کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 2/ مومیایی گمشده

90,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:2

معرفی کتاب کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو 2 اثر آنتونیو ایتوربه

در بخش پرونده های عجیب، مرموز و خیلی سخت، سروان چین می ادو با ذره بین-جاروبرقی شماره ی 9 تمیزکاری می کند. کارآگاه سیتو هم مثلا دایره المعارف بزرگ کارآگاه ها را می خواند، اما راستش دارد چرت می زند.
یک دفعه فرمانده تروئنوس، بداخلاق و اخمو مثل همیشه، به اتاق می آید. – کارآگاه! الان که وقت خواب نیست! – کی گفته من خوابیده ام؟
تا حالا کسی را ندیده اید که با چشم های بسته کتاب بخواند؟ فرمانده تروئنوس می گوید: – الان برای این چیز ها وقت نداریم. باید به یک پرونده ی خیلی مهم رسیدگی کنیم.
وقتی مومیایی مصری موزه‌ی شهر قاهره غیب می‌شود، برای پیداکردنش باید سراغ چه کسانی رفت؟ کارآگاه سیتو و دستیارش، چین‌می‌ادو!

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 2/ مومیایی گمشده

نویسنده
آنتونیو ایتوربه
مترجم
 رضا اسکندری
نوبت چاپ
تعداد صفحات 44
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025726
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 2/ مومیایی گمشده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

گرمازده

8,500 تومان

در بخشی از کتاب گرمازده می‌خوانیم

نزدیک دو نیمه‌شب بود که تلفن به صدا درآمد. گوشی را برداشتم و با صدایی که تلاش می‌کردم خواب‌آلود به‌نظر نیاید سلام کردم. از توی گوشی صدایی نمی‌آمد. چند لحظه بعد، در فاصله‌ی قورت دادن آب دهانم، صدایی مثل موج‌های کم‌رمق دریا، که از دور به گوش برسد، می‌شنیدم که با قطع‌و‌وصل شدن یک دستگاه دیجیتال خودکار درمی‌آمیخت و مرا مطمئن می‌کرد برای منتقل شدن صدایم باید بیشتر صبور باشم. «الو؟! الو! صدای منو می‌شنوی؟» مادرم پشت تلفن بود. هنوز عادت نکرده بود برای رسیدن صدایش منتظر بماند، با وجود این‌که چند‌بار برایش توضیح داده بودم که صدای او از میان نوارهای کابل زمینی تلفن باید به ماهواره‌ای که در هوا پرسه می‌زند برسد و از آن‌جا به ماهواره‌ی دیگری که هزاران کیلومتر دورتر در آسمان شهر خودمان سرگردان است مخابره شود و از آن‌جا دوباره بیاید روی زمین و در این مرحله صدایش بار دیگر باید از امواج دیجیتالی به پیامی مغناطیسی تبدیل شود، وارد جعبه‌ی تقسیم عظیمی بشود که تلفن‌های دریافتی را تفکیک می‌کند و صداها را هُل می‌دهد توی سیم‌های نازک و تازه از این‌جا به بعد است که انگار صدایش از شهر خودمان به گوش پسرش می‌رسد، انگار که فاصله همان دو خیابان بی‌مقدار همیشگی است. وقتی باید منتظر می‌ماند من جوابش را بدهم سؤال بعدی را می‌پرسید و مضطرب می‌شد که صدایش به گوش ما نمی‌رسد. به هر ترتیب پاسخش را دادم و از این‌که او در این نیمه‌شب بارانی و دم‌کرده به چیزی که بارها به او آموزش داده بودم اهمیت نمی‌داد ناراحت نبودم.

طاعون

260,000 تومان

در بخشی از کتاب طاعون می‌خوانیم:

بعضی‌های‌مان اما لجاجت به خرج می‌دادند و از نامه نوشتن دست نمی‌کشیدند و یک‌بند در جست‌وجوی ترفندهایی برای ارتباط با دنیای بیرون بودند، که همواره آخرسر خیال باطل از آب درمی‌آمدند. اگر هم به‌فرض بعضی از شگردهایی که به عقل‌مان رسیده بودند نتیجه می‌دادند، باخبر نمی‌شدیم زیرا جوابی دریافت نمی‌کردیم. خلاصه، هفته‌های متوالی کارمان این بود که مدام همان مطالب را رونویسی کنیم و این‌طوری به‌مرور واژه‌هایی که در آغاز خون‌چکان از دل‌مان بیرون تراویده بودند بی‌معنا می‌شدند. آن‌گاه رونویسی‌شان را به شکلی مکانیکی ادامه می‌دادیم و می‌کوشیدیم این جمله‌های بی‌جان را به نشانه‌های زندگانی مشقت‌بارمان بدل کنیم. سرانجام به نظرمان می‌رسید ارتباط متعارف از طریق تلگرام، بر این تک‌گوییِ سترون و لجوجانه و این گفت‌وگوی بی‌حاصل با دیوار ترجیح دارد. از سوی دیگر، با گذشت چند روز، هنگامی که مسلم شد هیچ‌کس نخواهد توانست از شهرمان خارج شود، به فکرمان رسید بپرسیم آیا کسانی که قبل از اعلام طاعون رفته‌اند اجازه دارند برگردند. پس از چند روز تأمل و بررسی فرمانداری پاسخ مثبت داد. اما این نکته را نیز گوشزد کرد که هر کس برگردد دیگر تحت هیچ شرایطی مجاز به ترک شهر نخواهد بود؛ به عبارت دیگر ورود آزاد است و خروج ممنوع. در این قضیه هم بعضی خانواده‌ها موضوع را سرسری گرفتند و چون بی‌اندازه مشتاقِ دیدارِ مجددِ خویشاوندان‌شان بودند، احتیاط و دوراندیشی را کنار گذاشتند. اما خیلی زود کسانی که اسیرِ طاعون بودند دریافتند نزدیکان‌شان را در معرض چه خطری قرار خواهند داد و پذیرفتند جدایی را تاب بیاورند. در حادترین مرحله‌ی بیماری، فقط شاهد یک مورد بودیم که عواطف انسانی زورش بر ترس از مرگی عذاب‌آور چربید. برخلاف آن‌چه معمولاً تصور می‌شود، قهرمانانِ ماجرا دو دلداده نبودند که رنج را به هیچ می‌گیرند و شوریده و عاشق آغوش یکدیگر را می‌جویند. پای دکتر کاستلِ پیر و همسرش در میان بود که سال‌های بسیار از زناشویی‌شان می‌گذشت. خانم کاستل، چند روز قبل از شیوع بیماری به یکی از شهرهای مجاور رفته بود. حتی جزء زوج‌هایی نبودند که نمونه‌ای از سعادت بی‌نظیر را به عالم‌وآدم عرضه می‌کنند و راوی خود را مجاز می‌داند بگوید به احتمال زیاد این زن‌وشوهر تا آن هنگام یقین نداشتند از پیوندشان خرسندند. اما این جداییِ ناگهانی و طولانی به‌شان اطمینان بخشید که قادر نیستند دور از یکدیگر زندگی کنند، و در برابر این حقیقت، که یک‌باره آشکار شده بود، طاعون بی‌اهمیت جلوه می‌کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2

حکایت عشقی بی‌قاف بی‌شین بی‌نقطه

14,500 تومان

معرفی کتاب حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه

مجموعه داستان ««حکایت عشقی بی‌قاف بی‌شین بی‌نقطه» حکایت‌هایی از عشق‌های ناتمام اند. مصطفی مستور در این داستان‌ها سعی می‌کند با کندوکاو پیرامون یک رابطه خوشایند، مرموز، شیطنت‌‌آمیز یا تلخ، دلایل از هم گسیختگی زندگی قهرمانانش را روشن کند.
«مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت»، «چند روایت معتبر درباره اندوه»، «چند روایت معتبر درباره کشتن»، «چند روایت معتبر درباه خداوند» و «حکایت عشقی بی قاف، بی شین، بی نقطه» نام داستان‌های این مجموعه‌اند. بخشی از متن کتاب: «اوایل کوچک بود. یعنی من این طور فکر می کردم .
اما بعد بزرگ و بزرگ تر شد. آن قدر که دیگر نمی شد آن را در غزلی یا قصه ای یا حتی دلی حبس کرد. حجم اش بزرگ تر از دل شد و من همیشه از چیزهایی که حجم شان بزرگ تر از دل می شود، می ترسم .
از چیزهایی که برای نگاه کردن شان – بس که بزرگ اند – باید فاصله بگیرم، می ترسم. از وقتی فهمیدم ابعاد بزرگی اش را نمی توانم با کلمات اندازه بگیرم یا در «دوستت دارم» خلاصه‌اش کنم ، به شدت ترسیده‌ام. از حقارت خودم لجم گرفته است.
از ناتوانی و کوچکی روحم. فکر می‌کردم همیشه کوچک تر از من باقی خواهد ماند.» مستور در طول فعالیت ادبی و هنری خود جوایز متعددی به دست آورده که لوح تقدیر نخستین مسابقه داستان‌نویسی صادق هدایت یکی از آنها است. از آثار این نویسنده می‌توان به «روی ماه خداوند را ببوس»، «عشق و چیزهای دیگر»، «تهران در بعدظهر» و «من گنجشک نیستم» اشاره کرد.

الیاف شناسی

70,000 تومان
چکیده:
کشور ما پیشینه تاریخی غنی‌ای در زمینه فرش دارد و امروزه نیز یکی از مهم‌ترین تولید‌کنندگان فرش دستباف در دنیا به شمار می‌رود. در چند دهه اخیر، صنعت فرش به یک علم تبدیل شده و طبعاً با رویکردی علمی مورد توجه قرار گرفته است؛ به طوری که می‌توان آن را به صورت یک رشته تحصیلی در هنرستان‌ها و آموزشکده‌های فنی و دانشگاه‌های مختلف انتخاب کرد. نگارنده به دلیل کمبود منابع علمی در این رشته نوپا و اینکه منابع موجود برای تدریس دروس تخصصی رشته فرش، گاهی بسیار قدیمی و گاهی بسیار تخصصی و پیچیده‌اند، اقدام به تدوین آن کرده است. از جمله این دروس می‌توان به درس «علوم الیاف» اشاره کرد که دانشجویان رشته فرش نیاز دارند اطلاعات گسترده‌ای از انواع الیاف و کاربرد آنها در صنعت فرش کسب کنند، اما به مباحث پیچیده الیاف که در حد رشته‌های مهندسی نساجی است، نیازی ندارند. در این کتاب سعی شده است به این نیاز پاسخ داده شود.از این کتاب علاوه بر دانشجویان رشته فرش، دانشجویان سال‌های اول کارشناسی رشته مهندسی نساجی و همچنین دانشجویان رشته فرش دانشگاه علمی و کاربردی و هنرجویان رشته فرش نیز می‌توانند استفاده کنند.

توضیحات:

این کتاب برای دانشجویان رشته هنر (گرایش فرش) در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «علوم الیاف و آزمایشگاه» به ارزش 3 واحد تدوین شده است.

فهرست:

پیشگفتار فصل اول: ویژگیهای الیاف فصل دوم: الیاف حیوانی (پشم) فصل سوم: ابریشم فصل چهارم: الیاف سلولزیژ فصل پنجم: الیاف بشر ساخت فصل ششم: آزمایشگاه الیاف‌شناسی منابع و مآخذ واژه‌نامه

سفارش:0
باقی مانده:1

عشق و چيزهاي ديگر

150,000 تومان

معرفی کتاب عشق و چیزهای دیگر اثر مصطفی مستور

"عشق و چیزهای دیگر" رمانی است به قلم مصطفی مستور که توسط نشر چشمه منتشر شده است .
در این رمان او به سبک زبانی پیشین خود پایبند است و به گونه ای به تظر می رسد او فرم زبانی خود را یافته و این اثر نیز تثبیتی بر سبک خاص این نویسنده است
 مستور با نگارشی روان، داستان زندگی هانی را روایت می کند. هانی جوانی اهوازی است که بعد از پایان تحصیلاتش در رشته فیزک در دانشگاه تصمیم می گیرد در تهران بماند. او با سکونت در تهران عاشق دختری به نام پرستو می شود.
یا دقیق تر بگوییم نوزده سال بعد از پذبرش قطعنامه ی 598 توسط ایران دچار عشق پرستو می شود. ادامه داستان به تلاش هانی برای رسیدن به پرستو و موانع و اتفاقات پیش روی او می پردازد.
موانعی پیش روی هانی و راه حل های عجیب او رمانی پر کشش و جذاب پدید اورده است که خواننده و بخصوص کسانی که به داستان های عاشقانه علاقه مند هستند را تا انتها با خود همراه خواهد کرد.
نویسنده سعی کرده است نسبت عشق را با مسئله ی جنگ و انتقام بیان کند به همین دلیل جنگ ایران و عراق که سال ها پیش اتفاق افتاده بر رمان "عشق و چیزهای دیگر" سایه افکنده است.
نویسنده بدونه صحبت کردن از اصل موضوع به پنج پیامی اشاره می کند که در این داستان پنهان کرده استپیام هایی که به نظر می رسد به رابطه ی میان مفاهیمی چون عشق ،جنگ و انتقام و ... اشاره دارد.
سفارش:0
باقی مانده:1

مزرعه حيوانات

110,000 تومان

در بخشی از کتاب مزرعه‌ حیوانات می‌خوانیم

تا اواخر تابستان، خبرِ آن‌چه در «مزرعه‌ی حیوانات» اتفاق افتاده بود در نیمی از ولایت پیچیده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز دسته‌های کبوتر را به بیرون اعزام می‌کردند که مأموریت داشتند قاتیِ حیوان‌های مزارع مجاور بشوند، ماجرای شورش را برای‌شان تعریف کنند و آهنگِ جانوران انگلستان را یادشان بدهند. بیش‌ترِ این مدت، آقای جونز وقتش را توی میکده‌ی رِد لاین در ویلینگدون گذرانده بود و نزد هر کس که گوشِ شنوا داشت از بخت بدش نالیده بود. شرح داده بود چه ظلم وحشتناکی در حقش شده و چه‌طور یک مشت حیوانِ تن‌لش و مفت‌خور تمام داروندارش را ازش دزدیده‌اند. سایر مزرعه‌داران ظاهراً ابراز هم‌دردی می‌کردند اما اولش چندان رغبت نداشتند به کمکش بیایند. هر کدام‌شان از ته دل در این فکر بود که چه‌طور می‌تواند از بداقبالی جونز یک جوری بهره ببرد. خوشبختانه صاحبان دو مزرعه‌ی مجاورِ «مزرعه‌ی حیوانات» مدام با هم اختلاف داشتند و رابطه‌شان شکرآب بود. یکی‌شان، به اسم فاکس‌وود، مزرعه‌ای بود پهناور و رهاشده به امان خدا که به روش قدیمی کشت می‌شد، قسمت‌های زیادی از آن را زمین‌های جنگلی بلعیده بود، همه‌ی چراگاه‌هایش فرسوده بودند و پرچین‌هایش وضعی اسفناک داشتند. مالکش، آقای پیلکینگتون، اشراف‌زاده‌ای تن‌پرور بود که بیش‌تر وقتش را، بر حسب فصل، به ماهی‌گیری یا شکار می‌گذراند. مزرعه‌ی دیگر، که پینچ‌فیلد نامیده می‌شد، کوچک‌تر بود و بسامان‌تر. مالکش آقای فردریک مردی بود خشن و زبل، همواره درگیرِ دعاوی قضایی و در معامله بدقلق و کارکشته. آن دو چشم دیدن هم را نداشتند و به‌قدری از یکدیگر بیزار بودند که برای حفظ منافع‌شان هم نمی‌توانستند به توافق برسند.
سفارش:0
باقی مانده:2