کتاب اندیشه اصلاح دین در ایران دو جلدی

450,000 تومان

کتاب اندیشه اصلاح دین در ایران مجموعه ای دو جلدی می باشد که در جلد اول نویسنده ی آن می کوشد تا گذری بر سیر اندیشه اصلاح دین داشته و نشان دهد بنیاد آن در دوره قاجار، بر آموزه‌های سیدعلی محمد باب استوار بود و پس از پیوند با تعالیم محمدبن عبدالوهاب در دوره پهلوی، به‌گونه‌ای فراگیر دین‌مداران تجددخواه را مجذوب خود کرد. در میان داعیان اصلاح دین، شیخ هادی نجم‌آبادی (معلم فکر اصلاح دین در عصر قاجار) و شریعت سنگلجی (معلم فکر اصلاح دین در عصر پهلوی) از جایگاه ویژه برخوردار بودند.

آنچه در این پژوهش اندیشه اصلاح دین در ایران خوانده می شود، آموزه هایی است که بر ضرورت پالایش دیدگاه های وارداتی نادرست از سنت های دینی ایران دست می گذارد. داعیان این اندیشه از نگاه تنوع افکار در گستره وسیعی جای دارند اما همگی با شدت و ضعف به انجام آن پالایش باور دارند…این کتاب توسط مقداد نبوی رضوی نوشته شده و نشر شیرازه اقدام به چاپ آن نموده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب اندیشه اصلاح دین در ایران دو جلدی

نویسنده
مقداد نبوی رضوی
مترجم
——
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 516
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ تحریر
وزن 1048 گرم
شابک
9786008514312

 

توضیحات تکمیلی
وزن 1.048 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب اندیشه اصلاح دین در ایران دو جلدی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مفهوم زمان و چند اثر دیگر

37,400 تومان
در نوشتار حاضر، ترجمه برخی از نوشته‌های "هایدگر" چاپ شده است. "مفهوم زمان"، موضوع یکی از سخنرانی‌های هایدگر در سال 1924 در دانشگاه ماربورگ بود که بعدها به صورت یک کتاب درآمد. افزون بر آن، "باریکه راه مزرعه" داستان واره‌ای است از هایدگر که در آن دغدغه "زمان" و "ابدیت" دیده می‌شود. شرح دو دیدار هایدگر با "اوتگایی گاست" فیلسوف معروف اسپانیایی از نوشته‌های دیگر اوست، همچنین ترجمه برخی از اشعار فلسفی هایدگر در کتاب فراهم آمده است.

زندگی روزمره در دوره طاعون

145,000 تومان
معرفی کتاب زندگی روزمره در دوره طاعون آدمی در طول تاریخ همه گیری های زیادی را از سر گذرانده؛ بیماری های خاصی که برای مدتی محدود بین جماعتی بزرگ شایع می شد، اما همه گیری های نسبتا اندکی به پاندمی رسیده اند. یکی از مهیب ترین پاندمیها طاعون سیاهی است که سه قرن دنیای مسلمانان و مسیحیان را در هم کوفت. این همه گیری تا قرنها در اروپا قربانی گرفت و در اواخر قرن هفدهم از اروپا به افریقای شمالی و خاور نزدیک رفت و تا قرن نوزدهم در آن سرزمین ها جا خوش کرد و میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاد. تاریخ تکرار شده است و گویی دورۀ تازه ای از طاعون و امثال آن در راه باشد… اما تاریخ نشان داده بشرسخت جان برخطرهای عظیم ناشی از طبیعت و غریزه های تاریک خویش فائق آمده است؛ پس «کاری انسانی است» که بر فجایع گذشته تأمل کنیم، همزمان که برحال متزلزل و آینده نامعلوممان می اندیشیم.

شخصیت معاصر … بنیتو موسولینی

32,000 تومان
دیکتاتور فاشیست ایتالیا ایتالیایی‌ها از موسولینی نفرت داشتند یا به او عشق می‌ورزیدند؟ موسولینی دیکتاتور بی‌رحم و بی‌اعتنا به کسانی که بر آن‌ها حکومت می‌کرد، در ٢٨ آوریل ١٩٤٥ به دست هموطنانش اعدام شد. یکی از زنان بسیاری که عاشق او بود همراه او مرد. این زن که تحت تأثیر قدرت یا جذبه‌ی موسولینی بدون او نمی‌توانست به زندگی تن در دهد در کنار او اعدام شد. جسد موسولینی را همراه معشوقه‌اش و دوازده تن از رهبران بی‌آبروی ایتالیا را که اعدام شده بودند، به میلان بردند و در آنجا در میدان شهر آویزان کردند. مرگ این رهبر دیکتاتور فاشیست به اندازه زندگی‌اش خشونت‌آمیز بود. او از جایگاهی بسیار معمولی به قدرت رسیده بود. موسولینی که از جوانی آشفته بود، از سن کم با زندگی دست و پنجه نرم کرد ولی هیچگاه بر سر عقیده‌ای محکم نایستاد. او هر جا که به نفعش بود نظرات و عقاید خود را عوض می‌کرد.

کتاب ارمغان صبح ( گزيده خاقانی )

155,000 تومان
کتاب ارمغان صبح برگزیده قصاید خاقانی شروانی است به گزینش و گزارش دکتر نصرالله امامی که انتشارات جامی آن را چاپ کرده است. افضل‌الدّین بدیل بن علی خاقانی شروانی، متخلّص به خاقانی (۵۲۰ قمری در شروان - ۵۹۵ قمری در تبریز) از جملهٔ نامدارترین شاعران ایرانی و بزرگ‌ترین قصیده سرایان تاریخ شعر و ادب فارسی به‌شمار می‌آید. از القاب مهم وی حسّان العجم است. آرامگاه وی واقع در شهر تبریز ایران است. خاقانی از سخنگویان قوی‌طبع و بلندفکر و یکی از استادان بزرگ زبان پارسی و در درجهٔ اول از قصیده‌سرایان عصر خویش است. توانایی او در استخدام معانی و ابتکار مضامین در هر قصیدهٔ او پدیدار است.

شبکه های خشم و امید جنبش های اجتماعی در عصر اینترنت

115,000 تومان
کتاب شبکه های خشم و امید (جنبش های اجتماعی در عصر اینترنت) نوشته مانوئل کاستلز با ترجمه مجتبی قلی پور, توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم اجتماعی، جامعه شناسی، جنبه های علوم اجتماعی به چاپ رسیده است. در حاشیه‌ی جهانی که به آستانه‌ی ظرفیت خود برای زندگی انسان‌ها در کنار هم و سهیم شدن زندگی با طبیعت نزدیک می‌شد، افرادی دوباره گرد هم آمدند تا اشکال نوینی از ما بودن، مردم بودن، را تجربه کنند. در آغاز تعدادی اندک بودند، صدها تن به آنها پیوستند، سپس شبکه‌ای از هزاران تن ایجاد شد و آنگاه میلیون‌ها تن با صداها و تمنای درونی‌شان برای امید از آنها حمایت کردند. معرفی مباحث کتاب شبکه های خشم و امید شبکه بندی ذهن ما، ایجاد معنابه چالش کشیدن قدرت طلیعه ی انقلاب جایی که همه چیز آغاز شد تونس انقلاب آزادی و کرامت انقلاب ظروف آشپزخانه ی ایسلند از فروپاشی مالی تا حمایت عمومی از قانون اساسی جدید باد جنوبی، باد شمالی، اهرم های چندفرهنگی دگرگونی اجتماعی انقلاب مصر فضای جریان ها و فضای مکان ها در انقلاب مصر پاسخ حکومت به انقلابی که با اینترنت تسهیل شده بود قطعی بزرگ معترضان چه کسانی بودند و اعتراض آنها چه بود زنان در نقلاب کرامت، خشونت، ژئوپلیتیک خیزش های عربی انقلاب ریزوم دار خشمگین ها در اسپانیا اشغال وال استریت برداشت نمک زمین تغییر جهان در جامعه ی شبکه ای آن سوی خشم، امید زندگی و مرگ جنبش های اجتماعی شبکه ای شده

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت