

چگونه با همکاران خود کنار بیاییم
58,500 تومان
اغلب، سخت ترین جنبه کار ربطی به ضرب الاجل، ترفیع یا رقابت ندارد. این به چالش های عظیم و زیبای برخورد روزانه با همکاران ما مربوط می شود.
افرادی که با آنها کار می کنیم می توانند ما را تشویق کنند، حمایت کنند و به ما انرژی بدهند، اما کار کردن با موفقیت در اطراف دیگران، چه به صورت مجازی یا حضوری، نه شهودی و نه ساده است. این امر مستلزم برقراری ارتباط موثر، درک نقاط کور و تعصبات خود و همدلی با دیدگاه دیگران است.
مدرسه زندگی از بدو تأسیس با سازمانها کار میکند و کارکنان را به هوش هیجانی مورد نیاز برای موفقیت مجهز میکند. این کتاب آموخته های آنها را در مجموعه ای از درس ها در مورد روانشناسی محل کار جمع آوری می کند. نتیجه یک راهنمای ضروری برای سازمانهای هماهنگ، شادتر و سودآورتر است.
یک راهنمای عملی: برای کار موفق با همکارانمان.
پر از تمرینات و توصیه های متفکرانه: برای کار مشترک.
رفتارهای چالش برانگیز در محل کار را بررسی می کند: مانند حالت تدافعی، خوش بینی بیش از حد و عدم بلوغ.
کاملا تحقیق شده و مشتری محور: با تجربه و تحقیقات عملی از مدرسه زندگی برای تجارت که آموزش های داخلی را برای مشتریان از جمله: فیس بوک، فایننشال تایمز، گوگل، هاواس مدیا، نایک و سونی موزیک ارائه می دهد.
یک راهنمای اطلاعاتی: برای افراد و مشاغل به طور یکسان.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
چگونه با همکاران خود کنار بیاییم
نویسنده | مدرسه زندگی |
مترجم | افسانه قره داغی |
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 166 |
نوع جلد | شوميز |
قطع | رقعی |
سال نشر | —– |
سال چاپ اول | 1402 |
موضوع |
روانشناسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 500 گرم |
شابک |
9786226977364
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
چیستی تکامل
معرفی کتاب چیستی تکامل
چیستی تکامل - انتشارات نی
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.