چنین گفت زرتشت

270,000 تومان

کتاب چنین گفت زرتشت، اثری فلسفی نوشته ی فردریش نیچه است که نخستین بار در سال 1891 به انتشار رسید. نیچه، یکی از جریان سازترین و نوآورترین متفکرین فلسفه ی غرب بود و کتاب چنین گفت زرتشت، هنوز هم به عنوان شناخته شده ترین و تأثیرگذارترین اثر او در نظر گرفته می شود. نیچه در این کتاب توضیح می دهد که چگونه زرتشت، پیامبری کهن از دیار پارس، از خلوتکده ی خود در کوهستان پایین می آید تا خبری را به مردم اعلام کند و بگوید که ابَرانسان، یا انسانی که تجلی الوهیت است، جانشین خلف و ادامه دهنده ی راه او خواهد بود.

اندیشه های نیچه، همچون نظریه ی ابَرانسان و میل به قدرت، سال ها بعد توسط برخی متفکران از جمله اندیشمندان نازی مورد تحریف قرار گرفتند. این فیلسوف بزرگ آلمانی با نثری فوق العاده درخشان و شاعرانه استدلال می کند که معنای هستی از طریق تفکرات پیشین و اطاعت صرف از قدرت ها یافت نخواهد شد بلکه آن را می توان در زندگی ای پرشور، آشوبناک و آزادانه پیدا کرد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789645620606 دسته: , , برچسب: , ,
توضیحات

چنین گفت زرتشت

نویسنده فريدريش ويلهلم نيچه
مترجم مسعود انصاري
نوبت چاپ
تعداد صفحات 382
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعي
سال نشر 1377
سال چاپ اول ——-
موضوع
فلسفه
نوع کاغذ ——-
وزن
439گرم
شابک
9789645620606

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.439 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “چنین گفت زرتشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

قصه‌های بترس برای بچه‌های نترس 3/ داس مرگ

99,000 تومان
جن‌هایی که سونای بخار می‌گیرن، پسرِ هیولا، ایسچی، گرگینه، دراکولا، مرگ با داس بلندش توی اتوبوس، دوربینی که از هرکسی عکس بگیره اون ناپدید می‌شه، شبح‌های بی‌خانمان...

از این چیزها می‌ترسی؟ می‌ترسی و می‌لرزی؟ می‌لرزی و خیس می‌شی؟

اگه فکر می‌کنی بچه‌ی نَترسی هستی، بیا وسط!

اگه دلت می‌خواد ترس رو توی داستان مزه‌مزه کنی، دلت رو بزن به دریا و بیا جلو!

اگه دلت می‌خواد با موجودات عجیب‌وغریب و ترسناک آشنا بشی، این کتاب رو از توی قفسه بکش بیرون و بخون!

به افتخار همه‌ی بچه‌های نترس!

جیغ و داد و هیولای بلند

سفارش:0
باقی مانده:2

شش متفکر اگزیستانسیالیست

85,000 تومان
شش متفکر اگزیستانسیالیست نویسنده هرولدجان بلاکهام مترجم محسن حکیمی نوبت چاپ 4 تعداد صفحات 278 قطع و نوع جلد رقعی

حکایت‌های فلسفی (برای حفظ زمین)

49,000 تومان
این کتاب از مجموعه حکایت‌های فلسفی برای حفظ زمین و به منظور توجه به ارتباط آدم‌ها با طبیعت تدوین شده است . نویسنده در این کتاب سعی نموده حکایت‌هایی را جمع‌آوری نماید که در سنت‌های مردم سراسر جهان یافت شود . دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های امروزی بوم‌شناسان در اکثر این حکایت‌ها دیده می‌شود . مثلاً این تفکر که «زمین مال ما نیست ، ما آن را ارث برده‌ایم و آن را به فرزندانمان تحویل می‌دهیم» از نمونه تفکراتی است که مورد بحث قرار گرفته است . طبیعت همواره به ما یادآوری می‌کند که نظم را به آن برگردانیم. ما نمی‌توانیم همچون تنها اربابان زمین رفتار کنیم و به منابع بی‌پایان آن چنگ بزنیم . لازم است به پندها و حکمت‌های دیگر تمدن‌ها هم گوش فرا دهیم . « پیکمال » به حکایت‌هایی که جمع‌آوری کرده نکات ادبی حاوی گفته‌های خردمندانه از نویسندگان و شاعران جهان افزوده است که در آنها لزوم هماهنگی انسان و طبیعت دیده می‌شود .

نقد تفکر فلسفی غرب با اصلاحات

31,000 تومان
نویسنده اتین ژیلسون مترجم دکتر احمد احمدی نوبت چاپ 9 تعداد صفحات 274 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر

کتاب دگرگونی بزرگ

450,000 تومان
در اثر کلاسیک تاریخ اقتصادی و نظریه اجتماعی "دگرگونی بزرگ"، کارل پولانی تحولات اقتصادی و اجتماعی ناشی از "دگرگونی بزرگ" انقلاب صنعتی را تحلیل می کند. تجزیه و تحلیل او نه تنها نواقص موجود در بازار خود تنظیم کننده را توضیح می دهد، بلکه پیامدهای وخیم اجتماعی بازار سرمایه داری بدون نظارت را نشان می دهد. مطالب مقدماتی جدید پولانی، نشانگر اهمیت تجدید نظر در تحلیل معنایی در دوره جهانی سازی و تجارت آزاد است. پولانی اعتقاد دارد که اقتصاد بازار مدرن و دولت مدرن را نه به صورت عناصر گسسته، بلکه باید آنها را به صورت یک خلق انسانی واحد، که او آن را "جامعه بازار" می نامد، دانست.یک ویژگی بارز "جامعه بازار" این است که ذهنیت اقتصادی بشریت تغییر یافته است. مردم قبل از "دگرگونی بزرگ"، اقتصادهای خود را بر مبنای جبران و توزیع مجدد در روابط شخصی و جمعی تنظیم می کردند. در نتیجه صنعتی شدن و افزایش نفوذ دولت، بازارهای رقابتی ایجاد شد که تمایلات اجتماعی قبلی را تضعیف کرده و آنها را با نهادهای رسمی جایگزین کرد، که هدفشان بهبود اقتصاد بازار خود تنظیم شده بود.