کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی

65,000 تومان

معرفی کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی
کتاب رمان نویس ساده نگر و رمان نویس اندیشمند، اثری نوشته ی اورهان پاموک است که اولین بار در سال 2010 به چاپ رسید.
وقتی که رمان می خوانیم، چه اتفاقی در درون ما می افتد؟ چگونه یک رمان، تأثیر منحصر به فرد خود را خلق می کند و این چنین از نقاشی، فیلم یا شعر متمایز است؟ پاموک در این کتاب الهام بخش، متفکرانه و عمیقاً شخصی، ما را وارد دنیای نویسندگان و مخاطبین می کند و از ارتباط نزدیک و دوطرفه ی میان آن ها پرده برمی دارد.

او نگاهی دوباره به رمان های پرطرفدار خود در دوران جوانی می اندازد، با بررسی آثار نویسندگان بزرگی چون تولستوی، داستایفسکی، فلوبر، پروست و مان، به تمایز میان هنرمند ساده نگر و هنرمند اندیشمند می پردازد و سعی می کند تا نقطه ی تعادل میان این دو را آشکار سازد. پاموک در طول این کاوش ادبی، عناصر ساخت شخصیت، طرح داستانی، زمان و مکان را مورد توجه قرار می دهد؛ عناصری که شکل دهنده ی رویاهای شیرین دنیای داستان ها هستند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب با و بی تکلف

نویسنده
اورهان پاموک
مترجم
علیرضا سیف الدینی
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 176
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1398
سال چاپ اول ——
موضوع
نقد ادبی
نوع کاغذ ———
وزن 288 گرم
شابک
9789644485930

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.288 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

هنر زنده ماندن

110,000 تومان
چنين كسي نه نياز دارد كه عبوس باشد و نه تباه و در شكسته بلكه فقط نبايد زاهد و سانياسي گوشه نشين باشد. او با استخوان‌هاي پرتوان بر زمين استوار مي ايستد او با تمام قدرت به زندگي آري مي گويد او با شجاعت زيستن تمام رنج ها و مرارت هاي زندگي را به جان مي‌خرد و فلسفه‌اش وي را تا بدانجا كشانده كه مرگ را بي‌تفاوتي سوار بر بال‌هاي زمان چون نمودي دروغين و شبحي ناتوان در نزديكي خود مي‌نگرد شبحي كه نمي‌تواند هيچ چيزي را به هراس افكند زيرا فرد يادشده نيك مي‌داند كه فقط اكنون در هيات لحظه حاضر براي او هستي دارد...

پادشاه فراری (سه گانه صعود.2)

18,000 تومان
در سرزمینی دور، جنگ داخلی در حال شعله‌ور شدن است. اشرافزاده‌ای به نام «کانِر» برای متحد کردن مردم جدا شده از قلمروی پادشاهی، نقشه زیرکانه‌ای می‌کشد تا فرد دیگری را برای پسر گمشده پادشاه پیدا کند و او را بر تخت سلطنت بنشاند. برای به دست آوردن این نقش چهار یتیم مجبور می‌شوند با یکدیگر رقابت کنند. یکی از آن‌ها پسر سرکش و باهوشی است به نام «سیج». او می‌داند که انگیزه‌های «کانِر» مشکوک است، با این حال، زندگی او بر لبۀ پرتگاه قرار دارد. «سیج» باید انتخاب شود تا نقش شاهزاده را بازی کند یا منتظر  مرگش باشد. رقیب‌های او هم برای برنده شدن در این رقابت نفسگیر، نقشه‌های خودشان را طراحی کرده‌اند و منتظرند به نحو ماهرانه‌ای آن را اجرا کنند. به همین خاطر «سیج» نباید به کسی اعتماد کند و باید نقشه‌هایش را پنهان نگه دارد. هنگامی که «سیج» از یتیم‌خانۀ درب و داغون خود به کاخ مجلل «کانِر» می‌آید، این فریب لایه لایه خود را نشان می‌دهد و در نهایت، حقیقتی آشکار می‌شود که بسیار خطرناک‌تر از تمام دروغ‌هاست:«اگر مجبور بودم یک بار دیگر زندگی کنم، هرگز این زندگی را انتخاب نمی‌کردم. اما باید بگویم اصلاً مطمئن نیستم که انتخاب دیگری داشته‌ام. این‌ها فکرهایی بود که از ذهنم می‌گذشت، درست هنگامی که با گوشت کبابی در زیر بغلم در حال فرار از بازار بودم.» سه‌گانه صعود داستان مهیج و جذاب پادشاهی است که برای حفظ بقای سلطنت ناگزیر می‌شود تاج و تختش را رها کند. آیا او دوباره به سرزمینش باز خواهد گشت؟

کتاب دکتر ژیو اگو

750,000 تومان
معرفی کتاب دکتر ژیو اگو رمان دکتر ژیواگو حماسی که به تأثیرات انقلاب روسیه و عواقب آن بر خانواده ای بورژوا و ثروتمند می پردازد، تا سال 1987 در اتحاد جماهیر شوروی اجازه ی چاپ نداشت. یکی از نتایج انتشار رمان دکتر ژیواگو در کشورهای غربی، طرد شدن همه جانبه ی بوریس پاسترناک توسط مقامات شوروی بود. زمانی که پاسترناک در سال 1958 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد، به اجبار، از پذیرفتن آن امتناع کرد. گرچه کتاب، خیلی زود به یکی از پرفروش ترین آثار داستانی در سراسر دنیا تبدیل گردید. دکتر یوری ژیواگو، من دیگر خود نویسنده، شاعر، فیلسوف و پزشکی است که زندگی اش به واسطه ی جنگ و البته عشقش به لارا، همسر یک انقلابی، مختل شده است. سرشت ظریف و هنرمندانه ی ژیواگو، از او در برابر بی رحمی و خشونت بلشویک ها، انسانی بسیار آسیب پذیر ساخته است. اشعار این شخصیت به یاد ماندنی، جزء زیباترین قسمت های رمان دکتر ژیواگو جذاب و خاطره ساز است.

تاریخ طراحی گرافیک

200,000 تومان
تاریخ طراحی گرافیک نویسنده فیلیپ بی.مگز مترجم ناهید اعظم فراست، غلامحسین فتح اله نوری نوبت چاپ 10 تعداد صفحات 834

کتاب آزادی راستین

145,000 تومان
معرفی کتاب آزادی راستین آزادی واقعی: فلسفه عملی اسپینوزا ارائه ای سرراست از فلسفه اسپینوزا است که بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه می توان زندگی کرد. این کتاب در میان پژوهشگران اخیر اسپینوزا منحصر به فرد است زیرا بر مولفه اخلاقی آثار اسپینوزا تمرکز دارد. برای اینکه اخلاق اسپینوزا را به منصه ظهور برساند، برنت ادکینز با چیزی که به نظر او بینش اخلاقی اساسی اسپینوزا است شروع می کند: یعنی اینکه احساسات با درک آنها کنترل می شوند. ادکینز نشان می دهد که چگونه روند آشکار شدن فلسفه اسپینوزا همیشه در موضوع بسیار عملی خوب زیستن لنگر انداخته است. اهمیت آزادی واقعی در درک آن از اخلاق اسپینوزا به عنوان یک «تجربه گرایی» و در دسترس بودن آن برای مخاطبان بسیار گسترده است. علیرغم این واقعیت که اسپینوزا بیش از 300 سال پیش درگذشت، نوشته‌های او برای طیف گسترده‌ای از رشته‌ها، از دین گرفته تا علوم اعصاب، به‌طور قابل‌توجهی پیش‌بینی‌کننده هستند. با این حال، منشأ این پیش‌آگاهی از نظریه‌ی اخلاقی بازنگری اسپینوزا برمی‌آید که چگونه می‌توانیم زندگی کنیم، نه اینکه چگونه باید زندگی کنیم. آزادی در هر جنبه‌ای از زندگی، از جنبه‌های شخصی گرفته تا سیاسی و مذهبی، به شیوه‌ای خاص از تعامل با دنیا بستگی دارد. این تعامل شکل آزمایشی را به خود می گیرد تا ببینیم آیا آنچه با آن درگیر می شویم منجر به افزایش یا کاهش ظرفیت ما برای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری از جهان می شود. آزادی واقعی از نظر اسپینوزا در افزایش ظرفیت های ما نهفته است.