کاربرد روشهای تصمیم گیری چند شاخصه در جغرافیا

10,000 تومان

هرگاه دانشجوی رشته جغرافیا با فعالیت هایی چون شناسایی، طبقه بندی، انتخاب، ارزیابی، مکان یابی با اولویت بندی مواجه شود، در واقع با مسئله تصمیم گیری روبه روست.

در واقع تصمیم گیری عنصر اصلی تحلیل های مکانی و فضایی در مطالعات جغرافیایی و مهارت های مرتبط با آن و از ویژگی های اصلی موفقیت یک جغرافی دان در فرایند برنامه ریزی است.

هدف از نگارش کتاب حاضر، آشنایی دانشجویان با انجام تحلیل های مکانی و فضایی در فرایند برنامه ریزی است و مؤلف تلاش دارد با استفاده از روش های کمّی و کیفی در قالب انواع مثال ها در حوزه های مختلف جغرافیا بستر مناسبی برای شناسایی، انتخاب، طبقه بندی، مکان یابی، اولویت بندی و ارزیابی پدیده های جغرافیایی در قالب الگوریتم های تفصیلی و نیز تفسیر نتایج با تأکید بر مدل های تصمیم گیری های چندشاخصه ارائه نماید.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

کاربرد روشهای تصمیم گیری چند شاخصه در جغرافیا

نویسنده
دکتر مهدی پور طاهری
مترجم
——-
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 232
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1396
سال چاپ اول  ————
موضوع
مطالعات محیطی
نوع کاغذ  —————
وزن 330 گرم
شابک
9789645305565
توضیحات تکمیلی
وزن 0.330 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کاربرد روشهای تصمیم گیری چند شاخصه در جغرافیا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

موقعیت و داستان / هنر روایت شخصی

110,000 تومان

در بخشی از کتاب موقعیت و داستان می‌خوانیم

اگر ویلیام هزلیت هر روز صبح با سختی و بیزاری تمام بیدار نمی‌شد، نمی‌توانست در لذت نفرت را بنویسد. اگر ویرجینیا وولف مشکلی در کنار آمدن با زندگی نداشت، مرگ بید را نمی‌نوشت، اگر جیمز بالدوین درگیر نبرد بی‌امانِ مهار کردن سیاه‌پوست و سفیدپوست درونِ خود نبود، یادداشت‌های یک پسر بومی را نمی‌نوشت. این متن‌ها کار نویسندگانی است که در عمیق‌ترین لایه‌ها با جستار درگیر بودند. خودِ این فرم آن‌ها را به درونی بودن عامدانه سوق داده است. در این‌جا نوشته به دنبال این نیست که برای خودش توصیفاتی روی کاغذ جمع کند یا تصاویری مستقل از تفکر یا الهامی شاعرانه ایجاد کند. زاویه‌ی دید از سیستم عصبی نشئت می‌گیرد و خودش را وقف شخص راوی می‌کند تا جستار را با نیروی محرکی درونی که خواننده از همان صفحه‌ی اول می‌شناسد پیش ببرد: اجبار این است که از خودِ روایت فقط برای شکل دادن تداعی‌هایی استفاده شود که متن را پیش ببرد و به واکاوی درونی منجر شود. این نویسندگان شاید خود را «نشناسند» (یعنی به اندازه‌ی بقیه‌ی ما خودشناسی دارند)، اما در هر مورد حیاتی است که بدانند موقع نوشتن که هستند. آن‌ها می‌دانند این‌جا هستند تا موضوعی را که در دست دارند شفاف کنند - و براساس همین الزام باید کارشان را انجام دهند. وقتی نویسندگان از کیستی خود در لحظه‌ی نوشتن ناآگاه‌اند (یعنی در جستار درگیر انگیزه‌هایی‌اند که نه می‌توانند تشخیص دهند و نه از پس حلش برمی‌آیند)، خیلی اوقات کار خوب از آب درنمی‌آید یا بسیار محدود می‌شود. جستار دی. اچ. لارنس، مگر زن‌ها تغییر می‌کنند؟، موردی از این‌دست است. روشن است که جستار در نکوهش فمینیست‌های دهه‌ی 1920 است و تعمق در تکرار نقش‌شان در تاریخ مدرن. از دید من کار موفقی نیست، نه به دلیل نظراتش، به این دلیل که خود لارنس نمی‌داند در پی چیست. این ندانستنِ نویسنده متن را محکوم به شکست می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

دشمن

115,000 تومان

معرفی کتاب دشمن اثر دیوید کالی

داستانی کودکانه، جذاب و تامل برانگیز دشمن درباره ی دو سرباز دشمن است که تنها در گودال های مجزا گرفتار می شوند و برحسب توصیفات خشن و دروغی که دفترچه های راهنما در رابطه با دشمن ارائه داده اند، بی خبر از انسان بودن یکدیگر به نابودی حریف برای پایان دادن به جنگ فکر می کنند.
این کتاب با تصویرهای زیبا و دیدنی تصویرگری شده است. در بخشی از کتاب آمده است: " اینجا انگار بیابان است. بیابانی با دو گودال گودال‌هایی با دو سرباز سربازهایی با هم دشمن جنگ ادامه دارد..." کتاب دشمن، نوشته‌ی دیوید کالی کتابی است که شما را به فکر فرو می‌برد و در نهایت باعث می‌شود که درباره‌ی این موضوع فکر کنید:
چه کسی جنگ را شروع می‌کند؟ سرژ بلوک کتاب دشمن را تصویرگری کرده است و رضی هیرمندی آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

شاخ

30,000 تومان

در بخشی از کتاب شاخ: مجموعه داستان پیوسته می‌خوانیم

دورتادورمان پر شده بود از پوست‌تخمه. با پوتین کمی پخش‌شان کردم. پارچ آب را برداشتم و چند قلپی خوردم و نشستم روی کیسه‌شن‌ها. پکی به سیگار زدم و با چشم دنبال مرغه گشتم. پشت تانکر، با پا خاک را جابه‌جا می‌کرد و دنبال چیزی می‌گشت. خروسه از چاله‌ی جلو تانکر آب می‌خورد. سیراب که شد باز سینه جلو داد و قبراق راه افتاد. نگاهی به اطرافش کرد و دوید طرف مرغه. مرغه هفت‌هشت متری دور شد و رفت زیر تویوتای ستوان. خروسه باز خیز برداشت و رفت سمت ماشین. مرغه آمد پای تپه. خروسه قدم‌زنان رفت طرفش. مرغه فاصله گرفت و دور شد. ‌رفت نزدیک تانکر. خروسه دوید و نوکی به گردنش زد. مرغه پرید و بال‌بالی کرد و رفت زیر تانکر. خروسه ایستاده بود و نگاه می‌کرد. مرغه انگار که توی باغ نباشد شروع کرده بود با پا زیرش را تمیز می‌کرد. خروسه همان‌طور ایستاده بود. چند قدمی نزدیک شد و باز ایستاد. مرغه گرفتار تمیزکاری بود. چند قدم دیگر هم جلو رفت مرغه چرخیده بود و به چیزی نوک می‌زد. خروسه دوید و گردنش را گرفت. مرغه کمی جلو رفت. خروسه چرخید و سوارش شد. با‌هم جابه‌جا شدند. خروسه پس‌ِ گردنش را گرفته بود و ول نمی‌کرد. باز جابه‌جا شدند. خروسه سوار بود. تکان‌تکانی داد و پسِ ‌گردن را ول کرد. مرغه دوید و چند قدمی دور شد. خروسه همان‌جا ایستاده بود و نگاه می‌کرد؛ درست مثل بچه‌پرروها. پوست‌تخمه‌ای که مزه‌اش را گرفته بودم پف کردم بیرون و تخمه‌ی دیگری انداختم دهنم. کمی آب خوردم. ساعت نداشتم و نمی‌دانستم چه‌قدر از پستم مانده. خسته شده بودم و گرما داشت نم‌نم اذیت می‌کرد. سیا برای تحویل پست معمولاً کمی دیرتر می‌آمد. پتو تکانی خورد و ستوان از سنگر زد بیرون. سرش را عینهو گاو انداخت پایین و یک‌راست رفت و سوار ماشین شد. اَن‌آقا باز پر‌رو شده بود. اشتباه کردم، نباید تحویلش می‌گرفتم. منتظر شد تا سیا بیاید. سیا لیوان چایی به‌دست آمد بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:1

پاي بند هاي انساني

43,000 تومان

درباره‌ی کتاب

کتاب با مرگ مادر شخصيت اصلي داستان(«فيليپ کاري») شروع مي‌شود. پدر او نيز درگذشته و «فيليپ» ناچار به نزد عمه‌ و عمويش(که کشيش يک دهکده است) مي‌رود. داستان با شيوه‌اي زندگي‌نامه‌اي ادامه مي‌يابد و سير زندگي «فيليپ» را در برهه‌هاي مختلف روايت مي‌کند. «موام» تاکيد دارد که اين کتاب يک رمان است، نه يک اتوبيوگرافي و بخش عمده‌ي آن از تخيل نشات گرفته‌است. منتقدان اين کتاب را شاهکار وي مي‌دانند. نام کتاب برگرفته از يکي از مقالات «اسپينوزا»ست.

از دو که حرف می‎‌زنم از چه حرف می‌زنم

190,000 تومان
سرسخت‌ها و سخت‌کوش‌ها به زندگی باج نمی‌دهند. استوار و خدنگ در مقابل آن می‌ایستند و تا به هدف‌شان نرسند، دست از تلاش کردن بر نمی‌دارند. هاروکی موراکامی، نویسنده‌ی برجسته‌ی ژاپنی که کتاب او «از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم»، توسط مجتبی ویسی ترجمه شده، یکی از آنهاست. او در سال 1949 - اواسط قرن بیستم - در خانواده‌ای فرهیخته به این دنیا قدم گذاشت. در کودکی زیر نظر مادر و پدرش که در دانشگاه ادبیات ژاپنی تدریس می‌کردند با موسیقی و ادبیات روسیه و به طور کلی فرهنگ غرب آشنا شد و آثار نویسندگان بزرگ مثل کافکا، فلوبر، دیکنز، وونه گات، داستایوفسکی، جک کرواک، بالزاک و ... را مطالعه کرد. نویسنده‌ی «پین بال 1973» پس از پایان دوره‌ی متوسطه، در سال 1968 مطالعه‌ی هنرهای نمایشی را در دانشگاه واسدا شروع کرد. دو سال بعد، در سال 1971 ازدواج کرد و مثل همسرش که فروشگاه صفحه‌ی موسیقی داشت، او هم کافه و باری که در آن موسیقی جاز نواخته می‌شد، تاسیس کرد. موراکامی در 29 سالگی نویسندگی پیشه کرد. در گفت‌و‌گو با مجله‌ی اشپیگل گفت: «من از قبل چیزی ننوشته بودم و یک شخص معمولی بودم، یک باشگاه جاز داشتم و هیچ نوشته‌ای خلق نکرده‌بودم.» در 33 سالگی دویدن را با سخت‌کوشی و پشتکار بی‌نظیر آغاز کرد. طعم حضور در مسابقه‌ی ماراتن را اول بار در سال 1996 چشید و خاطرات‌اش از پروسه‌ی دشوار دونده شدن را در کتاب «از دو که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم» نوشت که در ایران با استقبال خوانندگان روبه‌رو شد.
سفارش:1
باقی مانده:2

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 5/ جناب تام دوست پیدا می‌کند

70,000 تومان

برشی از متن کتاب

جناب تام ترجیح می‌داد بعد از ظهرها توی تختش دراز بکشد... تا یک نفر، که او را خیلی دوست داشت، برایش شام درست کند. می دانست اگر بعضی وقت ها بی ادبی کند، هیچ کس تنبیهش نمی ‌کند و این را هم می دانست که همیشه یک نفر هست که بریز و بپاش هایش را جمع کند. آنجلا ثراگمودتون دوست داشت خانه اش تمیز و مرتب باشد. به همین خاطر وقتی به اتاق جناب تام می ‌رفت، معمولاً از چیزی که می دید... وحشت زده می‌شد! اگر یک نفر کمی در کارهای خانه به آنجلا کمک می‌کرد، زندگی برای او آسان تر می شد. ولی بیشتر وقت ها موقع کمک کردن که می شد، دستیار کوچولوی آنجلا غیبش می زد. البته آنجلا دیگر به این چیزها عادت کرده بود. می‌دانست وقتی کارها تقریبا تمام شود، سر و کله جناب تام  دوباره پیدا می شود... آن هم جایی که اصلاً فکرش را نمی کند. آنجلا سعی کرده بود در تربیت جناب تام سخت‌گیر باشد، ولی خیلی زود فهمیده بود اصلا دلش نمی آید به جناب تام سخت بگیرد. خیلی وقت پیش، جناب تام نه اسمی داشت و نه خانه ای و نه تخت خواب گرم و نرمی که شب های سرد زمستان در آن بخوابد. تابستان از گرما می پخت و زمستان از سرما می لرزید پاییز نفس تنگی می گرفت و بهار عطسه و خس خس می کرد. جناب تام هیچ کس را نداشت که مراقبش باشد. از دراز کشیدن های قبل از شام خبری نبود، اصلا بیشتر وقت ها از شام هم خبری نبود! شاید بعضی وقت ها یک لقمه غذا پیدا می‌شد، ولی هیچ وقت سیرش نمی‌کرد. چیزی که جناب تام خیلی دلش می خواست یک آغوش گرم و مهربان بود. تام همه‌ی تلاشش را می کرد تا خودش را خوشحال نشان دهد، اما انگار فایده‌ای نداشت...
سفارش:0
باقی مانده:1