کتاب تصور کن

175,000 تومان

معرفی کتاب تصور کن
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته/ جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته،خوشبخته/ جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست/ جواب هم صدایی ها پلیس ضده شورش نیست/ نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره/ دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمی زاره/ همه آزاده آزادن همه بی درده بی دردن/ تو روزنامه نمی خونی نهنگا خود کشی کردن/ جهانی رو تصور کن بدونه نفرتو باروت/ بدون ظلم خود کامه بدون وحشتو طاغوت/ جهانی رو تصور کن پر از لبخند و آزادی / لبا لب از گل و بوسه ،پر از تکراره آبادی/ تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه/ اگه با بردنه اسمش گلو پر میشه از سرمه/ تصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه است/ تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس/ کسی آقای عالم نیست برابر با همن مردم/ دیگه سهم هر انسانه تنه هر دونه ی گندم / بدون مرز و محدوده وطن یعنی همه دنیا / تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویا

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب تصور کن

نویسنده
یغما گلرویی
مترجم
———
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 296
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1393
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر معاصر
نوع کاغذ ———
وزن 380 گرم
شابک
9789643513535

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.38 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب تصور کن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

ماجراهای علمی 7 … توماس ادیسون

12,000 تومان
توماس ادیسون یکی از افراد بسیار مهم آمریکا در تاریخ ملی این کشور است . او مخترع و اهل کسب و کار بود و تولیدات و ایده‌هایش جهان را برای زندگی ما روشن‌تر ، امن‌تر و راحت‌تر ساخت . با همه اینها او هیچ‌گاه منصب مشخصی نداشت ، کتابی ننوشت یا در کلاسی درس نداد . والدینش آدم‌هایی معمولی بودند ، بدون دارایی و ثروت زیاد . او زمان زیادی در مدرسه نگذراند . به همین دلیل مردم اغلب از خود می‌پرسند چرا ادیسون به چنین موفقیت‌های عظیمی دست یافت . او در کودکی به مشکلات زیادی دچار بود و به نظر می‌رسید که توان یادگیری ندارد . در نوجوانی مدتی به عنوان تلگرافچی کار کرد و بدون درآمد چندان یا سکنی گزیدن در جایی مشخص ، بی‌هدف دوره چرخید . توماس ادیسون زمانی متولد شد که تکنولوژی به سرعت در حال تغییر بود . زمانی که تعداد مخترعان زیاد شده بود و مردم مشتاقانه پیشرفت‌هایی تازه در زمینه ماشین‌های بخار ، تلگراف ، عکاسی و الکتریسیته به کار می‌بستند . توماس ادیسون تقریباً در هر زمینه دست به اختراع می‌زد . ایده‌های او بیشتر چیزهایی بود که دیگران رها کرده بودند . این کتاب چگونگی زندگی توماس ادیسون ، اختراعاتش و چند تایی از شکست‌ها و پیروزی‌هایش را توصیف کرده است .

آخرش هم هیچ

240,000 تومان
جهان ادبیات، والتر کمپوسکی، نویسنده‌‌ و وقایع‌نگار آلمانیِ قرن بیستم را بیش‌تر به خاطر آن دسته از آثارش به رسمیت می‌شناسد که بر جنگ دوم جهانی متمرکز بوده‌اند. کمپوسکی مجموعه‌ای از اتوبیوگرافی‌ها، نامه‌ها، مصاحبه‌ها و اسناد مربوط به افراد درگیر در رخدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی دوره‌ی جنگ را گرد آورده و از آن‌ها به شکلی گسترده در رمان‌هایش بهره برده است. از این‌ روست که به دسته‌ای از آثار او عنوان «وقایع‌نگاری آلمان در روزهای جنگ جهانی دوم» داده‌اند. او کلاژی هزارتکه از ماجراها را پیش روی خواننده‌اش می‌گذارد و ذهن او را برای درک منسجم و همه‌جانبه‌ی آن به چالش می‌کشد. مکان‌ها و شخصیت‌ها در آثار او دامنه‌ی وسیعی دارند و بخش بزرگی از جامعه‌ی آلمانی عصر او را نمایندگی می‌کنند. رمان «آخرش هم هیچ» نمونه‌ای از همین ویژگی را در کار کمپوسکی به تصویر می‌کشد.

کتاب جنون منطقی

355,000 تومان
معرفی کتاب جنون منطقی افشین یداللهی (زادهٔ ۲۱ دی ۱۳۴۷ – درگذشتهٔ ۲۵ اسفند ۱۳۹۵) ترانه‌سرا و روان‌پزشک اهل ایران بود. او فعالیت‌های حرفه‌ای ترانه‌سرایی خود را در سال ۱۳۷۶ در سازمان صدا و سیما آغاز کرد. نخستین ترانه‌های وی با آهنگسازی فواد حجازی و شادمهر عقیلی و با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا می‌شد. از جمله ترانهٔ «از فارس تا خزر» که با آهنگ‌سازی شادمهر عقیلی و خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد. یداللهی چندین سال بود که ادارهٔ انجمنی به نام «خانهٔ ترانه» را برعهده داشت. خانهٔ ترانه در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانه‌سرایانی از قبیل عباس سجادی، سعید امیر اصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاری‌پور، محمدرضا حبیبی و افشین یداللهی راه‌اندازی شد. این جلسات به خواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص می‌یافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق و فرهنگسرای ارسباران انتقال یافت. در طی سال‌های گذشته به‌تدریج ترانه‌سراهای موسس خانهٔ ترانه به دلایل مختلفی از آن جدا شدند و افشین یداللهی تنها فرد باقی‌مانده از هیئت موسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق، همچنان اداره خانه ترانه را بر عهده داشت. جلسات خانه ترانه در فرهنگسرای شفق از کم اثرترین جلسات اجرایی بود. مکان اجرایی خانه ترانه در گذر زمان دستخوش تغییراتی بوده‌است. این کتاب شامل تعدادی از ترانه های این ترانه سرا است. . . .

بعد از پایان

135,000 تومان
رمان «بعد از پایان» نوشته ی «فریبا وفی» داستان نویس معاصر است. او در این اثر داستان زندگی، دغدغه ها و مسایل اجتماعی زنان امروز جامعه همچون مهاجرت و روابط آدم ها با یکدیگر را توصیف می کند.

ملل 19 … کانادا

8,000 تومان
کشور کانادا با مساحتی حدود ده میلیون کیلومتر مربع دومین کشور بزرگ جهان است . این کشور همچنین بخش شمالی قاره آمریکای شمالی را در بر می‌گیرد . سه اقیانوس آرام ، منجمد شمالی و اقیانوس اطلس مجاور سواحل این کشور بزرگ هستند . رشته کوههای کانادا به دلیل بزرگی فوق‌العاده این کشور به راحتی با تپه‌های دارای پستی و بلندی‌های ملایم در دشت‌های مرکزی و نیز با پوشش توندرای منطقه منجمد شمالی ادغام می‌شوند . اقوام گوناگونی که آرام آرام در مناظر متنوع سراسر کانادا پراکنده شدند ، چاشنی میراث و تاریخ پر جنب و جوش این کشور به شمار می‌روند . فرهنگ‌های اولیه کانادا که به لحاظ تاریخی متشکل از جمعیت‌های بومی بودند ، توانستند از موهبت‌های طبیعی فراوان کانادا بهره‌مند شوند . حدود پنج قرن پیش ، غنای منابع این کشور توجه کاشفان و مهاجران اروپایی را نیز به خود جلب کرد و این شد که آنها با کنجکاوی به آن جا آمدند . جستجو در این سرزمین اسرارآمیز احتمال رسیدن به گذرگاه شمال غربی را داشت که راهی مطلوب بین اروپا و بازارهای پر رونق « خاوری » تلقی می‌شد . کتاب « کانادا » نوزدهمین مجلد از مجموعه ملل است که اطلاعات جالب و آموزنده‌ای به خوانندگان ایرانی درباره این کشور پهناور ارائه می‌کند . این کتاب در ١٢٦ صفحه راهی بازار نشر شده است .