کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 7/ سال نوی چینی

75,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو 7 اثر آنتونیو ایتوربه

یک کارآگاه معروف کلی دردسر دارد! حتی توی تعطیلات هم باید کلی پرونده حل کند! کارآگاه سیتو در چین مهمان مراسم سال نوی چینی هاست، اما خیلی زود از پرونده ی گم شدن یک خواننده ی معروف سر در می آورد!
درباره نویسنده کتاب
آنتونیو ایتوربه، متولد 1967 در شهر ساراگوسای اسپانیا، بیشتر از هر چیز یک روزنامه نگار است و با بسیاری از روزنامه ها و مجله های اسپانیا همکاری می کند. چندتایی هم کتاب برای بچه ها و بزرگ ترها نوشته که مجموعه ی کارآگاه سیتو از همه ی آن ها معروف تر است.
این کتاب تا حالا به چند زبان ترجمه شده. آنتونیو این مجموعه را برای بچه های خودش نوشت که آن زمان پنج و هفت ساله بودند و عاشق داستان های پلیسی. اما کم کم بسیاری از کودکان در سراسر دنیا شیفته ی کارآگاه سیتو و پرونده های مرموزش شدند.
درباره ناشر کتاب

هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است.

فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه.

پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.

در این مدت، ما با افتخار، شاهد گسترش بسیار سریع و روزافزون مخاطبان خود بوده‌ایم و امروز می‌توانیم بر پایه‌ی اعتماد آن‌ها که بی‌تردید بزرگ‌ترین سرمایه‌ی هوپا است، خود را اتفاقی نو در نشر کودک و نوجوان ایران بنامیم.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 7/ سال نوی چینی

نویسنده
آنتونیو ایتوربه
مترجم
 رضا اسکندری
نوبت چاپ
تعداد صفحات 44
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025771
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 7/ سال نوی چینی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حصار و سگ‌های پدرم

95,000 تومان

معرفی کتاب حصار و سگ های پدرم اثر شیرزاد حسن

"حصار و سگهای پدرم" به قلم "شیرزاد حسن"، نویسنده ی اهل اربیل عراق، یکی از مشهورترین رمان های نوشته شده به زبان کردی است که "مریوان حلبچه ای" آن را بازگردانی کرده و نشر چشمه در صد و شش صفحه به انتشار رسانده است. "شیرزاد حسن" این کتاب را در زمان حاکمیت رژیم بعث در عراق به رشته ی تحریر درآورد اما بعد از گذشت یک دهه توانست رمان را در شهر سلیمانیه منتشر کند. "حصار و سگهای پدرم" به سبب استفاده ی نویسنده از تکنیک ذهن سیال و بهره بردن از زبانی قوی برای بیان رویدادها، یکی از شاخص ترین نمونه های داستانی در ادبیات کرد و نقطه ی عطفی در جریان داستان نویسی این زبان به شمار می رود. "حصار و سگهای پدرم" اواخر دهه ی هفتاد توسط نویسنده به یک ناشر ایرانی برای چاپ تحویل داده شد؛ اما به این سبب که "شیرزاد حسن" راضی به پذیرش سانسور داستان نشد، با تاخیری چندساله در سال 1382 در ایران منتشر شد و به جهت استقبالی که مخاطبان از این قصه داشته اند، تا کنون چندین بار مورد تجدید چاپ قرار گرفته است. درون مایه ی داستان "حصار و سگهای پدرم" از "شیرزاد حسن"، به تصویر کشیدن ظلم و ستمی است که پدر خانواده در جامعه ی پدرسالار، بر اعضای خانواده اش روا می دارد. در این قصه، پسر ارشد نقش راوی را برعهده داشته و از قصد خود برای نابود کردن پدر و رهایی باقی اعضای خانواده سخن می گوید. پدر دور خانه اش حصار کشیده و تمامی اعضا ملزم به اجرای فرامین او هستند، وگرنه آنچنان مجازاتی بر سرشان فرود می آید که از زنده بودن پشیمان شوند.
سفارش:1
باقی مانده:1

ماهی سفید کوچولو 2/ جشن تولد

32,000 تومان
توضیحات
«ماهی سفید کوچولو» همراه با دوستانش مشغول «قایم‌موشک‌»بازی هستند. نوبت ماهی سفید کوچولو است که چشم بگذارد و تا ۱۰ بشمارد و او شروع می‌کند به شمردن: «۱-۲-۳-۴-۵-۶-۷-۸-۹-۱۰…» وقتی‌ همه قایم شدند، حالا نوبت ماهی سفید کوچولوست که چشم‌هایش را باز کند و دنبال دوستانش بگردد. او به دور‌و‌برش نگاه می‌کند و یک‌دفعه ۱ حلزون زرد کوچولو می‌بیند. بعد بلند می‌گوید: «گیر افتادی. گیر افتادی.» کمی جلوتر، پشت صخره ۲ تا توتیای دریایی پیدا می‌کند و داد می‌زند: «گیر افتادی. گیر افتادی.» چقدر هیجان‌انگیز. او دارد تمام دوستانش را پیدا می‌کند. به نظر شما، ماهی سفید کوچولو قرار است چند دوست دیگر را پیدا کند؟ آن‌ها کجا قایم شده‌اند؟

امروز ماهی سفید کوچولو دوساله میشود.

همهی موجودات دریایی به جشن تولدش میآیند:

یک تُپُل و یک لاغر. یک دراز و یک کوتاه و…

کتابی خلاقانه دربارهی

مفاهیم پایهی ریاضی؛ مفهوم تضاد

سفارش:0
باقی مانده:1

به کسي مربوط نيست

155,000 تومان

معرفی کتاب به کسی مربوط نیست

چه اتفاقی رخ می‌داد اگر خاک زمین را در جزیره‌ای واحد جمع می‌کردند و آدمیان همگی از زیر یک خاک سر برمی‌آوردند؟ کتاب به کسی مربوط نیست مجموعه‌داستان جذاب جومپا لاهیری، نویسنده‌ی هندی‌تبار برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر است. کتابی که شما را با چند داستان به‌ظاهر ساده از زندگی مهاجران هندی همراه می‌کند و از یک حقیقت واحد در نسل بشر و در میان فرهنگ‌های گوناگون پرده برمی‌دارد. گفتنی است که این کتاب در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز و جزو ده کتاب برتر سال 2008 قرار دارد.

درباره‌ی کتاب به کسی مربوط نیست

جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) را بیش از آنکه یک نویسنده‌ی چیره‌دست به‌شمار آورد، می‌بایست جادوگری دانست که قلم خود را با جادوی ذهنش روی کاغذ حرکت می‌دهد و داستان‌های سحرآمیزی را خلق می‌کند. کتاب به کسی مربوط نیست (Unaccustomed Earth) بدون‌شک یکی از همین روایت‌های خاص و ویژه‌ی لاهیری است که با زبان ساده اما عمیق، پیچیده و خواندنی، شما را با خودش همراه می‌کند. این مجموعه‌داستان کوتاه، شامل دو بخش و نُه داستان بی‌نظیر از زندگی خانواده‌های هندی‌ست که به جایی دیگر، دور از وطن خود مهاجرت کرده‌اند. اگرچه در ابتدای روایت‌ها این‌طور به‌نظر می‌رسد که داستان‌ها قرار است درباره‌ی سختی‌ها و مصائب مهاجران در کشورهای مقصد حرف بزند، اما در میانه‌ی داستان‌ها کاملاً شگفت‌زده خواهید شد. جومپا لاهیری در مجموعه‌داستان به کسی مربوط نیست به‌زیبایی درباره‌ی معنای زندگی و یکسان بودن این معنی در میان فرهنگ‌های گوناگون صحبت می‌کند. مسئله‌ای که بشر را فارغ از منطقه‌ی زیست آن‌ها و یا تجربیات و تفاوت‌های نسلی، در یک نقطه‌ی مشترک در کنار هم قرار می‌دهد. لاهیری در هر داستان با زبردستی خاصی این پیام را پنهان کرده و با خواندن هر یک از آن‌ها، بیش از پیش به این حقیقت نزدیک می‌شوید که زندگی، با همه‌ی گوناگونی‌هایش، در هر نقطه از این کره‌ی خاکی، یک معنای واحد دارد! این کتاب را گلی امامی با نثری روان و شیوا ترجمه کرده و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است. با خواندن این اثر دوست‌داشتنی، هم وقتتان را به خواندن یکی از بهترین مجموعه‌های داستان کوتاه اختصاص می‌دهید و هم برای چند دقیقه، به زیر پوست زندگی سفر خواهید کرد.
سفارش:0
باقی مانده:1

شاهنامه‌ی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود

80,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه‌ فردوسی - جلد 6: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود می‌خوانیم

گفت‌وگوی گیو با باژبان پیران غمگین به‌سوی ختن رفت. از این‌سو افراسیاب با نامداران سپاهش به‌سوی جیحون تاخت در‌حالی‌که از فرط خشم، خون می‌گریست. به هومان امر کرد: «به‌شتاب کنار رود برو. اگر خبر بیاید که کیخسرو از جیحون گذشته، تمام رنج‌های ما بر باد می‌رود. حال نشانه‌های روزگاری که دانایان داده بودند، پدیدار شده؛ که از نژاد تور و کیقباد شاهی پدید می‌آید که توران‌زمین را ویران می‌کند و هیچ سرزمین آبادی در آن باقی نمی‌گذارد. مهرش به ایران‌زمین است و جز برای جنگ به توران‌زمین رخ نمی‌نماید.» از آن طرف گیو و کیخسرو به کنار جیحون رسیدند و برای گذشتن از رود شتاب داشتند. گیو و کیخسرو شروع به سخن‌گفتن با رودبان کردند که کشتی بر آب داشت. گیو قایقی با بادبان نو که زیبنده‌ی کیخسرو باشد از او خواست. رودبان به گیو گفت: «آب روان نوکر و شاه نمی‌شناسد. اگر می‌خواهی از این رود بگذری، باید برای کشتی بها بپردازی.» گیو گفت: «هر‌چه می‌خواهی بگو و ما را از آب رد کن که سپاه تُرکان به ما نزدیک شده‌اند.»

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 3/ جناب تام به مریخ می‌رود

14,000 تومان

برشی از متن کتاب

یک روز، آنجلا ثراگمورتون خانه ی نقلی بامزه ای را دید که گذاشته بودنش برای فروش. با خودش گفت: «باید این خانه را برای پسر عزیزم بخرم.» پرسید: «خودتان می فرستیدش؟» جواب شنید: «بله خانم.» «خوب است. پس برش می دارم.» خیلی زود خانه ی نقلی جناب تام از راه رسید. جناب تام داشت چرت عصرانه اش را می زد که سروکله ی آنجلا پیدا شد: «جناب تام. می خواهم یک چیز شگفت انگیز نشانت دهم.» «این یک خانه ی اسباب بازی است. می توانی همه ی وسایلت را تویش بچینی.» جناب تام عاشق چیزهای شگفت انگیز بود و این خانه شگفت انگیزتر از همه ی چیزهایی بود که تا آن وقت دیده بود. توی خانه پر از دکمه و اهرم و شیرفلکه و کلید بود. جناب تام دکمه ها را فشار داد. اهرم ها را کشید. شیرفلکه ها را چرخاند و کلید ها را خاموش و روشن کرد. آنجلا ثراگمورتون گفت: «این خانه ی کوچولو باید حسابی تمیز شود.» خانه را گردگیری کرد. جارو کشید. با اسفنج پاک کرد و سابید. آنجلا همیشه با دقت و وسواس تمیز کاری می کرد. درست وقتی داشت بیرون خانه را دستمال می کشید، فهمید جناب تام دارد یواشکی کارهایی می کند. جناب تام یک نقشه پیدا کرده بود و می خواست به مریخ برود. آنجلا تلاش کرد نظر او را عوض کند. پیش خودش فکر کرد یک قصه ی خوب می تواند حواس جناب تام را پرت کند. ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. جناب تام می خواست به فضا برود. به همین خاطر آنجلا تصمیم گرفت به او کمک کند. برای خانه اش پرده های قشنگ دوخت. و یک کوسن مخصوص برای سفرش درست کرد. ...

سوروسات در سوراخ موش

36,000 تومان

در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش می‌خوانیم:

امروز اخبار تلویزیون می‌گفت: ببرها در باغ‌وحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خورده‌اند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بوده‌اند. من هیچ‌وقت باغ‌وحش گوآدالاخارا نرفته‌ام. یک‌بار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آن‌که ببرد حیوان‌های بیش‌تری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمی‌توانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خورده‌شده، سرنگهبان باغ‌وحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بین‌المللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. می‌گویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچ‌وقت توی قفس ببر نمی‌رفته است. ما هیچ‌وقت از ببرهای‌مان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمی‌کنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخ‌های گلوله‌ها قتل‌ها را انجام می‌دهند. نمی‌دانم ما چه‌طور خودکُشی می‌کنیم، ولی به‌هرحال از ببر استفاده نمی‌کنیم. از ببرها برای خوردن جنازه‌ها استفاده می‌کنیم. از شیرمان هم استفاده می‌کنیم. ولی بیش‌تر از آن‌ها برای تماشا کردن‌شان استفاده می‌کنیم، به خاطر این‌که حیوان‌های قوی و واقعاً خوش‌هیکلی هستند و تماشای‌شان خیلی کیف می‌دهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شب‌ها انجام می‌دهند. ولی فکر می‌کنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینه‌ی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر می‌رسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویده‌جویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط می‌توانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپاله‌ی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1