کتاب بانو در آینه

265,000 تومان

معرفی کتاب بانو در آینه
ویرجینیا وولف از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم است. او علاوه بر رمان، داستان کوتاه، مقاله و نقد هم نوشته است.

از نظر وولف هر نسلی دلبستگی‌ها و پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد؛ از این رو، او به دنبال زبانی بود که با آن بتواند انسان پیچیده‌ی دوران مدرن را توصیف کند. ادبیاتی که از قید و بند قواعد قدیم رها شود و درونی‌تر باشد.

این نگرش، او را به این سمت سوق داد که از شیوه‌ی جریان سیال ذهن برای روایت رمان‌هایش بهره ببرد؛ وولف از پیشگامان شیوه‌ی روایت جریان سیال ذهن است. کتاب‌های مهم ویرجینیا وولف به فارسی ترجمه شده‌اند و خوانندگان با شیوه‌ و نگاه او، هم در رمان‌نویسی و هم مقاله‌نویسی و نقد آشنا هستند.

برخی از داستان‌های کوتاه او هم پیش‌تر ترجمه شده‌اند، اما کتاب «بانو در آینه» تمام داستان‌های کوتاه ویرجینیا وولف را در برمی‌گیرد. برخی از این داستان‌ها در زمان حیات او در مجموعه‌ای به نام دوشنبه یا سه‌شنبه چاپ شده‌اند.

بقیه‌ی داستان‌های او هم پس از مرگش چاپ شده‌اند؛ «بانو در آینه» شامل ۲۲ داستان کوتاه است که برای علاقه‌مندان به سبک وولف غنیمت است، چرا که از طریق این داستان‌ها می‌توان به جهان پیچیده‌ی وولف نزدیک‌تر شد. برخی از رمان‌های مهم وولف از دل همین داستان‌ها بیرون آمده‌اند، مثلا در سه داستان از این مجموعه می‌توان ردپای خانم دالووی را دید که یکی از مهم‌ترین رمان‌های ویرجینا وولف است.

وولف داستان‌های کوتاهش را در وقفه‌های بین رمان‌هایش می‌نوشت و یا آن‌طور که خودش گفته است وقتی هنگام نوشتن رمان ذهنش خسته می‌شد سعی می‌کرد با اندیشیدن به چیزی دیگر به ذهنش استراحت بدهد. بنابراین به سراغ نوشتن داستان کوتاه و یا نقد می‌رفت.

او هر ایده‌ای را که به نظرش می‌رسید بلافاصله می‌نوشت، بنابراین برخی از نوشته‌های کوتاه او بیشتر طرح بودند تا داستان کوتاه. کتاب بانو در آینه خواننده را از طریق داستان‌های کوتاه وولف با تفکر خلاق، ذهن پیچیده‌ و زبان شاعرانه‌ی او آشنا می‌کند و علاوه بر این، به سرچشمه‌ی برخی از رمان‌های او نیز دسترسی پیدا می‌کند.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب بانو در آینه

نویسنده
ویرجینیا وولف
مترجم
فرزانه قوجلو
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 252
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ———
وزن 255 گرم
شابک
9789643513955

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.255 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب بانو در آینه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب بچه های جینگیلی 3 (خروسه آواز می خونه یه وقت کسی خواب نمونه)

25,000 تومان
رانه های شاد و تصاویر خیال انگیز مجموعه کتاب های «بچه های جینگیلی» خلاقیت کودکان را افزایش می دهند. در هر صفحه از کتاب ها یکی از بچه ها، با لباس عروسکی مخصوص، نقش جدیدی را بازی می کند. در واقع فعالیت هایی چون آموزش حیوانات، میوه ها، شغل ها و… به تجربه ای متفاوت و لذت بخش تبدیل می شوند.

نخستین کتاب بزرگ من جلد 4، اعداد و شمارش

30,000 تومان
کتاب نخستین کتاب بزرگ من(2)میوه ها و سبزیجات،کتابیست برای آشنایی با میوه ها و سبزی ها به همراه تصاویر و آموزش فارسی و معادل انگلیسی آنهاست.این کتاب توسط انتشارات قدیانی منتشر و به بازار عرضه شده است و...

کتاب كيفيت زندگی شاخص توسعه اجتماعی

70,000 تومان
معرفی کتاب كيفيت زندگی شاخص توسعه اجتماعی کیفیت زندگی مفهوم است که از نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفت. اما این سازه، مفهوم جدیدی نیست و سابقه در فلسفه یونان دارد. ارسطو از آن به شادکامی نام برده و فیلسوفان جدید همچون ژان پل سارتر و دیگران به آن توجه داشته اند و مفاهیمی همچون بیشترین فایده برای بیشترین افراد را تعریف نموده اند.برای مفهوم کیفیت زندگی می توان سه دوره متصور شد، تا دهه 1970 کیفیت زندگی معطوف به انگاره های مادی و پیامد رشد اقتصادی بود، از دهه 1970 کیفیت زندگی ابعاد اجتماعی تر یافت و شامل مواردی همچون رشد، حفظ منابع طبیعی، محیط زیست و … را دربر گرفت و در دهه 1990 بحث از کیفیت زندگی با مواردی همچون سرمایه اجتماعی، همبستگی اجتماعی، عدالت اجتماعی و … همراه شد. امروزه کیفیت زندگی به عنوان عنصری کلیدی در سیاست گزاری و بررسی سیاست های حوزه عمومی مورد بحث قرار گرفته است. این کتاب تلاشی است در راستای به کارگیری مفهوم کیفیت زندگی به عنوان شاخص توسعه اجتماعی در سیاست گزاری های توسعه ای در ایران.

بهار زندگی در زمستان تهران

98,000 تومان

معرفی کتاب بهار زندگی در زمستان تهران

از کنار قبر کمال‌الملک گذشتم و پا به دورن مقبره‌ی عطار گذاشتم. به محض ورود، چشمم به سنگ‌نبشته‌ای کهن افتاد که بر سر مزارِ عطار به حال ایستاده نمایان بود. سنگ‌نبشته‌ی سیاه و کهن گویی مرا در خود کشید و به ژرفای تاریخ فرو برد. لحظه‌ای حس کردم کسی که در آن گور آرمیده از اجداد من است؛ رگ و ریشه‌ی من است؛ هویت من است؛ خود من است! احساس غنا و نشاط و آرامشی ابدی و مطلق کردم. غرق در این احساس از مقبره بیرون زدم. اردیبهشت‌ماه بود. سبزه‌ها رسته، گل‌ها شکفته، شکوفه‌ها بردمیده و درختان سبزفام سر به آسمان داشتند و مرغان و بلبلان بر فراز آن‌ها از نغمه و آواز غوغایی به پا کرده بودند. زیر سایه‌ی صبحگاهی درختان گام زدم و سر به آسمان زلال و آبی داشتم. وصف آن حال لطیف و نشاط و شکوه آن از توانم خارج است.

بهار زندگی در زمستان تهران - انتشارات نی

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب پری جنگلی

200,000 تومان
معرفی کتاب پری جنگلی «پری جنگلی و 28 داستان دیگر»، یکی از چهار مجموعه داستان قصه های پریان است. «دخترک کبریت فروش و 53 داستان دیگر»، «پری دریایی و 39 داستان دیگر» و «آدم برفی و 32 داستان دیگر» از دیگر کتاب های این مجموعه اند. همچنین این چهار کتاب، درون یک قاب و با عنوان «قصه های پریان و داستان ها» منتشر شده اندهر دو زن سوی جنوب می روند به جایی که تپه ساران سرسبز، کوه های بلند می شوند و انگورها می رسند. در راه با بازرگان های ثروتمندی آشنا می شوند که هنگام گذشتن گاریشان از وسط جنگل تاریک نگران ثروت خودند. اما نداری بیوه زن او را در برابر راهزن ها، که مسافران دیگررا به دام می اندازند، در امان می دارد. دو زن در گاری لکنته ای که دو ورزوی سیاه می کشندش از راه های تنگ و ناامن بی خطر می گذرند. .