

کتاب درباره دموکراسی
15,000 تومان
معرفی کتاب درباره دموکراسی
نیمه ی دوم قرن بیست، عصری پیروزمندانه برای دموکراسی بوده است. اصلی ترین رژیم های ضد دموکراسی نظیر فاشیست ها، کمونیست ها و نازی ها ناپدید شده و دموکراسی های جدید و قدرتمند راه خود را به صورت تجربی در دل جهان باز کرده اند. “درباره دموکراسی” که توسط یک از برجسته ترین نظریه پردازان دموکراتیک زمان ما “رابرت دال” به نگارش درآمده ، ماهیت، ارزش و ساز و کار دموکراسی را توضیح می دهد.
“رابرت دال” در یک بخش از کتاب “درباره دموکراسی”، به چشم انداز آن با توجه به تحولات صورت گرفته از زمان خیزش های بهار عربی در سال 2010 می پردازد و در بخش دیگر اثرات نابرابری و تاثیر پول در سیاست بر کیفیت دموکراسی را مورد بررسی قرار می دهد.
“درباره دموکراسی”، منبعی است برای آموزش حکمرانی بر پایه ی دموکراسی که متد ها و بینش “رابرت دال” در این زمینه را به مخاطب منتقل می کند. این اثر مختصر و مفید، چکیده ای از درس های عمیق و تاثیرگذار “رابرت دال” درباره ی نقطه های قوت و ضعف دموکراسی محسوب می شود. از دیدگاه او یک فرد برای اداره کردن یک سرزمین علاوه بر دانش نیاز به اراده ای پولادین در برابر فساد ناشی از قدرت دارد، که این مقاومت عظیم تنها از فداکاری و وابستگی به منافع ملت به جای منافع شخصی نشات می گیرد.
“درباره دموکراسی” منطقا بحث می کند که با وجود محدودیت های مشخص، هر شهروند در یک جامعه ی دموکرات باید از فرصت های موثر و برابر جهت یادگیری درباره ی سیاست های جایگزین و مرتبط و همچنین عواقب آن ها داشته باشد.
در انبار موجود نمی باشد
کتاب درباره دموکراسی
نویسنده |
رابرت دال
|
مترجم |
حسن فشارکی
|
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 272 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال انتشار | 1399 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
علوم سیاسی
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | 308 گرم |
شابک |
9789642509676
|
وزن | 0.308 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
جغرافیای کاربردی و آمایش سرزمین
گره گشایی از اضطراب
کتاب شب نشینی با شکوه
قیام کاوه سرنگونی ضحاک
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.