




چگونه از دست آدمهای عوضی خلاص شویم؟
28,000 تومان
حتماً در طول زندگی با آدمهایی برخورد داشتهاید که به شما احساس بدی دادهاند؛ باعث شدهاند که احساس حقارت یا بیارزشی کنید و انرژیتان را برای انجام دادن کارهایتان کم کرده یا بهکلی دلسردتان کردهاند. اگر بدشانس باشید هر روز در محیط کار یا دانشگاه یا خانواده با آدمهایی از این دست سروکار دارید.
این جور آدمها به محیط کار یا درس یا محیطهای دوستانه محدود نیستند. حتی در مکانهای عمومی، مترو، اتوبوس، هواپیما یا حتی پیادهرو هم ممکن است با این آدمها روبهرو شوید. گاهی فقط برخورد یکباره است و دیگر هیچوقت آن آدم را نمیبینید و گاهی کسی است که هر روز با او در محیط کار، درس و … سروکار دارید؛ و حتی گاهی عضوی از خانوادهتان است. راهحلِ مقابله با این آدمها یکی نیست.
رابرت ساتن، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، در کتابِ چگونه از دست آدمهای عوضی خلاص شویم؟ انواع مشکلاتی را که آدمهای عوضی برایمان به وجود میآورند از هم جدا میکند، مثالهای واقعی زیادی میزند و راههای مختلفِ خلاصی از دست این آدمها را پیشنهاد میکند؛ از مواجه نشدن با آنها گرفته تا مقابله به مثل با آنها. به نظر او، هر کسی در مورد مشکلِ خاصی که دارد باید دو یا چند راهحل مختلف را با هم ترکیب کند و به راهحل مخصوصِ آن مورد برسد. هدف این راهحلها این است که اجازه ندهید آدمهای عوضی به شما احساس بدی دهند، روزتان را خراب کنند، در مسیر موفقیت شغلی و تحصیلی شما مانعتراشی کنند و به شما حس بیارزشی دهند.
در انبار موجود نمی باشد
چگونه از دست آدمهای عوضی خلاص شویم؟
نویسنده |
رابرت آی.ساتن
|
مترجم |
یاسر پوراسماعیل
|
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٢٤٨ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٨ |
سال چاپ اول | ١٣٩٧ |
موضوع |
رفتار سازمانی – اختلاف بین اشخاص
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | ٢٢٥ گرم |
شابک | 9786002784599 |
وزن | 0.225 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کودکتان با رفتارش چه میگوید
آشنایی با خطوط و زبانهای باستانی
کتاب مقلدها
معرفی کتاب مقلدها
کتاب مقلدها اثر گراهام گرین، داستان سه نفر با نامهای براون، جونز و اسمیت است که در یک کشتی همسفر میشوند و سرنوشتشان به هم گره میخورد. آنها به کشور هائیتی میروند که دووالیه با سازمان مخوفش، تونتون مکوت، حکومتی دیکتاتوری در آن بنا نهاده. گرین در این کتاب بیان میکند ما همه مسخرهبازانی هستیم که در مسخرهبازی بزرگ زندگی گرفتار شدهایم.دربارهی کتاب مقلدها
کتاب مقلدها (The Comedians) یکی از مفصلترین و لذتبخشترین رمانهای گراهام گرین (Graham Greene) است. داستان این کتاب را شخصیتی به نان براون روایت میکند که صاحب هتلی در پورتو پرنسِ جزیرهی هائیتی است. او قصد دارد که هتل خودش را در این منطقه بفروشد؛ بههمینخاطر با یک کشتی موسوم به مدهآ از آمریکا به هائیتی میرود و در این سفر، با چند شخص دیگر آشنا میشود. از جمله آقا و خانم اسمیت که فکر میکنند گیاهخواری درمان خشونت و ظلم در هائیتی است و میخواهند در آنجا یک مرکز گیاهخواری دایر کنند. البته راوی کتاب اعتقاد دارد که مردم هائیتی چارهای جز گیاهخواری ندارند؛ زیرا گوشتی نصیبشان نمیشود که بخورند! دیگر شخصیت کتاب مقلدها جونز است که خود را سرگرد جونز معرفی میکند؛ اما براون به او شک دارد و احساس میکند این عنوان جعلی است. وقتی جونز از دست حکومت فرار میکند و به هتل براون پناه میبرد، این شک به یقین بدل میشود. یک فروشندهی داروی دورهگرد و سیاهپوستی غمگین به نام آقای فرناندز، دیگر مسافران کشتی مدهآ هستند که هر یک با افکاری در سر، به کشور هائیتی میروند. براون چندین ماه قبل از هائیتی فرار کرده بوده و حال برای فروش هتل و دیدار با معشوقهاش، که همسر سفیر آمریکای جنوبی است، به آنجا سفر میکند. اما علت فرار او چه بوده؟ دکتر فرانسوا دووالیه که طرفدارانش او را پاپا دوک (بابا دکتر) میخواندند، با زدوبندهای سیاسی در سال 1957 رئیسجمهور هائیتی شد. کشوری که بین کوبا و جزیرهی پورتوریکو قرار دارد. در سال 1959 علیه او کودتا شد و دووالیه در واکنش، کارکنان ارشد ارتش را اخراج و نوعی پلیس شبهنظامی با نام تونتون مکوت (لولو خورخوره) را جایگزین ارتش کرد. این گروه هر کسی را که سر راهشان قرار میگرفت تا حد مرگ کتک میزدند و اعمال ظالمانه و وحشتناکی از آنها سر میزد. گراهام گرین بعضی از این اعمال وحشتناک را در رمان مقلدها شرح داده است. کشور هائیتی تا مدتها تحت سلطهی رژیم دیکتاتوری دووالیه بود و مردم آن در وحشتی سراسری به سر میبردند. به همین علت بود که براون تصمیم گرفت از این کشور فرار کند.یا این یا آن جلد دوم
ژاپن قدیم
همچنان که تاریخ ژاپن از دوران باستان تا سال ۱۸۶۸ نشان میدهد، همبستگی زبانزد ژاپنیها عمیقا ریشه در رویدادهای سیاسی و فرهنگی ژاپن "قدیم" دارد، و این احساس همبستگی آشکارا در نگرش ژاپنیها به بیگانگانی که از ژاپن دیدن میکردند نمایان بود.
حتی امروزه هم آثاری از انزجار از خارجیها که میراث گذشته است در ژاپن دیده میشود. آنها با خارجیهایی که به کشورشان میآیند رفتاری مودبانه دارند، اما با این ذهنیت که دیر یا زود به وطنشان بازمیگردند. از نظر اغلب ژاپنیها، خارجیها همواره بیگانه باقی میمانند، برخلاف آمریکاییها که معمولا خارجیها را شهروندان بالقوه آمریکا میدانند.
نگرش دیگر که ریشه در ژاپن قدیم دارد احساس قوی یکی دانستن خود با سرزمین مادری و احساس تعهدی عمیق به آن است. در دوران گذشته بیشتر ژاپنیها خواستهها و نیازهایشان را در درجه دوم اهمیت و بعد از خواستههای امپراتور و دیگر رهبران قرار میدادند. امروزه بسیاری از ژاپنیها هنوز هم فکر میکنند وظیفهی فردی در قبال کشور بر هر نوع دستاورد شخصی ارجحیت دارد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.