کتاب امیرکبیر میرزا تقی خان ( آشتیانی)

265,000 تومان

معرفی کتاب امیرکبیر میرزا تقی خان ( آشتیانی)
میرزا تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی. فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعا کانون واحد فرهنگ دیوانی و “اهل قلم” بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور.

چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است.

اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله نکاح زنش عزت الدوله) “میرزا محمد تقی خان” آمده است. رقم مهر و امضای او نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم “محمد” رفته رفته حذف گردیده و به “میرزا تقی خان” شهرت یافته است.

فهرست: – اصل و نسب و ابتدای کار امیر – جلوس ناصرالدین شاه و صدارت امیرکبیر – فتنه سالار – روزنامه وقایع اتفاقیه – امیرکبیر و علمای دین و مسائل مذهبی – نظام دید لشکری و… نویسنده پیش از ۵۹ درگذشته است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب امیرکبیر میرزا تقی خان

نویسنده
عباس اقبال آشتیانی
مترجم
———
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 424
نوع جلد زرکوب
قطع وزیری
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
تاریخ ایران
نوع کاغذ ———
وزن 672 گرم
شابک
9789643517205

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.672 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب امیرکبیر میرزا تقی خان ( آشتیانی)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عصر حجر

110,000 تومان
«مجموعه تاریخ‌ جهان‌» می‌کوشد چشم‌اندازی‌ گسترده‌ و ژرف‌ از سیر تاریخ‌ عرضه‌ کند. این‌ مجموعه‌ با ارائه‌ زمینه‌های‌ فرهنگیِ رخدادهای‌ تاریخی‌، خواننده‌ را مجذوب‌ خود می‌سازد. «مجموعه‌ تاریخ‌ جهان‌» اندیشه‌های‌ سیاسی‌، فرهنگی‌ و فلسفی‌ تأثیرگذار را در گذر مشعل‌ تمدن‌ از بین‌النهرین‌ و مصر باستان‌ به‌ یونان‌، روم‌، اروپای‌ قرون‌ وسطی‌ و دیگر تمدن‌های‌ جهانی‌ تا روزگار ما پی‌ می‌گیرد. این‌ مجموعه‌ نه‌ تنها برای‌ آشناییِ خوانندگان‌ با مبانی‌ تاریخ‌ تدوین‌ شده‌ است‌، بلکه‌ همچنین‌ در پی‌ آگاه‌ ساختن‌ آن‌ها از این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ زندگیشان‌ بخشی‌ از سرگذشت‌ کلی‌ انسان‌هاست‌.

در باب اعتماد به نفس

105,000 تومان
"آلن دوباتن" یکی از اعضای هیئت مدیره موسسه "مدرسه زندگی" کتاب های زیادی در باب رشد شخصیتی و فردی به انتشار درآورده است."در باب اعتماد به نفس" هم از کتاب های پرفروش او است که نگاهی دیگر به موضوع مهم اعتماد به نفس دارد. ما زمان زیادی را برای کسب اطمینان در بسیاری از تئوری های زندگی میگذاریم که ممکن است بسیار کم از آن استفاده کنیم.بعنوان مثال معادلات درجه دوم ریاضیات و یا مشتق دوم.این در حالی است که ممکن است تئوری های زیادی راجع به اعتماد به نفس در طول زندگی نیاموزیم که مسئله ای بسیار مهم در روابط اجتماعی،رسیدن به اهداف شخصی و یا تشکیل خانواده دارد.حتی کمبود این اعتماد به نفس ممکن است مارا در مسائل بسیار ساده که ما را آزار میدهد دچار مشکل کند.این جمله به نظر پیش پا افتاده است که بسیاری از دستاوردها نتیجه ی نبوغ یا مهارت بالاتر نبوده اند، بلکه فقط حاصل نوعی سرزندگی روحی بوده که اعتماد به نفس نامیده می شود. کتاب "درباب اعتماد به نفس" راهنمایی است برای یافتن ریشه های این کبود و تقویت اعتماد به نفس و چگونگی استفاده مناسب برای بهبود شرایط زندگیمان.  
سفارش:0
باقی مانده:3

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

فاکتور فروش

400,000 تومان
این محصول برای خرید از طریق اینستاگرام و سایر شبکه های اجتماعی است .

ولادیمیر پوتین کیست

85,000 تومان
سیاستمداران دیکتاتور زاده نمی‌شوند، بلکه دیکتاتور می‌شوند. پوتین به روایت پوتین در آستانۀ به قدرت رسیدن پوتین که بود و به چه کسی تبدیل شد؟ این کتاب بنا دارد به پرسش نخست پاسخ دهد. عمدۀ کتاب‌هایی که این روزها دربارۀ پوتین منتشر می‌شوند، می‌کوشند به پرسش دوم پاسخ دهند یعنی پاسخ به کیستیِ پوتینِ دیکتاتور. غرضِ این کتاب اما به کلی متفاوت است. نویسنده کوشیده است پوتین را از تولد تا آستانه تبدیل شدن به پوتینی که اینک دیگر می‌شناسیم بررسی کند: پوتینی که هنوز پوتین نشده است یا به زبانی دقیق‌تر: ولادیمیر از پوتین می‌گوید؛ یعنی از پوتینی که نوید می‌دهد یا پوتینی که در راه است. خواننده در سطر به سطر این کتاب درگیر یک ارزیابی است. ارزیابیِ دیکتاتوری در پرتو نخستین ادعاهایش. این‌که او چه در سر داشته است، یا با چه دعاوی‌ای به قدرت رسیده است، تصویر دقیقی از زاده شدن، تحولات و تبدیل شدن به یک دیکتاتور عرضه می‌کند.

رهبران جهان باستان (5) اسکندر مقدونی

3,000 تومان
در یک روز خوش پاییزی حول و حوش سال ٣٤٥ قبل از میلاد ، فیلیپ ، پادشاه مقدونیه ، پسرش اسکندر را به ملاقات یک تاجر اسب اهل حومه تسالی برد . مقدونی‌ها ، عاشق اسب بودند و اهالی تسالی به دلیل نزدیکی به دریای اژه ، هم به اسب‌های یونانی و هم به اسب‌های خارج از مرزهای یونان دسترسی داشتند . در بین اسب‌های فروشی ، یکی بوکفالوس نام داشت که به معنای « گاو سر » بود . روی سر این اسب نشانی بزرگ بود و سرش بیش از آن‌که شبیه اسب باشد ، شکلِ سر گاو بود . تاجر اسب او را برای فروش گذاشته بود، اما به پادشاه فیلیپ هشدار داد که این اسب خیلی سخت رام می‌شود . اسب دوازده سالش بود و به دلیل روح وحشی و قوی‌اش هرگز به طور کامل رام نشده بود . البته کلمات هشدارآمیز نمی‌توانست مقدونی‌ها را دلسرد کند ، چون آن‌ها عاشق چالش بودند . بهترین سوارکاران پادشاه فیلیپ یکی پس از دیگری جلو آمدند و سعی کردند بوکفالوس را رام کنند . یکی‌یکی پایین می‌افتادند ، و یا اصلاً نمی‌توانستند سوار اسب شوند . بعد صدای فریادی آمد : « چه اسبی را دارید از دست می‌دهید ! دلیلش این است که برای رام کردن او خیلی ناتوان و کم‌تجربه هستید . » او اسکندر بود . بعضی از آدم‌ها به دنیا می‌آیند که پیروز شوند ، در حالی که بعضی‌ها زاده می‌شوند که الهام‌بخش باشند یا برانگیزانند ؛ اسکندر هر سه ویژگی را داشت .