

چگونه با همکاران خود کنار بیاییم
58,500 تومان
اغلب، سخت ترین جنبه کار ربطی به ضرب الاجل، ترفیع یا رقابت ندارد. این به چالش های عظیم و زیبای برخورد روزانه با همکاران ما مربوط می شود.
افرادی که با آنها کار می کنیم می توانند ما را تشویق کنند، حمایت کنند و به ما انرژی بدهند، اما کار کردن با موفقیت در اطراف دیگران، چه به صورت مجازی یا حضوری، نه شهودی و نه ساده است. این امر مستلزم برقراری ارتباط موثر، درک نقاط کور و تعصبات خود و همدلی با دیدگاه دیگران است.
مدرسه زندگی از بدو تأسیس با سازمانها کار میکند و کارکنان را به هوش هیجانی مورد نیاز برای موفقیت مجهز میکند. این کتاب آموخته های آنها را در مجموعه ای از درس ها در مورد روانشناسی محل کار جمع آوری می کند. نتیجه یک راهنمای ضروری برای سازمانهای هماهنگ، شادتر و سودآورتر است.
یک راهنمای عملی: برای کار موفق با همکارانمان.
پر از تمرینات و توصیه های متفکرانه: برای کار مشترک.
رفتارهای چالش برانگیز در محل کار را بررسی می کند: مانند حالت تدافعی، خوش بینی بیش از حد و عدم بلوغ.
کاملا تحقیق شده و مشتری محور: با تجربه و تحقیقات عملی از مدرسه زندگی برای تجارت که آموزش های داخلی را برای مشتریان از جمله: فیس بوک، فایننشال تایمز، گوگل، هاواس مدیا، نایک و سونی موزیک ارائه می دهد.
یک راهنمای اطلاعاتی: برای افراد و مشاغل به طور یکسان.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
چگونه با همکاران خود کنار بیاییم
نویسنده | مدرسه زندگی |
مترجم | افسانه قره داغی |
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 166 |
نوع جلد | شوميز |
قطع | رقعی |
سال نشر | —– |
سال چاپ اول | 1402 |
موضوع |
روانشناسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 500 گرم |
شابک |
9786226977364
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
حکایت های فلسفی برای با هم بودن
وقتی بابام کوچک بود (2)
جنگ جهانی دوم در اروپا
زردشتیان
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.محصولات مشابه
روسیه تزاری
پیدایش مسیحیت
بنیانگذاری آمریکا وقانون اساسی آن
تاریخ راک اند رول
تمدن مایا
امپراتوری آشور
فراسوي خواب
معرفی کتاب فراسوی خواب اثر ویلم فردریک هرمانس
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.