کتاب حیدر بابای شهریار

250,000 تومان

معرفی کتاب حیدر بابای شهریار
حیدربابایا سالام یا حیدربابایه سلام (به فارسی: سلام بر حیدربابا) که اغلب به صورت کوتاه «حیدربابا» خوانده می شود، نام منظومه ای است به ترکی آذربایجانی از محمدحسین شهریار.
این اثر در ۱۲۱ بند نوشته شده است که ۷۶ بند آن متعلق به قسمت نخست میباشد.

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب حیدر بابای شهریار

نویسنده
کریم مشروطه چی
مترجم
———
نوبت چاپ 12
تعداد صفحات 215
نوع جلد جلد سخت
قطع رقعی
سال انتشار 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ———
وزن 400 گرم
شابک
9789643516536

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.4 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب حیدر بابای شهریار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب باران برای تو می بارد

10,000 تومان
معرفی کتاب باران برای تو می بارد تعدادی از شعرهای مجموعه باران برای تو می بارد حدود 10 سال قبل نوشته شده اند و حس و حال همان سال ها را با خود دارند. سال هایی که گل سرخ و نامه و نگاه، معنای دیگری داشتند. عشق هم نسلان من در لانگ شات تجربه می شد و مثل عشق های امروزی، به چشم برهم زدنی و به قول شاملوی بزرگ با متأسفم گفتنی فراموش نمی شد. این مجموعه برای من شبیه عکسی در آلبوم قدیمی سال های نوجوانی ست. شاید مدل موهایم، یا نوع لباس پوشیدنم در عکس، امروز برایم غریبه باشد اما این باعث نمی شود عکس را پنهان کنم و دوستش نداشته باشم. این شعرها مربوط به دوره ای از زنده گی منند که در آن، همه چیز ساده تر بود و خلاصه تر. جهان، به کوتاهی یک خیابان بود و دیدن یا ندیدن نگاهی آشنا، خوشی یا ناخوشی هر روز را مشخص می کرد.

برگزیده متون فلسفی

7,000 تومان
برگزیده متون فلسفی نویسنده دکتر محسن جهانگیری مترجم ———— نوبت چاپ 12 تعداد صفحات 234 نوع جلد شومیز قطع وزیری

در باب طبیعت انسان

65,000 تومان
کتاب در باب طبیعت انسان نوشته آرتور شوپنهاور با ترجمه رضا ولی یاری, توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، ایدئالیسم آلمانی به چاپ رسیده است. این مقالات برگرفته از فصول در باب اخلاق و در باب حقوق و سیاست و بخشی از متعلقات شوپنهاور و نوشته هایی است که پس از مرگ وی انتشار یافته اند. بیلی ساندرز (مترجم انگلیسی در باب طبیعت انسان) در این کتاب نیز همچون کتاب های قبلی خود برخی عبارات را که به نظرش مهجور یا فاقد جذابت عمومی می رسیدند حذف کرده است. برای سهولت کار، فصول اصلی را به بخش هایی تقسیم کرده و عناوینی به این بخش ها داده است. همچنین عنوانی برای کتاب برگزیده که بیانگر گسترده ی واقعی این بخش ها باشد. در این کتاب، بیش از اخلاق و سیاست، خود طبیعت انسان از وجوه مختلفش مورد بررسی قرار گرفته است. معرفی مباحث کتاب در باب طبیعت انسان دیباچه ی مترجم انگلیسی طبیعت بشری حکومت اراده ی آزاد و تقدیر باوری شخصیت غریزه ی اخلاقی تاملات اخلاقی نمایه

کتاب رهش

70,000 تومان

معرفی کتاب رهش

رضا امیرخانی در کتاب رهش به رابطه زوجی معمار پرداخته که بعد از تولد فرزند بیمارشان، از یکدیگر فاصله گرفته‌اند و هر کدام به شکلی با مشکلات زندگی در تهران درگیر هستند. این اثر که با محوریت آسیب‌ توسعه شهری بر کیفیت زندگی تالیف شده، توانست جایزه کتاب برگزیده جلال آل احمد را برای نگارنده خود به ارمغان آورد و با استقبال فراوان خوانندگان مواجه شد. درباره کتاب رهش: علا و لیا با عشق با همدیگر ازدواج کرده‌اند اما حالا در نقطه‌ای هستند که هیچ شباهتی بین یکدیگر نمی‌بینند. یکی از آن‌ها، حالا سمت معاون شهردار را به دست آورده و قبل از هر تصمیم، به اثر آن بر موقعیت شغلی‌اش فکر می‌کند. دیگری اما به دلیل بیماری آسم فرزندشان ایلیا، هر روز بیشتر و بیشتر از معماری مدرن بیزار می‌شود و بعد از تمسخر ایده‌هایش برای ساخت خانه‌هایی با استاندارد مناسب، احساس می‌کند از طرف همکارانش طرد شده و هیچ همراهی ندارد. زندگی این خانواده کوچک در شهر تهران و آسیب‌هایی که از شهرسازی بی‌رویه متحمل می‌شوند داستان کتاب رهش است که مانند سایر آثار رضا امیرخانی محتوایی اجتماعی دارد و می‌تواند خوانندگان گوناگونی را راضی نگه دارد. جدال پایان‌ناپذیر ماشین‌ها و انسان‌ها، بحث همیشگی شهرستان یا پایتخت و مقایسه جنوب شهر با شمال شهر از موضوعات اصلی این رمان ایرانی هستند. علا و لیا، به عنوان نمایندگان هر یک از این دوگانه‌ها، در یک زندگی مشترک گرفتار آمده‌اند، زوجی که با وجود ازدواج عاشقانه‌شان، حالا زبان مشترکی برای ارتباط با هم ندارند و دیگر همدیگر را نمی‌شناسند. در میانه این تفاوت‌ها، پسرشان که به آسم مبتلاست نقش واسطه‌ای را ایفا می‌کند که گاهی باعث نزدیکی و گاهی دلیل دوری است. ریه‌های مریض او نماد نشاطی است که شهر تهران هر روز بیشتر و بیشتر از آن محروم می‌شود و گویی به ما یادآوری می‌کند تنها برنده جنگ همیشگی طبقاتی، سودجویانی هستند که با معامله سلامت جسمی و روحی مردم به منفعت می‌رسند... .

مقدمه ای بر روانشناسی یونگ

90,000 تومان
کارل گوستاو یونگ روان‌پزشک و روان‌کاو سوئیسی است. او مکتب روان‌شناسی تحلیلی را پایه‌گذاری نمود. یونگ از بانفوذترین متفکران روان‌شناسی است و مانند زیگموندفروید، مرزهای این رشته را درنوردید و روان‌شناسی را با علوم مختلفی، از ادبیات و اسطوره‌شناسی گرفته تا باستان‌شناسی و خرد کهن پیوند داد. او در حوزه روان‌درمانی به تجربه‌های شگرفی دست یافت و میراث فکری عظیمی از خود بر جای گذاشت. زمانی فروید یونگ را وارث معنوی خود تعیین کرد، ولی یونگ راه خود را رفت. هسته اصلی تحقیقاتش کشف ناخودآگاه، نمادها و سمبل‌هایش است. به علاوه به مطالعه اساطیر، هنرهای فرهنگ‌های مختلف جهان پرداخت و در آنها رپایی از آرزوها و تنش‌های ناخودآگاه همگانی را یافت. فریدا فوردهام خلاصه‌ای از اندیشه‌ها و تلاش‌هایی که یونگ در جهت فهم بهتر و بیشتر روان انسانی به کار گرفت را با قلمی ساده وروان به نحوی شایشته به رشته تحریر درآورده است. وی گزارش موثق و واضحی از جنبه‌های اصلی روان‌شناسی یونگ با حفظ امانت‌داری فراهم آورده است. یونگ نظریه‌ای درباره شخصیت مطرح کرد که نظام‌های گوناگونی از کارکردهای شخصیت را دربرمی‌گیرد.این ساختارها شامل: ایگو(من)، پرسونا(نقاب)، سایه، آنیما و آنیموس، کهن‌الگو(آرکتایپ‌ها) می‌باشد. درون‌گرایی و برون‌گرایی از مفاهیم دیگری بودند که توسط یونگ ارائه شد. از ویژگی‌های بارز و مهم کتاب مقدمه‌ای بر روان‌شناسی یونگ آن است، که شخص یونگ این کتاب را تایید می‌نماید و مقدمه‌ای بر این اثر نوشته است و می‌گوید: « من برای این کارتحسین‌انگیز خود را مدیون فریدا فوردهام می‌دانم.» دغدغه اصلی نویسنده مانند یونگ یافتن معنا و هدف غایی زندگی است. یونگ مهم‌ترین کهن‌‌الگو را خویشتن انسان می‌داند، یعنی تلاش ناخودآگاه ما برای وحدت، کمال، معنایابی. خویشتن نیروی درونی برای ایجاد تعادل و برقراری آشتی میان جنبه‌های متضاد شخصیت است. در سراسر جهان، خویشتن در تصاویر ماندالاها- اشکالی که در آ‌ن‌ها تمامی جنبه‌ها حول مرکز کاملا تعادل یافته قرار دارند- نمایش داده شده است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت