کتاب در حال کندن پوست پیاز

185,000 تومان

معرفی کتاب در حال کندن پوست پیاز
کتاب در حال کندن پوست پیاز، خودزندگی نامه ای نوشته ی گونتر گراس است که نخستین بار در سال 2006 وارد بازار نشر شد.
گراس در این شرح حال خارق العاده، از دوران کودکی و زندگی در آپارتمانی کوچک در دانزیگ تا اواخر دهه ی پنجاه و زمان انتشار رمان «طبل حلبی» را به یاد می آورد.

گراس در خلال جنگ جهانی دوم در پانزده سالگی برای پیوستن به نیروی دریایی دواطلب شد اما درخواست او مورد موافقت قرار نگرفت. او درعوض در دو سال بعد، به گردان حفاظتی حزب نازی پیوست.

گراس سپس توسط نیروهای آمریکایی اسیر شد و هفته های آخر را در کمپ اسیران جنگی آمریکا گذراند. او بعد از جنگ تصمیم گرفت که به هنر روی آورد و به همراه همسر اولش به پاریس رفت و در آن جا مشغول نوشتن کتابی شد که بعدها نام او را به عنوان رمان نویسی بزرگ مطرح کرد.

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب در حال کندن پوست پیاز

نویسنده
گونتر گراس
مترجم
جاهد جهانشاهی
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 504
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ ———
وزن 525 گرم
شابک
9789643513788

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.525 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب در حال کندن پوست پیاز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

هنر حفظ آبرو

40,000 تومان
موضوع اين کتاب، احترام و آبروست: مفهومي در بادي امر بسيار عيني و به ظاهر روشن که به‌نظر مي‌رسد در زير مجموعه‌ي اخلاق همگاني، اصول زندگي و رفتارشناسي فردي و اجتماعي جاي مي‌گيرد، تا ذيل يکي از مقولات فلسفي. اما چون نيک بنگريم، در مي‌يابيم که تعريف دقيق آن نه تنها به آن سادگي که مي‌پنداريم نيست، بلکه هم مسئله‌آفرين است و هم شناخت دقيق مرز آن با مفاهيم مشابه يا حتي مترادف خود آن مفهوم، در يک زبان و فرهنگ چه مايه دشوار است. آبرو يا احترام مفهومي بسيار گسترده است و در پيوند با سنت‌هاي جامعه، و تعامل فرد با خود و ديگري و جامعه، در نهايت، با جوامع و ملل ديگر، معنا مي‌يابد. اين مفهوم در زبان فارسي هم مانند زبان آلماني مترادفات زيادي- شايد حتي بيشتر از زبان آلماني- دارد، از قبيل پاس، حرمت، اعتبار، اکرام، بزرگداشت، تکريم، اعزاز، ارج، ملاحظه و...

اصول و مبانی مشاوره

380,000 تومان
مشاوره ممکن است مورد علاقه بسیاری از افراد باشد. مشاوره ابزاری است برای درک، برقراری ارتباط معنوی با دیگران، و

آخرش هم هیچ

240,000 تومان
جهان ادبیات، والتر کمپوسکی، نویسنده‌‌ و وقایع‌نگار آلمانیِ قرن بیستم را بیش‌تر به خاطر آن دسته از آثارش به رسمیت می‌شناسد که بر جنگ دوم جهانی متمرکز بوده‌اند. کمپوسکی مجموعه‌ای از اتوبیوگرافی‌ها، نامه‌ها، مصاحبه‌ها و اسناد مربوط به افراد درگیر در رخدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی دوره‌ی جنگ را گرد آورده و از آن‌ها به شکلی گسترده در رمان‌هایش بهره برده است. از این‌ روست که به دسته‌ای از آثار او عنوان «وقایع‌نگاری آلمان در روزهای جنگ جهانی دوم» داده‌اند. او کلاژی هزارتکه از ماجراها را پیش روی خواننده‌اش می‌گذارد و ذهن او را برای درک منسجم و همه‌جانبه‌ی آن به چالش می‌کشد. مکان‌ها و شخصیت‌ها در آثار او دامنه‌ی وسیعی دارند و بخش بزرگی از جامعه‌ی آلمانی عصر او را نمایندگی می‌کنند. رمان «آخرش هم هیچ» نمونه‌ای از همین ویژگی را در کار کمپوسکی به تصویر می‌کشد.

کتاب سپيده دمان

130,000 تومان
کتاب «سپیده دمان» که محصول دوره‌ی دوم آفرینش فلسفی و بلوغ فکری «فریدریش نیچه» محسوب می‌شود، در سال ۱۸۸۱ به چاپ رسید و به نظرات و عقاید این فیلسوف بزرگ در خصوص دین، اخلاقیات، متافیزیک و هنر می‌پردازد. این کتاب که جملات قصار بسیاری دارد، از نظر درونمایه، پیرامون دو مسئله‌ی روانشناختی به تجزیه و تحلیل می‌پردازد: نخست مسئله‌ی هراس و دوم مسئله‌ی قدرت. این دو بن‌مایه‌ی اصلی به هزار گونه سنجیده و تحلیل می‌شوند، بی آن که شما را به سرانجامی منطقی برساند. نیچه به هیچ وجه سعی نمی‌کند شما را به چیزی متقاعد کند و تصمیم‌گیری را به عهده‌ی خودتان می‌گذارد. «سپیده دمان» را نمی‌توان تک موضوعی قلمداد کرد و گویی این اثر یک پیشبینی برای دهه‌های آینده محسوب می‌شود؛ چراکه تقریباً به همه‌ی موضوعاتی  می‌پردازد که در آثار بعدی‌اش مورد بررسی قرار می‌گیرد. کتاب «سپیده دمان» در گروه آثار کمتر مطالعه شده‌ی نیچه قرار دارد؛ اما از نظر سبک، زبان و محتوا یکی از آثار درخور توجه وی محسوب می‌شود و سیر فکر فلسفی نیچه در آن، قابل مشاهده است.

لذت متن

68,000 تومان
کتاب لذت متن نوشته لوران بارت ترجمه پیام یزدانجو توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات ملل، آموزش نقد نظریه به چاپ رسیده است. رولان بارت یکی از شکوفاترین استعدادهای ادبی و چهره ی برجسته یی در جمع منتقدان فرهنگی معاصر است. بارت در دامنه ی چشمگیری از عرصه های ادبیات، فلسفه، و هنر پژوهش کرده و آثارش در پیدایش بسیاری از مفاهیم بنیادین اندیشه ی امروز نقشی سرنوشت ساز ایفا کرده اند. لذت متن کتابی گزین گویانه و قطعه پردازانه است که اوج و عصاره تاملات بارت در باب ادبیات و نظریه ادبی به شمار می رود. این کتاب که اکنون به صورت متن کلاسیکی در مطالعات ادبی درآمده، بیش از آنکه متنی منتقدانه باشد نوشتاری خلاقانه است که خواننده را به کسب «لذت» و کشف «سرخوشی» فرا می خواند. معرفی مباحث کتاب لذت متن لذات یک خواننده لذت متن نمایه نام ها

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت