کتاب آیدا در آینه

100,000 تومان

معرفی کتاب آیدا در آینه
کتاب آیدا در آینه، مجموعه ای اشعار نوشته ی احمد شاملو است. شاملو در این مجموعه ی خواندنی، تا حد زیادی از داستان های اسطوره ای و متون کهن برای خلق اشعار خود بهره گرفته و این مفاهیم، هم در زبان و هم در موضوعات شعرهای این کتاب، نمودی ویژه دارند.

این شاعر بزرگ ابتدا عناصر و شخصیت های مورد نظر خود را پدید می آورد و سپس در نقش یک راهنما برای آن ها در دنیای شعرش ظاهر می شود. این کتاب را می توان نشان دهنده ی رسیدن شاملو به نوعی از بلوغ در توانایی های ادبی اش در نظر گرفت چرا که او نشان می دهد که به سبک و زبانی مختص به خود دست یافته است.

شاملو در کتاب آیدا در آینه، مانند سایر آثار برجسته ی خود، عشق را دستمایه ی آفرینش هنری و خلاق قرار داده است.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب آیدا در آینه

نویسنده
احمد شاملو
مترجم
———
نوبت چاپ 18
تعداد صفحات 86
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر نو
نوع کاغذ ———
وزن 120 گرم
شابک
9789646736979

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.12 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب آیدا در آینه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب زند هومن یسن

85,000 تومان
معرفی کتاب زند هومن یسن کتابی که «زند وهومن یسن» یا معمولا «بهمن یشت» خوانده می شود، شامل یک رشته حوادثی است راجع به آینده ملت و دین ایران که اورمزد وقوع آنها را به زرتشت پیشگویی می کند. این پیش آمدها، هرکدام در دوره مشخصی اتفاق می افتد، دوره ماقبل آخر که هنگام تاخت و تاز «دیوان ژولیده موی از تخمه خشم» و اهریمن نژادان چرمین کمر است، قسمت عمده متن کتاب را تشکیل می دهد. در این دوره، زنگیان و آوارگان و فرومایگان، سرزمین ایران را فرا گرفته، همه چیز را می سوزانند و می آلایند و تباه می کنند، تا آنجا که روستای بزرگ به شهر و شهر بزرگ به ده و ده بزرگ به دودمانی مبدل می شود و از آن دودمان بزرگ چیزی جز مشت استخوان بازنمی ماند. این تغییرات قهقرایی نه تنها بر مردمان؛ بلکه بر جانوران و رستنیها و عناصر طبیعت نیز طاری می گردد. در زمین و آسمان، نشانیهایی نظیر پاره ای از نشانیهایی که در تورات و انجیل نیز آمده است، پیدا می آید. در خورشید لکهایی ظاهر می شود، شیوع جنایات، بایری زمین، فساد جسمانی و روحانی مردم از علامات این دوره است. افسار دیو خشم گسیخته می شود و به همه چیز لطمه وارد می آورد. احکام و سنن، دیگر مراعات نمی شود، بادهای گرم و سرد می وزد؛ ولی باران نمی بارد. این احوال همواره سخت تر و تاریکتر می شود و اهریمن پیروزمندی خود را به آواز بلند اعلام می دارد؛ اما ناگهان در امید باز می شود و کتاب با لحن خوشبین تری به پایان می رسد

روان شناسی مرضی کودک

قیمت اصلی: 110,000 تومان بود.قیمت فعلی: 45,000 تومان.
ویرایش جدید این کتاب تحت عنوان (روان شناسی مرضی کودک ) یا (آسیب شناسی روانی کودک ) می کوشد جنبه های مختلف در حوزه اختلال های روانی و رفتاری دوره کودکی و نوجوانی را توضیح  دهد . اکثر کودکان در جریان رشد مشکلات هیجانی - رفتاری خاصی پیدا می کنند که ناشی از فشارهای رشدی و انطباق با انتظارات خانواده و اجتماع است . وظیفه اصلی والدین و مربیان این است که به کودکان کمک کنند رویدادهای بهنجار رشدی را پشت سر گذاشته و در این مسیر کمترین آسیب را تجربه کنند
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

موانع حضور زنان در حکومت‌ها

85,000 تومان
کتابی که در دست دارید موانع حضور زنان در رأس یا بدنۀ حکومت‌ها را از جنبه‌های گوناگون و با نگاهی به حکومت‌های سرتاسر جهان بررسی می‌کند، از جمله موقعیت فعلی زنان در مقایسه با مردان، دلایل فقدانِ تنوع جنسیتی در ساختار دولت‌ها، وضعیت جهان در صورت قدرت‌گیریِ زنان و نقش جنسیت‌گرایی در دور نگه‌داشتن زنان از موقعیت‌های رهبری. البته که در همه جای دنیا اتفاق‌های مثبتی در حال وقوع است، اما، همان‌طور که مندرجات این کتاب نشان می‌دهد، زنان راهی طولانی در پیش دارند تا اجازه یابند بار خدمت به مردم را در تناسب سیاسی به طور مساوی تقسیم کنند. این کتاب اولین جلد از مجموعۀ دیدگاه‌های جهانی است که در نظر دارد اطلاعاتی کامل در اختیار دانشجویان و دیگر خوانندگانی قرار دهد که نیاز به بررسی و کشف ارتباطات بین‌المللی دارند؛ نیز قصد دارد با تفکری انتقادی، مفاهیم و دغدغه‌های ملل مختلف را بررسی کند.

نور در تئاتر

24,000 تومان
نور از جمله عناصر هنری و تخصصی تئاتر است که به نظر نویسنده کتاب تا کنون به راستی و به جد در ایران به آن پرداخته نشده است. نویسنده معتقد است نقش نور بسیار گسترده و قدرتمند است.کتاب یادشده حاصل سی سال تجربه عملی و نیز مطالعه و تحقیق نویسنده درباره تئاتر و نور است. سهم شناخت تحلیلی و مفهومی و نیز طراحی نور و هنر نورپردازی نسبت به سهم نگاه فناورانه و فنی بسیار زیاد است. می توان در پیشگفتار کتاب با انگیزه هایی که نویسنده را به نگارش متن برانگیخته آشنا شد. شناخت تئاتر به صورت آکادمیک و شناخت نور در تئاتر به صورت علمی و عملی شرایط مناسبی برای نویسنده فراهم آورده  است تا بتواند به درستی پاسخهای جامعی برای پرسشهای کنجکاوانه دانشجویان، کارگردانان؛ نویسندگان، طراحان تئاتر و بازیگران داشته باشد. وجود پیوستها، فهرست منابع و واژه نامه از جمله مزایای این کتاب به حساب می آید. پیوستها شامل پیوست اول گفتگـو با دکتـر علی رفیعی، کارگـردان و طراح صحنـه، پیرامـون نورپردازی در تئاتر، است. این گفتگــو درخصوص اهمیت انسان و تفکر و احساس او در مقابل اهمیت تکنولوژی و پیشرفت آن است. پیوست دوم به تصاویر و جلوه های ویژه و شابلونهای نورپردازی و فرمهای مخصوص نورپردازی می پردازد و پیوست سوم صحنه هایی از اجراهای گوناگون است که در آن تصاویر رنگی از نورپردازیهای مختلف با تفسیرهای تحلیلی و مفهومی و شرح کامل نورپردازی برای هر تصویر آورده شده است. سخن پایانی نویسنده همه صداقت و عشق او را به نور و نورپردازی در تئاتر به نمایش می گذارد.

کلکسیون کلاسیک : سفر به مرکز زمین

23,000 تومان
توضیح کتاب : رمان سفر به مرکز زمین، اثر ژول ورن بوده و ماجرای سفر یک پرفسور آلمانی به نام اوتو لیدن‌براک به همراه برادرزاده‌اش را نقل می‌کند. آن دو بعد از رمزگشایی کتابی 700 ساله به زبان رومی در می‌یابند که می‌شود از دهانه آتشفشان به مرکز زمین رسید. آن‌ها با کمک یک راهنما به نام هانس این سفر را آغاز می‌کنند. از دهانه آتشفشان در روز و ساعتی معین پایین می‌روند، دایناسورها و حیوانات ماقبل تاریخ را میبینند و با خطراتی مواجه می‌شود و سرانجام هنگام بیرون آمدن ... اکنون که به رخدادهای آن روز پرحادثه فکر می‌کنم، سخت می‌توانم واقعیت ماجراجویی‌هایم را باور کنم، ماجراجویی‌هایی شگفت‌انگیز که وقتی یادشان می‌افتم، بهت زده می‌مانم. عمویم مردی آلمانی بود که با خاله‌ام، زنی انگلیسی، ازدواج کرد. عمو که به خواهرزاده‌ی یتیم و بی‌پدرش بسیار وابسته بود، من را دعوت کرد تا در خانه‌اش در سرزمین پدری، زیرنظر خودش مطالعه و تحقیق کنم. خانه در شهری بزرگ بنا شده بود و عمویم، استاد فلسفه، شیمی، زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و علوم دیگر بود. یک روز که در آزمایشگاه وقت می‌گذراندم و عمویم خانه نبود، ناگهان احساس کردم باید بافت‌های بدنم را بازسازی کنم، یعنی گرسنه‌ام شد. می‌خواستم بروم سراغ آشپز فرانسوی‌مان که عمویم، پروفسور لیدنبروک، ناگهان در خانه را باز کرد و با عجله از پله‌ها آمد بالا. - اَکسِل ... اکسل ... اکسل... - با عجله راه افتادم، اما پیش از آنکه به اتاقش برسم، در حالی که پله‌ها را سه‌تا‌یکی می‌پریدم، پای راستش را محکم روی زمین کوبید: «اکسل ...» و با لحنی سراسیمه گفت: «داری می‌آیی بالا؟»