کتاب دیوان فخرالدین عراقی

395,000 تومان

معرفی کتاب دیوان فخرالدین عراقی
شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار همدانی، یا فخرالدین عراقی از شاعران و عارفان ادب فارسی زبان در سده هفتم هجری می باشد. در مورد نام و نسب عراقی میان غالب تذکره نویسان اختلاف است.

به روایت حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده نام او ابراهیم، لقبش فخرالدین و نام پدر و جدش بوذرجمهر این عبدالغفار الجوالقی در همدان است. تولد عراقی بنا به تحقیق سعید نفیسی روستای کتجان از نواحی شهر همدان و به سال ۶۱۰ هجری است.

فخرالدین عراقی دردر ۸ ذوالقعده ۶۸۸ ه. ق.

، در دمشق درگذشت.

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب دیوان فخرالدین عراقی

نویسنده
فخرالدین عراقی
مترجم
———
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 448
نوع جلد زرکوب
قطع وزیری
سال انتشار 1384
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر ایرانی
نوع کاغذ ———
وزن 780 گرم
شابک
9789644055546

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.78 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب دیوان فخرالدین عراقی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب نویسندگان پیشرو ایران

155,000 تومان
معرفی کتاب نویسندگان پیشرو ایران این کتاب به بررسی سرگذشت نثر معاصر (که آغاز آن را سال 1300 در نظر گرفته است)، دوره فترت از سال(1315-‌1300) که شامل مشخصات کلی دوران، تحقیقات ادبی و تاریخی، داستان نویسی، قضاوت یکی از معاصران این عصر یعنی «نیما یوشیج» پرداخته است و در پایان فصل نیز درباره مباحث یاد شده، نتیجه‌گیری خود را ارایه می‌دهد. وی در فصل سوم این کتاب به بررسی و نقش بازگشت محصلان ایرانی که عازم خارج از کشور شده‌اند، پرداخته و معتقد است که بازگشت این گروه از محصلان به کشور موجب ایجاد موج جدیدی در کشور به ویژه فرهنگ آن شده است. «سپانلو» در فصل چهارم کتاب به بررسی وضعیت موضوعات فرهنگ و شیوه نثری محققان از جمله «عبدالحسین زرین کوب»، «عیسی آرین‌پور»، «فریدون آدمیت»، «علی شریعتی» و… در فاصله سال‌های 1350 -‌1340 می‌پردازد و در طول بررسی‌ها خود، خصلت‌های اساسی این دوره را معرفی و بررسی می‌کند. در فصل پنجم به بررسی چند نمونه ادبی از هدایت تا امروز، بررسی آثار «صادق هدایت»، «بزرگ علوی»، «صادق چوبک»، «جلال آل‌احمد»، «ابراهیم گلستان»، «بهرام صادقی»، «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «نادر ابراهیمی»، «جمال میر صادقی»، «محمود دولت‌آبادی» و… می‌پردازد. در فصل ششم کتاب نیز به بررسی رمان نویسی می‌پردازد و در بخشی از این فصل خلاصه‌ای از 19 رمان فارسی از جمله «تهران مخوف»، «جنایات بشر»، «تفریحات شب»، «همسایه‌ها»، «شوهر آهو خانم» و… را ارایه می‌دهد. نویسنده در فصل هفتم کتاب نیز به بررسی نمایش نامه‌نویسی ،سابقه و فراز و نشیب آن می‌پردازد و در ادامه نیز به بررسی ویژگی نمایشنامه‌های افرادی چون:«علی نصیریان»، «بهمن فرسی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهرام بیضایی»، «اکبر رادی» و… می‌پردازد. فصل هشتم کتاب «نویسندگان پیشرو ایران» نیز به نقد ادبی اختصاص داده شده است. «سپانلو» در پیشگفتار نیز به بررسی نشر روزنامه‌ای، نثر فلسفی، نشر جامعه شناختی، نشر سیاسی و تاریخی پرداخته است. در بخش پایانی کتاب یعنی فهرست اعلام نیز نام برخی از افراد و کتاب هایی که در کتاب از آنها یاد شده است.

تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران

22,000 تومان
تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران نویسنده دکتر سید علیرضا ازغندی مترجم —————– نوبت چاپ 11 تعداد صفحات 448 نوع

آمریکای باستان

180,000 تومان
تاریخ‌ آمریکا پیش‌ از رسیدن‌ اروپائیان‌ به‌ آن‌جا تقریباً ناگفته‌ مانده‌ است‌ با این‌ همه‌ هر سال‌ بخش‌های‌ تازه‌ از آن‌ آشکار می‌گردد. نخستین انسان‌هایی که به قاره آمریکا رسیدند، بخشی از موج مردمانی بودند که به آرامی از آفریقا گذر کرده به قاره‌های دیگر رفته بودند. پاره ای از این مردمان حدود یکصد هزار سال پیش ابتدا به آسیا و اروپا مهاجرت کردند. زمانی، گروه های اندکی از همین مردمان به اقیانوس آرام رسیدند، و حتی از اقیانوس نیز گذشتند و خود را به استرالیا رسانند. سرانجام ده هزار سال پیش یا اندکی زودتر گروه های انسانی از آسیا گذر کردند و خود را به دو قاره آمریکا رساندند.

تاریخ طراحی گرافیک

200,000 تومان
تاریخ طراحی گرافیک نویسنده فیلیپ بی.مگز مترجم ناهید اعظم فراست، غلامحسین فتح اله نوری نوبت چاپ 10 تعداد صفحات 834

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

آشنایی با صادق هدایت

175,000 تومان
آشنايي با صادق هدايت بر پايه دوستي نزديك فرزانه با هدايت، كه تا آخرين روزهاي زندگي وي ادامه داشته، نوشته شده است. بخش نخست كتاب آنچه صادق هدايت به من گفت، در بردارنده خاطره‌هاي گوناگوني از اين دوران است كه در كنار هم، تصويري روشن و واقعي از خصوصيات شخصي و روال زندگي هدايت ترسيم مي‌كنند و به ويژه بر رويدادهاي چند ماهه پيش از خودكشي وي در پاريس پرتوي تازه مي‌افكنند. بخش دوم صادق هدايت چه مي‌گفت، بررسي و تحليلي درباره روحيات و شخصيت و ديدگاه‌هاي اجتماعي و هنري اين نويسنده بزرگ است كه رابطه انديشه‌ها و آثار او را با زندگي واقعي‌اش روشن مي‌كند.