازگشته تا برایش مراسمی برگزار کند. او در زمان حیات پدر رابطه‌ی خوبی با او نداشت. ذهنش پُر از شنیده‌هایی درباره‌ی پدر و قضاوت درباره‌ی اوست؛ اما به‌تدریج در مسیر اتفاقات، به نادرستی بسیاری از این قضاوت‌ها پی می‌برد. او مدام در حال کشف درونی و یادآوری خاطراتی فراموش‌شده از گذشته است و داستان را همین خاطرات می‌سازند. لیلی مجیدی این کتاب را زیر نظر حسین سناپور منتشر کرده و به مشکلات متداول درباره‌ی جامعه‌ی زنان پرداخته است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «هنوز درست‌وحسابی با مرد حرف نزده بود، لبخند نزده بود بهش که زنی جلو آمد و بغلش کرد بوسیدش. به چهره‌ی زن دقیق شد. نمی‌شناختش. تلاش کرد به یاد بیاورد اما یادش نیامد. لبخند زد و تشکر کرد. نفر بعدی جلو آمد. این‌ها دوست‌بودند، آشنا بودند یا فامیل؟ چند نفر دیگر که آمدند و رفتند، توانست سرش را بچرخاند و به آسمان نگاه کند که جور عجیبی تیره بود، خاکستری تیره. قاری یک‌نفس چند آیه را پشت هم خوانده بود که صداهایی شروع کردند توی بلندگو احسنت احسنت و الله الله گفتن. چه‌قدر هوای اطراف خفه بود...»

سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 3/ ضدحمله‌ی توپِ پشمالو

140,000 تومان

نقد و بررسی

چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچه‌های بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچه‌های بد» همه داستان‌های این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمی‌کند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانی‌ای نیست! چرا که این انیمیشن نسخه‌ای خلاصه شده از مجموعه کتاب‌های «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقه‌دار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستان‌های ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بی‌نظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروش‌ترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمت‌های جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده است  
وااای پسر! آقای گرگ و رُفقای بَدتر از بَدش، اعصاب یه خوکچه‌هندیِ ناجور رو خط‌خطی کرده‌ن!
حالا این توپِ ‌پشمالوی بدترکیب می‌خواد انتقام بگیره. اون‌ها گیرِ یه بدِ راست‌راستی افتاده‌ن. چه‌جوری باید از مخفیگاه شیطانی‌ش فرار کنن؟ اون نینجای مرموز کیه که تعقیبشون می‌کنه؟
سفارش:1
باقی مانده:1

تاریخ اساطیری ایران

60,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان دوره کارشناسی رشته تاریخ در بخشی از درس «تاریخ ایران باستان» و رشته فرهنگ و زبانهای باستانی در درس «اساطیر ایران» و رشته باستان‌شناسی در بخشی از درس «اسطوره شناسی» تهیه شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند. فهرست : پیشگفتار چاپ چهاردهم فصل اول: کلیات واژه اسطوره تعریف اسطوره دلیل وجودى اسطوره اصل و ماهیت و زمان اسطوره‏‌ها فایده اسطوره‏‌شناسى منابع اساطیر ایران پیش‏ درآمدى بر اساطیر ایران اساطیر ایران آفرینش از دیدگاه اساطیر ایرانی فصل دوم: سه هزار سال نخستین الف) دنیای روشنیها و نیکیها (قلمرو اورمزد) ب) دنیای تاریکیها و بدیها (قلمرو اهریمن) فصل سوم: دوره پایانی سه هزار سال نخستین و برخورد دو نیرو آفرینش مادى و پیش‏‌نمونه‌‏هاى گیتیى فصل چهارم: پایان سه هزار سال دوم و آغاز سه هزار سال سوم یورش دوم اهریمن نخستین زوج بشر فرزندان نخستین زوج بشر پیشدادیان فصل پنجم: سه هزار سال چهارم هزاره اول از سه هزار سال چهارم هزاره دوم و سوم از سه هزار سال چهارم کتاب‌شناسی فهرست اعلام  

زل آفتاب

120,000 تومان

معرفی کتاب زل آفتاب اثر سروش چیت ساز

سروش چیت ساز (1357) از داستان نویسان متفاوت معاصر است. او در آثاری که منتشر کرده تلاش داشته تا با استفاده از زبان، سوژه های بدیع و نوع روایتی تازه ، مخاطب را غافلگیر کند. چیت ساز پیش از این دو کتاب بارش سفره ماهی و نوبت سگها را منتشر کرده بود که دومی برنده ی جایزه ی بهترین مجموعه داستان جایزه ی مهرگان ادب شد. اولین رمان او، زل آفتاب، برآمده از جهانی است که در آن همه چیز در سایه ای از اضمحلال و غبار فرورفته و حالا باید این غبار زدوده شود. این کتاب داستان آدم هایی است داخل یک قاب عکس، عکسی که محور اثر میشود و راوی را بر آن می دارد تا در دالانهای مخوف زمان و مکان حرکت کند. داستان کشف عکس ها و مردگان و نیم زندگان است. اثری مکاشفه گونه در زیرزمینها و در کشف آدمهایی که نمی توان با قطعیت از بودن یا نبودنشان سخن گفت. رمان «زل آفتاب» اثری تودرتو و مملو از ارجاعات تاریخی است برای مخاطبی که می خواهد اثری متفاوت بخواند، با انواع رازها و نشانه ها. برای همین این رمان را برای مخاطب ماجراجوتر ادبیات میدانیم، که می خواهد بداند پشت این همه زمان مرده چه کس یا روایتی ایستاده است.

نظریه ذهن: چگونه کودکان افکار و احساسات دیگران را درک می کنند؟

45,000 تومان
نظریه ذهن به معنی درک حالتهای ذهنی است که باور، میل، قصد و احساسات را شامل می شود. این توانایی شناختی در کودکان طبیعی بالای 4 سال، با استفاده از آزمونهای این حوزه، قابل ارزیابی است. نویسنده در این کتاب کوشیده است مروری خلاصه و جامع بر این حوزه وسیع پژوهشی داشته باشد. توضیحات این کتاب با درک باور در کودکان شروع می شود و سپس به زیر مجموعه های مختلف نظریه ذهن، و چگونگی ظهور آنها در 4 سالگی می پردازد و عواملی را که به این درک منجر می شوند تشریع می کند؛ عواملی چون: بازی وانمودی، درک توجه و جهت نگاه، توانایی های مرتبط با نظریه ذهن مانند زبان و کنش وری اجرایی. نویسنده در انتهای کتاب در مبحث درخودماندگی توضیح می دهد که افرادِ مبتلا به این اختلالِ تحولی معماگونه، در درک حالتهای ذهنی دیگران شکست می خورند. این کتاب یک اثر درسی دانشگاهی است که با مروری جامع بر پژوهشهای 25 سال گذشته در حوزه نظریه ذهن، می تواند مورد توجه و علاقه دانشجویان و محققان رشته های روان شناسی، علوم اعصاب، علوم تربیتی، علوم شناختی قرار گیرد و در دروس روان شناسی رشد، روان شناسی رشد پیشرفته، روان شناسی مرضی کودک، کودکان استثنایی و آسیب شناسی روانی تدریس شود.  

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟