“یکدیگر را همانطور که هستیم بپذیریم و دوست داشته باشیم” به سبد شما افزوده شد. مشاهده سبد خرید
کتاب دزده و مرغ فلفلی
5,000 تومان
سفارش:0
باقی مانده:8
قسمت هایی از کتاب دزده و مرغ فلفلی (لذت متن)
یه روز که خیلی خسته بود کنج اتاق نشسته بود یه دزد رند ناقلا شیطون و بدجنس و بلا اومد و یک کیسه آورد کاکلی رو دزدید و برد تنگ غروب که فلفلی رفت به سراغ کاکلی نه آب بود و نه دونه بود نه کاکلی تو لونه بود.
موجود در انبار
شناسه محصول:
9647586078
دسته: داستان, انتشارات, انتشارات هنرور, شعر, شعر فارسی, کتاب, کودک و نوجوان
برچسب: انتشارات هنرور, کتاب, کتاب دزده و مرغ فلفلی, منوچهر احترامی
توضیحات
کتاب دزده و مرغ فلفلی
نویسنده |
منوچهر احترامی
|
مترجم |
——
|
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 32 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | خشتی |
سال نشر | 1393 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
شعر کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 500 گرم |
شابک |
9647586078
|
توضیحات تکمیلی
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
نظرات (0)
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب دزده و مرغ فلفلی” لغو پاسخ
خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: samanehfathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر
کارآگاهان وحشی
480,000 تومان
«دستاوردی منحصربهفرد، حماسهای مدرن و غنی از روایت و شخصیت از مهمترین نویسندۀ آمریکای لاتین.» سانفرانسیسکو کرونیکل «روایتی طنزآمیز، مبهم، تأثیرگذار و ترسناک از یکی از مهمترین نویسندگان نسل نوی آمریکای لاتین.» جان بنویل روبرتو بولانیو شاعر، مقالهنویس و نویسندۀ مطرح شیلیایی است. او را آغازگر موج نوی ادبیات آمریکای لاتین میدانند. جسارت و جرئت او در فاصله گرفتن از سبک رئالیسم جادویی گابریل گارسیا مارکز به این نویسنده اعتباری جهانی بخشیده است. طنز، تعلیق و وحشت اجزای جدانشدنی جهان داستانی بولانیو است. آثار او همه در ده سال پایانی عمرش نوشته شدهاند، زمانی که میدانست بیماری فرصت زیادی برایش باقی نگذاشته است. رمان سترگ «کارآگاهان وحشی» در سال 1998 منتشر شد. بولانیو این رمان را نامهای عاشقانه به نسل خود دانسته و ایگناسیو اِچِواریا، برجستهترین منتقد ادبی اسپانیا، از آن بهعنوان رمانی که بورخس میتوانست بنویسد ستایش کرده است. از نگاه منتقدان ادبی، رمانهای کارآگاهان وحشی و 2666 دو شاهکار بولانیو هستند که بر ادبیات جهان تأثیر گذاشتهاند.
بخشی از کتاب
یک هفته بعد از اینکه به خانه برگشتم، شروع کردم به قدم زدن اطراف محلهمان. اول پیادهرویهای کوتاهی بودند: یکبار اطراف بلوک و تمام. کم کم، هرچند، جسارت بیشتری پیدا کردم ، و بیرون رفتنهایم، ابتدا به صورت آزمایشی، دور و دورتر می شد. محله تغییر کرده بود. دوبار مورد ضربوشتم قرار گرفتم. بار اول بچههایی بودند که چاقوی آشپزخانه داشتند و بار دوم عدهای بزرگسال که وقتی پولی در جیبهایم پیدا نکردند به شدت کتکم زدند. اما دیگر احساس درد نمیکردم، و اهمیتی هم نمیدادم. این یکی از چیزهایی است که در لافوپرتسا یاد گرفتم. آن شب لولا، دوست دختر پسرم روی زخمهایم ید ریخت و آنها را پاک کرد و به من هشدار داد جاهای خاصی وجود دارد که نباید بروم. به او گفتم اهمیتی نمیدهم که هرازگاهی کتک بخورم. گفت :«کتک خوردن را دوست دارید؟» گفتم : «نه دوست ندارم. اگر هر روز باشد که دوست ندارم»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.