کتاب حماسه ملی ایران

215,000 تومان

معرفی کتاب حماسه ملی ایران
یکی از مهمترین تالیفات نولدکه «حماسه ملی ایران» است که بزرگ علوی آن را به فارسی ترجمه کرده است. دیدگاه های مطرح شده در کتاب «حماسه ملی ایران»، ابتدا در جلد دوم کتابی به نام «اساس زبان شناسی ایران» در سال های 1895-1904 به چاپ رسید و سپس در سال 1920 در قالب یک اثر جداگانه در شهرهای برلن و لایپزیک منتشر شد.

پس از آن در سال 1930باگدانوف خاورشناس روسی ساکن هند، ترجمه انگلیسی این اثر را منتشر کرد. ترجمه فارسی این اثر در سال 1309، یعنی زمانی که سعید نفیسی کار چاپ و نشر مجله شرق را عهده دار شد، بنا به درخواست وی از بزرگ علوی، از زبان آلمانی به فارسی انجام شد و قسمت هایی از این کتاب در شماره هایی از این نشریه به چاپ رسید.

پس از توقف چاپ مجله شرق، سرانجام این کتاب در سال 1327خورشیدی، با پی گیری و توصیه سعید نفیسی برای اولین بار توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب حماسه ملی ایران

نویسنده
تئودور نولدکه
مترجم
بزرگ علوی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 233
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
اسطوره ها و افسانه ها
نوع کاغذ ———
وزن 235 گرم
شابک
9780050769461

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.235 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب حماسه ملی ایران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شاهکارهای ادبی مصور 6… اولیور تویست

28,000 تومان
جک لندن با سپید دندان از مبارزه برای زندگی می گوید و آزادی را از دریچه چشمان نگران سپید دندان به تصویر کشیده است. اچ. جی. ولز از دشواری‌های زندگی مرد نامرئی می‌گوید که در عین هیجان، دست آخر تنهایی و مرگ او را روایت می‌کند و همچنین در جنگ دنیاها از موجودات دیگر کرات سخن می‌گوید و از ساکنان آن‌جا که در کمین نشسته‌اند تا به کره زمین حمله کنند. ژول ورن در سفرهای غیرمنتظره و هیجان‌انگیزش داستان زیر دریایی کاپیتان نمو، ناتیلوس، را بازگو می‌کند که هزاران فرسنگ‌ در زیر دریا، سرزمینی آزاد برای خودش درست کرده و همگان را به تماشای آن‌جا دعوت می‌کند. او همچنین ما را به اعماق زمین می‌برد و مرکز آن‌جا را نشانمان می‌دهد. هرمان ملویل در موبی دیک از کینه و انتقام یک دریانورد می‌گوید که قصد دارد نهنگی سفید را شکار کند اما خود و همراهانش طعمه مرگ می‌شوند. در ماجراهای تام سایر، مارک تواین، خاطرات کودکی کنجکاو و بازیگوش را روایت می‌کند که همراه دوستش هاک شاهد یک قتل بوده‌اند. همچنین دیکنز نویسنده بزرگ انگلیسی داستان کودکی یتیم به نام اولیور تویست را برای خوانندگان تعریف می‌کند که چگونه گرفتار گروهی تبهکار می‌شود. او. هنری (ویلیام سیدنی پورتر) از هدیه سال نو می‌گوید که زنی جوان قصد دارد برای همسرش هدیه‌ای بگیرد اما... و در پایان اسکار وایلد در کتاب شاهزاده خوشبخت قصه فقر و نیستی و وفاداری را روایت می‌کند. این ده کتاب به صورت «کمیک استریپ» و هرکدام به طور جداگانه، خلاصه شده نسخه‌های اصلی داستان‌ها هستند.

تفکرات فلسفی در باب موسیقی: سده‌های میانه‌ی اسلامی

230,000 تومان
تفکرات فلسفی در باب موسیقی: سده‌های میانه‌ی اسلامی نویسنده فضل الشهادی مترجم سهند سلطاندوست نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 186

و دست‌هایت بوی نور می‌دهند

20,000 تومان
و دست‌هایت بوی نور می‌دهند نویسنده مصطفی مستور مترجم نوبت چاپ 5 تعداد صفحات 48 قطع و نوع جلد جیبی

زردشتیان

175,000 تومان
کیش‌ زردشتی‌ در تاریخ‌ ادیان‌ جایگاه‌ ویژه‌ای‌ دارد و سرچشمه‌های‌ آن‌ را چه‌ بسا تا روزگار هند و اروپاییان‌ بتوان‌ پی‌ گرفت‌. این‌ ویژگی‌، کیش‌ زردشتی‌ را با عقاید هند باستان‌ پیوند می‌دهد و آن‌ را یکی‌ از قدیم‌ترین‌ ادیان‌ جهان‌ می‌سازد. وانگهی‌ آموزه‌های‌ زردشت‌ که‌ جنبه‌های‌ روحانی‌ و اخلاقی‌ والایی‌ دارند مطالعۀ این‌ دین‌ را بسی‌ مسرت‌بخش‌ می‌سازد. کتاب‌ حاضر نیاز دانشجویان‌ رشته‌ ادیان‌ به‌طور اعم‌ و دانشجویان‌ ادیان‌ ایران‌ به‌طور اخص‌ را به‌ طور کامل‌ پاسخ‌ می‌گوید، چه‌ اثری‌ قابل‌ فهم‌، مستدل‌ و خواندن‌ دربارۀ تحول‌ باورهای‌ و آداب‌ زردشتی‌ در طول‌ سده‌های‌ متمادی‌ است‌... کم‌تر اتفاِ می‌افتد که‌ کتابی‌ این‌ چنین‌ سرشار از اطلاعات‌، بدیع‌ و در عین‌ حال‌ لذتبخش‌ باشد. نشریۀ تاریخ‌ آسیا

مبانی منطق

15,000 تومان
نویسنده دکتر محمدعلی اژه‌ای مترجم ———— نوبت چاپ 15 تعداد صفحات 224 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1396

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت