ژئوپولتیک

4,875 تومان

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789644590511-1-1-1-1-1-1-1-1-1-1-1-1-1-1 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات
نویسنده دکتر عزت الله عزتی
مترجم ——————-
نوبت چاپ 13
تعداد صفحات 214
نوع جلد شوميز
قطع وزیری
سال نشر 1397
سال چاپ اول 1397
موضوع مطالعات محیطی
نوع کاغذ —————
وزن 293 گرم
شابک 9789644590511
توضیحات تکمیلی
وزن 0.293 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ژئوپولتیک”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عروسک روح دیوانه

400,000 تومان
عروسک روح متحرک – روح موزیکال با خنده های شیطانی – با قابلیت تکان خوردن – شارژی – همراه با کابل usb – ابعاد:23*15.5 سانتی متر – وارداتی – مناسب دکور هالووین
انتخاب گزینه ها این محصول دارای انواع مختلفی می باشد. گزینه ها ممکن است در صفحه محصول انتخاب شوند

راهنمای زبان‌های ایرانی(جلد دوم)

380,000 تومان
زبان‌های‌ ایرانی‌ نو در ایران‌ و افغانستان‌ متمرکزند. نمایندگانی‌ از این‌ زبان‌ها را در عرازز، سوریه‌ ترکیه‌، اتحاد شوروی‌ (قفقاز، آسیای‌ مرکزی‌، پامیر) ترکستان‌ چین‌، شبه‌ قاره‌ هند و در کرانه‌های‌ عرب‌نشین‌ خلیج‌فارس‌، هم‌ می‌توان‌ یافت‌. بدین‌ ترتیب‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ نو، از نظر جغرافیایی‌ ناحیه‌ای‌ تقریباً به‌ همان‌ اندازه‌ گستره‌ زبان‌های‌ هندو آریایی‌ را دربر می‌گیرند، هر چند از نظر شمار گویش‌وران‌ مشابهتی‌ در میان‌ نیست‌ و زبان‌های‌ ایرانی‌ نو تقریباً ٥٥ میلیون‌ گویش‌ور دارند. به‌ لحاظ‌ تاریخی‌، ایرانی‌ نو، مانند هر اصطلاحی‌ که‌ برای‌ تعریف‌ یک‌ دوره‌ زبانی‌ به‌کار می‌رود، از منظر جامعه‌شناسی‌ زبان‌ با تأکید بر زبان‌ یا زبان‌های‌ غالب‌ تعیین‌ می‌شود. در مورد ایرانی‌ نو، فروپاشی‌ شاهنشاهی‌ ساسانی‌ در سده‌ هفتم‌ میلادی‌ و سده‌های‌ بعدی‌ اسلامی‌ شدن‌ نواحی‌ ایرانی‌ زبان‌، زمینه‌ پیدایی‌ فارسی‌ نو را به‌ عنوان‌ زبان‌ جدید غالب‌ از لحاظ‌ فرهنگی‌ از میان‌ مجموعه‌ پیچیده‌ای‌ از چند زبان‌ فراهم‌ آورد.جلد دوم‌ راهنمای‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ از مجلدی‌ به‌ همین‌ نام‌ است‌ که‌ جلد اول‌ آن‌ به‌ بررسی‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ باستان‌ و ایرانی‌ میانه‌ پرداخته‌ بود

آشنایی با شوپنهاور

25,000 تومان
کتاب حاضر، از مجموعة کتابهای «آشنایی با فیلسوفان» است که در آن سرگذشتنامه ای از «شوپنهاور»، به همراه نقد و تفسیر برخی از آثار او ارائه شده است. آرتور شوپنهاور در سال 1788 در «دانتزیک» متولد شد. شوپنهاور متفکر معاصر «هگل»؛ نظام او را شایستة تحقیر میدانست. هگل معتقد بود تجربه های انسان، حرافیهایی بر اساس دریافتهای حسی است. اما شوپنهاور مانند کانت معتقد بود که جهان بنیادی اخلاقی دارد. او در آثارش چون: «جهان همچون اراده و تصور» و «متعلقات و ملحقات» و... نیز اعتقاداتش را نمایان ساخته است. وی در سال 1860 در فرانکفورت درگذشت. در پایان کتاب، گاه شمار رخدادهای فلسفی و زندگی شوپنهاور ضمیمه شده است.

کتاب حسنی نگو یه دسته گل

20,000 تومان
مشهورترین اثر احترامی در زمینه ادبیات کودکان "حسنی نگو یه دسته گل" نام دارد که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده اصل این داستان را که در متل های قدیمی وجود داشته با مسائل روز درآمیخته و به صورت شعر کودکانه در قالب آزاد (نیمایی) درآورده است. محتوای این کتاب که برای گروه های سنی "الف" و "ب" چاپ شده، شعر تعلیمی است و نویسنده در آن برای تأثیرگذاری بیش تر روی کودکان، نکات تربیتی را به صورت غیرمستقیم آموزش داده است.
سفارش:1
باقی مانده:2

سیاست خارحی افغانستان

55,000 تومان
کتاب حاضر اثری موثق، روشمند، موجز و جامع درباره سیاست و روابط خارجی افغانستان در صدساله اخیر است. نویسنده، دکتر محسن مدیرشانه چی، از معدود صاحب نظران عرصه افغانستان شناسی است که علاوه بر تحقیق و نگارش آثاری در این حوزه، تدریس موضوعاتی از این دست را در دانشگاههای ایران و افغانستان عهده دار است و از این رو اثر حاضر را به حق می توان چکیده و ماحصل سال ها پژوهش و تدریس ایشان به شمار آورد. در این اثر پس از بیان برخی مباحث نظری درباره سیاست خارجی و اشاره ای در هر مورد در انطباق آن با سیاست خارجی افغانستان، سیر سیاست خارجی این کشور در صد سال اخیر، که طی آن افغانستان با کسب یا استرداد استقلال به تنظیم و پیشبرد سیاست خارجی خود پرداخته، بررسی شده است. معرفی مختصر پادشاهان یا روسای جمهور افغانستان، اصول کلی و رویکردها و راهکارهای شاخص سیاست خارجی و مهم ترین حوادث و وقایع حیطه سیاست خارجی هر دوره، از جمله نکاتی است که در این اثر مطمح نظر نویسنده قرار گرفته است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت