چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟/ آموزش داستان‌نویسی خلاق

165,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟ اثر الدرید یوهانسن

راز موفقیت یک نویسنده دروغ گفتن است؛ البته نه به همسایه و دوست و آشنا، بلکه در داستان هایش. یک نویسنده از راه دروغ گفتن درآمد کسب می کند. اگر مچت را موقع دروغ گفتن بگیرند، شاید به تو تشر بزنند، اما اگر مچ یک نویسنده را موقع دروغ گفتن بگیرند، سرزنشش نمی کنند.
بدترین چیز برای یک نویسنده این است که خواننده، داستانش را باور نکند؛ این یعنی هیچ کس کتاب آن نویسنده را به دیگران پیشنهاد نمی کند و این وضعیت بسیار بدتر از سرزنش شدن است.
دوست داری نویسنده شوی و یک شاهکار ادبی خلق کنی؟ پس این کتاب را از دست نده.

چه بخواهی یک جهان فانتزی را در داستانت خلق کنی چه یک داستان عاشقانه‌ی آتشین بنویسی، می‌توانی از تکنیک‌ها و ترفندهای هیجان‌انگیز این کتاب بهره‌ی فراوان ببری. اگر به‌دنبال ایده‌ای تازه هستی یا با مراحل مختلف پایه‌ریزی یک طرح داستانی آشنایی نداری یا در خلق شخصیت‌های درخشان به مشکل برخورده‌ای، می‌توانی راه‌حل‌های این کتاب را امتحان کنی.

در این کتاب نکاتی کلیدی از زبان نویسندگانی برجسته خواهی خواند. هم‌چنین با تمرین‌هایی خلاقانه در زمینه‌ی داستان‌نویسی روبه‌رو خواهی شد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟/ آموزش داستان‌نویسی خلاق

نویسنده
 استفِن سوروم، الدرید یوهانسن
مترجم
 منیژه آزادی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 192
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041359
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟/ آموزش داستان‌نویسی خلاق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 4/ اسرار «غروب»

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...

سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 1/ یورش به زندان شهرِ سگی

140,000 تومان

نقد و بررسی

چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچه‌های بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچه‌های بد» همه داستان‌های این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمی‌کند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانی‌ای نیست! چرا که این انیمیشن نسخه‌ای خلاصه شده از مجموعه کتاب‌های «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقه‌دار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستان‌های ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بی‌نظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروش‌ترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمت‌های جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده است
سفارش:1
باقی مانده:2

هفت پادشاهی 2/ آذرداد

99,000 تومان
سرزمینِ درّه‌سار غرق در شورش و آشوب است.
حاکمان و زمیندارانِ شمال و جنوب سربازانشان را آماده‌ی نبرد با شاه ناشِ جوان می‌کنند.
کوه‌ها و جنگل‌ها پر از جاسوس و راهزن و یاغی و آدم‌های خطرناک است.
آذرداد هم در میانه‌ی این آشوب زندگی می‌کند. او آخرین انسانِ «هیولا» است. در دره‌سار، گاهی انسان‌ها یا حیوان‌هایی به دنیا می‌آیند که رنگِ پوست یا موهایشان متفاوت است و مردمِ دره‌سار آنها را هیولا می‌نامند. هیولاها می‌توانند ذهنِ دیگران را در اختیار بگیرند. آذرداد دوست ندارد از قدرتش استفاده کند و ذهن دیگران را بازی بدهد. اما شاه ناش برادرش را به‌سراغِ او می‌فرستد تا او را به دربار بیاورد. شاه می‌داند که توطئه‌ای پیچیده برضد او در کار است. آذرداد وقتی به دربار می‌رسد می‌فهمد که قدرتش حتی از آنچه تصور می‌کرد بیشتر است و به‌راستی می‌تواند دره‌سار را نجات بدهد. اما می‌ترسد خودِ او هم مانند پدرش هیولایی بی‌رحم و آزارگر بشود.  
سفارش:0
باقی مانده:2

چگونه خونسردی خود را حفظ کنیم (راهنمای باستانی بر مدیریت خشم)

28,000 تومان

معرفی کتاب چگونه خونسردی خود را حفظ کنیم اثر لوکیوس آنایوس سنکا

سنکا، نمونه‌ی روشنفکری‌ست که همواره در جهت تغییر جهان حرکت می‌کرد. او که سال‌ها در میان خون‌ریزترین امپراتورهای روم و دو جبّار بزرگش، کالیگولا و نرون زیسته بود و از سناتوری تا معلم و مشاور امپراطوربودن را تجربه کرده بود، تمام تلاشش معطوف به اصلاح وضعیت حکمرانی و رفتارهای فردی و اجتماعی شهروندان بود.
این فیلسوف، نمایشنامه‌نویس و مصلح اجتماعی بزرگ روم باستان، با توجه به فهم دقیقی که از عصبیت جاری و ساری در میان رومیان داشت رساله‌ای نوشت که امروز با نام «چگونه خونسردی خود را حفظ کنیم: راهنمای باستانی بر مدیریت خشم» منتشر شده است.
این جستار/ مقاله، به‌ظاهر نامه‌هایی بوده که سنکا خطاب به برادر سیاستمدارش نواتوس نوشته و حال که به آن نگاه می‌کنیم گویی نامه‌هایی به انسان و تاریخی‌ست که هم‌چنان سرشار از نکبت خشونت و عصبیت بی‌قاعده و نالازم ست.
سنکا این عصبیت‌ها و خشم‌های روزمره را شکلی از جنون می‌‌داند چرا که بابتش هزینه‌های بسیاری می‌پردازیم.
روشنفکر بزرگ رومی درکتاب چگونه خونسردی خود را حفظ کنیم بر نکته‌ای اساسی دست می‌گذارد، اینکه هیچ‌کس بدون اشتباه و خطا و گناه زندگی نکرده و نمی‌کند و اگر هر انسانی همین یک نکته را در نظر بگیرد و بداند که هرگاه خودمان را از خطا و اشتباه به دور بدانیم، در سراشیبی سقوط قرار گرفته‌ای، دیگر این‌قدر بر سر ابلهانه‌ترین مسائل روزمره‌ی زندگی خشمگین نمی‌شویم و به خودمان و دیگران آسیب نمی‌زنیم

بچه‌محل نقاش‌ها 5/ زمانی که هم‌صحبت فریدا بودم

99,000 تومان
کتاب بچه محل نقاش ها 5 زمانی که هم صحبت فریدا بودم توسط انتشارات هوپا و تألیف محمدرضا مرزوقی در 172 صفحه منتشر شده است. خلاصه کتاب به شرح زیر است. می‌دانم بیشتر اوقات دیه‌گو خودش مقصر است. بس که هربار سرش جایی گرم است و دائم شیطنت می‌کند. اما وقتی خشم فریدا را می‌بینم و احساس می‌کنم با این خشم می‌تواند دودمان دیه‌گو را به باد بدهد، مجبور می‌شوم برای نجات جان آن مرد بیچاره از دروغ مایه بگذارم. مرد بیچاره‌ای که اصلا نباید دلت برایش بسوزد. فریدا از او هم بدتر است و برای او که اصلا نباید دلت بسوزد. حتی وقت‌هایی که روی صورت نقاشی‌هایش قطره‌های درشت اشک را نقاشی می‌کند، انگار دارد توی صورتت داد می‌زند: « حق نداری برای من دلسوزی کنی! فقط می‌ت...  
چه حالی پیدا می‌کنی اگر دایی‌ات یک کارتن پر از صفحه‌ی‌‌ گرامافن قدیمی به تو بدهد و اولین جمله‌ای که از صفحه می‌شنوی این باشد؟

فریدا همیشه می‌گوید: «من واقعیت خودمو نقاشی می‌کنم اما این احمق‌ها فکر می‌کنن کارهای من خیالیه.»

این‌بار دایی خود ابتکار عمل را به دست می‌گیرد و صفحه‌هایی را که زمانی فریدا به او داده بود تا صدایش را روی آنها ضبط کند در اختیار مانی و باقی بچه‌ها قرار می‌دهد.

با شنیدن صدای نوجوانی دایی‌سامان روی صفحه‌ها، بچه‌ها به ماجرای سفر دایی به مکزیک و رفتنش به خانه‌ی فریدا پی می‌برند. در این سفر که لوئیس بونوئل دایی و فریدا را همراهی می‌کند به اصرار بونوئل به دل جنگلی عجیب می‌زنند که درختانش انسان هستند. بعد هم سر از معابد آزتک‌ها درمی‌آورند و گرفتار اشباح می‌شوند. اشباحی که در اعتصاب کارگری به سر می‌برند و برای همین دست به سیاه و سفید نمی‌زنند.

فرار از اردوگاه 14: فرار اودیسه‌وار مردی از کره‌ی شمالی به سوی آزادی

280,000 تومان
دربخشی از کتاب فرار از اردوگاه 14 می‌خوانیم: قحطی و سیل‌های نیمه‌ی دهه‌ی 1990 اقتصادی را که مرکزگرا طراحی شده بود، ویران کرد. سیستم توزیع عمومی دولت که از دهه‌ی 1950 به بیشترِ شهروندان کره‌ی شمالی غذا رسانده بود، از هم پاشید. مردم کره‌ی شمالی از ترس اینکه مبادا از گرسنگی بمیرند، به تبادل کالا‌ به کالا رو آوردند و این موضوع در میان‌شان به سرعت رشد کرد و تعداد و اهمیت مغازه‌های خصوصی بیشتر شد. از هر ده خانواده، نُه خانوار برای زنده ماندن، مبادله‌ی کالا می‌کردند. شهروندان کره‌ی شمالیِ بیشتر و بیشتری برای کار، تجارت، خرید‌و‌فروش و پرواز به کره‌ی جنوبی، از مرز می‌گذشتند و وارد چین می‌شدند. نه چین و نه کره‌ی شمالی آماری ارائه ندادند اما میزان این مهاجرت‌های اقتصادی بین ده‌ها هزار تا چهارصد هزار نفر تخمین زده می‌شود. کیم جونگ ایل تلاش کرد آشوب و هرج‌و‌مرج را کنترل کند. حکومت او برای تاجرانی که بدون مجوز سفر می‌کردند شبکه‌ی جدیدی از مراکز بازداشت ایجاد کرد. اما این افراد می‌توانستند با بیسکویت و سیگار آزادی‌شان را از پلیس و سربازان گرسنه بخرند. در شهرهای بزرگ، ایستگاه‌های قطار، بازارچه‌های بدون سقف و کوچه‌های باریک، پُر از ولگرد‌هایی شدند که از گرسنگی در حال مردن بودند. کودکان یتیم زیادی که در این اماکن پیدا می‌شدند به «گنجشک‌های ولگرد» معروف شدند. شین هنوز این را نمی‌دانست اما سرمایه‌داری عوام، داد‌و‌ستد ولگرد‌ها و فساد فراگیر در حکومت پلیسی که اردوگاه 14 را در محاصره داشت، شکاف‌هایی ایجاد می‌کردند. کمک غذایی از ایالات متحده، ژاپن، کره‌ی جنوبی و دیگر اهداکنندگان، تا اواخر دهه‌ی 1990 قحطی را تعدیل کرد، اما به طور غیر‌مستقیم و تصادفی به زنان مغازه‌دار و بنگاه‌های مسافرتی جان بخشید تا در آینده به شین برای فرارش به چین آذوقه و هویت جعلی بدهند و راهنمایی‌اش کنند.
سفارش:0
باقی مانده:2