کتاب دیوان ملک الشعرای بهار

975,000 تومان

معرفی کتاب دیوان ملک الشعرای بهار
دیوان پیش رو که به کوشش سید محمود فرخ خراسانی، بنیانگذار انجمن ادبی فرخ، طی شصت سال گردآوری شده، مشتمل بر سیزده هزار بیت و همچنین بیان کننده منشأ و دلیل سروده شدن شماری از اشعار و توضیح برخی ابیات است.

.

.

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب دیوان ملک الشعرای بهار

نویسنده
محمدتقی بهار
مترجم
———
نوبت چاپ 9
تعداد صفحات 1199
نوع جلد زرکوب
قطع وزیری
سال انتشار 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر ایرانی
نوع کاغذ ———
وزن 1720 گرم
شابک
9789643514884

 

توضیحات تکمیلی
وزن 1.72 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب دیوان ملک الشعرای بهار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

به دنبال لئوناردو داوینچی

9,000 تومان
لئوناردو داوینچی هنرمند نقاش، پیکرتراش و نابغه‌ای است که زندگی، اندیشه و کارش با روش خاصی درآمیخته است. در این کتاب با داستان زندگی این نابغه که در علوم زیادی سررشته داشت و دست به اختراعات بسیاری زد، آشنا می‌شویم. او بیش‌تر عمرش را در فلورانس، میلان و رم گذراند و در دوران پیری به دعوت فرانسوای اول، پادشاه فرانسه، به آن‌جا می‌رود و همان جا از دنیا می‌رود. سهم این هنرمند در هنر از همان ابتدا ستایش معاصرانش را برمی‌انگیزد.

آشنایی با مارکس

140,000 تومان
نقد ویرانگر کارل مارکس از سرمایه داری و پیشنهاد او درباره ی کمونیسم به عنوان پاسخی به شکست های نظام سرمایه داری، بزرگترین ثمرات خود را در قرن بیستم با تشکیل دولت کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی به بار آورد. این سرمایه گذاری بزرگ اکنون به طور کامل شکست خورده است. با این حال، نیروی باور کمونیستی چشم انداز «عدالت در این زمین» را به تعداد بی شماری ارائه کرد. و نقد مارکس بر نسل‌های متفکری که خود را مارکسیست می‌نامند، تأثیر گذاشته است. پل استراترن در کتاب «آشنایی با مارکس» گزارشی مختصر و تخصصی از زندگی و عقاید مارکس ارائه می‌کند و تأثیر آن‌ها را بر مبارزه ی انسان برای درک وجودش در جهان توضیح می‌دهد. این کتاب همچنین شامل گزیده هایی از نوشته های مارکس است و همچنین فهرست مختصری از کتاب های پیشنهادی برای کسانی که می‌خواهند ادامه دهند. و گاهشماری هایی که مارکس را در عصر خودش و در طرح وسیع تر فلسفه قرار می دهد. این کاوش‌های مختصر و روشنگرانه ی بزرگ‌ترین متفکران ما، ایده‌های آن‌ها را به شیوه‌ای سرگرم‌کننده و قابل دسترس زنده می‌کند. اندیشه ی فلسفی در این مجموعه کتاب ها رمزگشایی شده و تقریبا برای همه جامع و جالب می شود. هر کتاب به دور از تازگی، ارزیابی بسیار دقیقی از فیلسوف و آثار او است، و معتبر و به وضوح ارائه شده است. هر یک از این کتاب‌های کوچک این مجموعه که باب آشنایی را فلاسفه باز می کنند شوخ طبع و دراماتیک هستند و حس زمان، مکان و شخصیت را ایجاد می‌کنند. Katherine A. Powers, Boston Globe در مورد این مجموعه می نویسد: «.. من نمی‌توانم به راه بهتری برای معرفی کسی به تمدن غرب بیاندیشم.»

تصویرهای متعارض از سیاست جهان

380,000 تومان

معرفی کتاب تصویرهای متعارض از سیاست جهان

با پشت سر گذاشته‌شدن مسلّمات ظاهراً آرامش‌بخش جنگ سرد، وجه مشخصه‌ی پایان سده‌ی بیستم و پگاه سده‌ی بیست‌ویکم را بحث و جدل‌های تازه و دامنه‌دار درباره‌ي سرشت سیاست جهان تشکیل داده است. اکنون با مجموعه‌ای گسترده از تصویرهای شورانگیز و گیرا روبه‌رو هستیم که هر یک مدعی بیان حق مطلب درباره‌ی گوهر و روح نظم بالنده‌ی جهانی است ــ و معروف‌ترین‌شان فرجام تاریخ فرانسیس فوکویاما و برخورد تمدن‌های ساموئل هانتینگتون است. تصویرهای متعارض از سیاست جهان از همین تصویرهای رقیبی آغاز می‌شود که بیشتر بحث‌های عمومی و مباحثات رسانه‌ها درباره‌ی سیاست جهان را رقم زده و بر شرایط بحث بر سر سیاست‌ها تأثیر گذاشته‌اند. تصویرهای ارائه‌شده از سوی فوکویاما و هانتینگتون و تصویرهای دیگری چون جهان بدون مرز، اقتدارگریزی آینده، دوران آینده‌ی منطقه‌گرایی و اسلام و غرب همگی نماینده‌ی فرض‌های متفاوتی در این باره‌اند که چه واحدها و نیروهایی در سیاست جهان اهمیت دارند، چه امکان‌هایی برای صلح و جنگ وجود دارد، و آیا جهان را باید یک یا دو یا چند پیکره‌ی سیاسی دانست. افزون بر این، هر یک از این تصویرها دارای شالوده‌های هنجاری متفاوتی هستند و پرسش‌های اخلاقی مختلفی را درباره‌ی کانون متحول همبستگی، حقوق و مسئولیت‌ها در جامعه‌ی جهانی پیش می‌کشند. فصل‌های مختلف کتاب حاضر را که به قلم مجموعه‌ای به‌راستی بین‌المللی از نویسندگان معتبر نوشته شده است می‌توان مروری انتقادی بر سرشت و پیامدهای مباحثات محوری زمانه‌ی ما و درآمدی بدیع بر بررسی روابط بین‌الملل در سده‌ی بیست‌ویکم دانست. گِرِگ فرای عضو و مدیر برنامه‌ی بررسی‌های مقطع کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل در گروه روابط بین‌الملل دانشگاه ملی استرالیاست. جاسینتا اُهیگن مدرس روابط بین‌الملل در گروه حکومت دانشگاه کویینزلند است و پیش‌تر محقق مدعو مرکز بررسی‌های بین‌المللی وابسته به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بوده است.

شعر زمان ما بیژن الهی

285,000 تومان
مروری بر زندگی و آثار «بیژن الهی» بیژن الهی در 16 تیرماه ۱۳۲۴ در چهار راه حسن‌اباد تهران به دنیا آمد. وی تنها فرزند خانواده‌ای متمکن و متمول بود، که از پدر و مادری با دو ریشۀ زبانی متفاوت _ یعنی پدری شیرازی و مادری تبریزی _ در تهران زاده شد. دورۀ اول متوسطه را در دبیرستان البرز گذرانید. بعد از نقل‌مکان از خیابان استخر به منزل دیگری در خیابان شیرکوه زعفرانیه، به دبیرستان شاپور در محلۀ تجریش رفت و در آنجا در رشتۀ ریاضی تحصیل کرد. در سال‌های نوجوانی، ذوقی در نقاشی نشان داد و با شرکت در انجمن‌های هنری، نقاشی را پی گرفت. او در نوجوانی در کلاس‌های نقاشی جواد حمیدی شرکت کرد. (1) به گفتۀ کیارس در کتاب شاعران نقاش: «بیژن الهی ۱۴ ساله بود که صحنۀ گل‌گرفتن و پاره‌کردن بوم نقاشانی را که به مدرنیست و کوبیست خطاب می‌شدند در خیابان لاله‌زار، نمایشگاه باشگاه مهرگان دید. او نیز چون دیگر نوجوانان این دورۀ تهران از پی خسته‌شدن از واقعیات خشن زمانه نسبت به واقعیت و واقعیت هرز زمانۀ خود بدبین و سپس برای گریز از این (ارض موات)، گرایش به مسائل واقعی‌تر از رئالیسم پیدا کرد. دوری این نسل و واکنش به واقعیت هرز، زمینه را برای دریافت دنیای تازه‌یافتۀ نقاشان غرب (کوبیسم و انشعابات جدید هنری از گذشتۀ تاریخی) ضروری می‌کرد. الهی که در این زمان بچۀ خوش‌پوش مدرسه‌ی البرز بود، از پی علاقه به نقاشان مدرن و با توجه به اینکه از کودکی در خانۀ پدری به سفارش و حمایت مادر (که علاقه به نقاشی داشت) تاش‌هایی می‌زد و رنگی می‌کرد. از پی رفت‌وآمدها و سرکشیدن‌های وقت و بی‌وقت به انجمن‌های هنری و بیشتر از همه از پی شوق به زندگی نقاشانه، در سال ششم مدرسۀ البرز به علت مقابله با ذهنیت خانواده، دست به اعتصاب زد و در امتحان نهایی برگۀ سفید تحویل داد. این اعتصاب تأثیر عجیبی بر خانواده و زندگی آتی او گذاشت. » ورود او به عرصۀ هنر به جدال با خانواده‌اش انجامید، چرا که مادرش با وجودی که دستی در نقاشی داشت برای تنها فرزندش آیندۀ دیگری می‌خواست. در سال ۱۳۴۲ ترک تحصیل کرد. به سفارش استادش، جواد حمیدی، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بی‌ینال فرستاد،(2) اما به صلاح‌دید خانواده، از ادامۀ فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و راه دیگری در پیش گرفت. نگاه نوگرا و ذهن خلاقش را این‌بار به ساحت قلم رسانید و فعالیت‌های ادبی‌اش را پی گرفت. از کافه‌نشینی‌ها گرفته تا نشست‌های دوستانه؛ در کنار دیگر هم‌نسلانش که بلند پرواز و آرمان‌خواه بودند؛ نیما می‌خواندند و به جنبش‌های فکری/‌ادبی دنیا چشم داشتند و با وجود تمام سختی‌ها و عدم پذیرش جامعۀ ادبی، می‌خواستند به دستاوردی نو برای ادبیات فارسی برسند. (تا حدی هم موفق شدند) نویسندۀ کتاب «شاعران نقاش» اشاره می‌کند که: از او اثری دیگر به جز چاپخش‌شده‌ها، در کتابچۀ بی‌ینال چهارم دیده نشد، اما دید نقاشانۀ او منجر شد به ایجاد فضای جدیدی در شعر که به سرعت در جوانان (موج نو) تأثیر گذاشت. در واقع شعرهای او فضای مجرد و استریلیزۀ معمول را برهم زد تا با فهم زیبایی‌شناسی جدید شعر او، یک دهه بعد جریان سبک‌شناختی شعر (موج نو) و (شعر دیگر) برای انتخاب نمونۀ موفق این ژانر به او استناد کند. برای نخستین‌بار در جریان جدیدی که در ابتدای دهۀ ۴۰ در میان جوانان شاعر منسوب به (موج نویی‌ها) به وجود آمد، نوعی شعر توسط الهی سروده شد، پر از فیگورها و کاراکترهایی تازه و بدیع که گویی نقاشی می‌شدند، بی‌انکه تصویر از لایه‌های عمقی زبان به درآید.

سه رساله ی پیشانقدی

290,000 تومان
کتاب "سه رساله‌ی پیشانقدی" مجموعه‌ای از آثار اولیه‌ی ایمانوئل کانت، فیلسوف برجسته‌ی آلمانی، است که پیش از نگارش آثار نقدی مشهورش به رشته‌ی تحریر درآورده است. این رساله‌ها نمایانگر تحول فکری کانت از دوره‌ی ادبی و حکیمانه به دوره‌ی فلسفی و نقدی او هستند. این کتاب شامل سه رساله است که هر یک به دوره‌ای خاص از زندگی فکری کانت اشاره دارند: 1. **کانت ادیب**: در این دوره، کانت به نگارش آثاری با سبک ادبی و شیوه‌ای بازیگوشانه می‌پردازد. نمونه‌ای از این آثار، کتابچه‌ای با عنوان «مشاهداتی دربارهٔ احساس زیبایی و شکوه» است که در سال ۱۷۶۴ منتشر شد. 2. **کانت حکیم**: در این مرحله، کانت به موضوعات اخلاقی و انسان‌شناسی می‌پردازد و دیدگاه‌های خود را در زمینه‌هایی مانند تفاوت‌های جنسیتی، ازدواج، اقوام و نژادها مطرح می‌کند. این دوره نشان‌دهنده‌ی دگردیسی تدریجی کانت در دهه‌ی ۱۷۶۰ است که او به میانه‌ی عمرش می‌رسد. 3. **کانت فیلسوف**: در این دوره، کانت به تبیین دستگاه فلسفی خود می‌پردازد که بعدها در نقدهای مشهورش به اوج می‌رسد. آرای او در زمینه‌ی اخلاق و انسان‌شناسی در گذر ایام تغییرات قابل‌توجهی داشته‌اند که در این رساله‌ها منعکس شده است. این رساله‌ها نمایانگر مسیر پرپیچ‌وخمی هستند که کانت برای رسیدن به نقدهای دو یا سه دهه‌ی بعدی خود پیموده است. مطالعه‌ این آثار به درک بهتر تحول فکری کانت و چگونگی شکل‌گیری نظام فلسفی او کمک می‌کند. به‌ویژه، آرای او در زمینه‌ی اخلاق و انسان‌شناسی، مانند نگاه او به زنان و مردان، زناشویی، اقوام و ملل، و نژاد، در گذر زمان تغییرات اساسی داشته‌اند که در این رساله‌ها قابل‌مشاهده است. این کتاب برای پژوهشگران حوزه‌ی فلسفه، به‌ویژه علاقه‌مندان به فلسفه‌ی کانت، منبعی ارزشمند است. همچنین، مطالعه‌ی آن برای افرادی که به تاریخ تحول اندیشه‌های فلسفی در قرن هجدهم علاقه‌مند هستند، توصیه می‌شود.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت