کتاب آزادی راستین
145,000 تومان
معرفی کتاب آزادی راستین
آزادی واقعی: فلسفه عملی اسپینوزا ارائه ای سرراست از فلسفه اسپینوزا است که بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه می توان زندگی کرد. این کتاب در میان پژوهشگران اخیر اسپینوزا منحصر به فرد است زیرا بر مولفه اخلاقی آثار اسپینوزا تمرکز دارد.
برای اینکه اخلاق اسپینوزا را به منصه ظهور برساند، برنت ادکینز با چیزی که به نظر او بینش اخلاقی اساسی اسپینوزا است شروع می کند: یعنی اینکه احساسات با درک آنها کنترل می شوند. ادکینز نشان می دهد که چگونه روند آشکار شدن فلسفه اسپینوزا همیشه در موضوع بسیار عملی خوب زیستن لنگر انداخته است.
اهمیت آزادی واقعی در درک آن از اخلاق اسپینوزا به عنوان یک «تجربه گرایی» و در دسترس بودن آن برای مخاطبان بسیار گسترده است. علیرغم این واقعیت که اسپینوزا بیش از 300 سال پیش درگذشت، نوشتههای او برای طیف گستردهای از رشتهها، از دین گرفته تا علوم اعصاب، بهطور قابلتوجهی پیشبینیکننده هستند.
با این حال، منشأ این پیشآگاهی از نظریهی اخلاقی بازنگری اسپینوزا برمیآید که چگونه میتوانیم زندگی کنیم، نه اینکه چگونه باید زندگی کنیم. آزادی در هر جنبهای از زندگی، از جنبههای شخصی گرفته تا سیاسی و مذهبی، به شیوهای خاص از تعامل با دنیا بستگی دارد.
این تعامل شکل آزمایشی را به خود می گیرد تا ببینیم آیا آنچه با آن درگیر می شویم منجر به افزایش یا کاهش ظرفیت ما برای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری از جهان می شود. آزادی واقعی از نظر اسپینوزا در افزایش ظرفیت های ما نهفته است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
کتاب آزادی راستین
نویسنده |
برنت ادکینز
|
|
مترجم |
فرشید مقدم سلیمی
|
|
نوبت چاپ | 9 | |
تعداد صفحات | 182 | |
نوع جلد | شومیز | |
قطع | رقعی | |
سال انتشار | 1402 | |
سال چاپ اول | —— | |
موضوع |
فلسفی
|
|
نوع کاغذ | ——— | |
وزن | 210 گرم | |
شابک |
|
وزن | 0.21 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب در حال کندن پوست پیاز
کتاب جوانی در سیاست فقط یک کلمه است
وقتی زمان ایستاد
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.