کتاب خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی

197,000 تومان

کتاب «خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی» به نوعی می توان گفت زندگینامه خود نویسنده است که توسط نشر “کویر” منتشر شده است. شیخ ابراهیم زنجانی از روحانیون نوگرای دوره قاجار، رهبر مشروطه‌خواهان زنجان و نخستین نماینده این شهر در مجلس شورای ملی و از پایه‌گذاران آموزش و پرورش نوین در زنجان بود. شیخ ابراهیم زنجانی قاضی دادگاهی بود که حکم به اعدام شیخ فضل‌الله نوری داد. او عضو علنی لژ بیداری در دوران انقلاب مشروطه ایران بود.

دزنجان به تدریس قوانین و رسائل و مکاسب آغاز کرد. از ماه رمضان ۱۲۶۷ به امامت جماعت و وعظ در مسجد مدرسه نصرالله خان پرداخت و سخنوری‌اش او را طرف توجه مردم زنجان کرد. سپس حاج میر بهاءالدین از مالکان زنجان مسجدی برای او ساخت. شیخ ابراهیم بتدریج از علمای مهم زنجان شد. در زنجان به مطالعه نشریات و کتاب‌هایی پرداخت که مخفیانه از خارج به ایران فرستاده می‌شد و به دست او می‌رسید. با علوم جدید آشنایی پیدا کرد، رساله‌ای دربارهٔ حرارت و نور نوشت، رساله النقش فی الحجر در علم شیمی را از عربی به فارسی برگرداند و کتاب فیزیک علی خان را تعلیم می‌داد.

افکار اصلاح‌طلبانه خود دربارهٔ وضعیت سیاسی ایران را نیز در کتاب تریاق السموم گردآورد. به نوشته خودش، بارها شغل قضاوت به او پیشنهاد شد اما نپذیرفت.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی

نویسنده
ابراهیم زنجانی
مترجم
——
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 270
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
زندگی نامه
نوع کاغذ تحریر خارجی 70 گرمی
وزن 325 گرم
شابک
9789646144545

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.325 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خواب در فنجان خالی (۲۵)

12,000 تومان

معرفی کتاب خواب در فنجان خالی (۲۵)

فرامرز: تو چطوری راه افتادی؟ (صدا می‌زند.) مهتاب… مهتاب… آقا عمه: (وحشت‌زده) می‌گویم! موبه‌مو! ماه‌لیلی سگ کدام درگاه باشد که بخواهد کتمان کند چیزی را از آقا! زبانم زنجیر شود به صد سیاهچال نمور لال بمیرم. کابوس بود آقا… شما را می‌بردند میان ترمهٔ یشمی، کرور کرور غلام‌بمباسی و سهیلی و حبشی به دنبال‌تان. از طرف دیگر هم حضرات مشروطه‌طلبان سابق می‌آمدند. لااله‌الاالله گویان و زاری کنان! شام عزا، طبق‌طبق چشم در آمده و دست بریده.

آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها)

96,000 تومان

معرفی کتاب آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها)

«…اخلاقیات نظری من «پاداستراتژیک» است: احترام گذاشتن هنگامی که یک تکینگی قیام می‌کند و سازش‌ناپذیربودن به‌مجرد آن که قدرت امر عام و جهان‌شمول را زیر پا می‌گذارد.
انتخابی ساده اما کاری دشوار چون باید همواره اندکی در زیر تاریخ مترصد آن چیزی بود که تاریخ را برهم می‌زند و آن را منقلب می‌کند، و باید اندکی در پس سیاست هشیار آن چیزی بود که باید سیاست را بی‌قیدوشرط محدود کند.
روی‌هم‌رفته کار من این است؛ من نه اولین نفرم نه یگانه کسی که چنین می‌کند. اما من این کار را برگزیده‌ام». آیا قیام‌کردن بی‌فایده است؟ از دو مجموعه تشکیل شده است.
بخش نخست شامل کوته‌نوشت‌ها و گفت‌وگوهایی است که مستقیماً به انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران مربوط‌اند و در همان بحبوحه انجام گرفته‌اند.
بخش دوم شامل یک کوته‌نوشت («در باب نوعی اخلاق ناخرسندی») و دو درس‌گفتار («روشن‌نگری چیست؟» و «انقلاب چیست؟») است که هرچند به مسئله‌ی انقلاب ایران نمی‌پردازند اما چندان هم بی‌ربط نیستند.
آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (گزیده‌ای از کوته‌نوشت‌ها، درس‌گفتارها و گفت‌وگوها) - انتشارات نی

ترانه های اشک و آفتاب پک 11 جلدی

735,000 تومان
معرفی کتاب ترانه های اشک و آفتاب پک 11 جلدی هشت جلد از مجموعه اشعار احمد شاملو در قطع جیبی و به صورت یک مجموعه درون قاب با بسته بندی شکیل: 1-آیدا در آینه 2-ابراهیم در آتش 3-ققنوس در باران 4-در آستانه 5-مرثیه های خاک 6-لحظه ها و همیشه 7-مدایح بی صله 8-ترانه های کوچک غربت
سفارش:0
باقی مانده:1

تنبل نالان (مجموعه مطلقا کامل و عمدتا تراژیک آخرین نوشته‌های اندرو ویتکر)

43,500 تومان
من اين نامه را ننوشته‌‌‌ام كه از كار حرف بزنم، يا راستش (به‌‌‌اصطلاح) پاي غيبت‌‌‌هاي قديمي را وسط بكشم. من دوستي دارم كه نيازمند كمك است. البته نه دوستي از پوست و گوشت، هرچند از آن دوست‌‌‌ها هم به اجبار دارم. منظورم مجله‌‌‌ صابون است، نشريه‌‌‌ ادبي كوچكي كه من صاحب‌‌‌امتياز و سردبيرش هستم، كه ضميمه‌‌‌هايي سالانه تحت عناوين صابون اكسپرس و بهترين‌‌‌هاي صابون هم دارد. تصور مي‌‌‌كنم چيزهايي در مورد ما در نشريات كوچك‌‌‌تر شنيده باشي، هرچند ممكن است از نقش من در مجله بي‌‌‌خبر بوده باشي (من اسمم را روي جلد مجله به‌رخ نمي‌‌‌كشم). ... با اين وضعيت اقتصادي - و ناتواني بارز آدم‌‌‌هاي نيكسون براي رتق و فتق امور - درآمد شخصي من كم شده، در واقع به صفر رسيده، درحالي‌كه هزينه‌‌‌ها چند برابر شده. اگر اقدام جدي نكنم، صابون به كل از رده خارج مي‌‌‌شود. از متن يكي از نامه‌‌‌هاي اندرو ويتكر، بنيان‌‌‌گذار و سردبير مجله‌‌‌ صابون

درام مدرنیستی (۲۰) (نقد و نظر)

56,000 تومان

معرفی کتاب درام مدرنیستی (۲۰)

جهان نمایش مجموعه‌ای است از متن‌هایی که برای صحنه‌ی نمایش یا درباره‌ی آن نوشته شده‌اند. انواع نمایش‌نامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایش‌نامه‌هایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متن‌های نظری در حوزه‌ی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای می‌گیرند.
○ انسان فقط هنگامی می‌تواند حقیقتاً خودش باشد که ماسک به چهره زده باشد، زیرا فقط در این حالت احساس راحتی می‌کند و تظاهر را کنار می‌گذارد. به تعبیری بسیار واقعی، این چهره‌ی برهنه است که ماسک است. برعکس، فقط با زدن ماسک امکان افشای حقیقی وجود دارد.ص ۱۲۵
درام مدرنیستی (۲۰) (نقد و نظر) - انتشارات نی

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.