کتاب دیوان هاتف اصفهانی

195,000 تومان

معرفی کتاب دیوان هاتف اصفهانی
دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح شده وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر با شرح احوال هاتف از عباس اقبال آشتیانی.سید احمد حسینی متخلص به هاتف اصفهانی از شعرای نامی ایران در عهد افشاریه و زندیه است. وی اصالتا از خانواده ای آذربایجانی بود ولی در اصفهان بدنیا آمد. سید احمد درکودکی به تحصیل علوم قدیمه و از جمله ادبیات فارسی و عربی، طب، منطق و حکمت پرداخت و گذشته از علم طب که در آن تسلط داشت، به یکی از سرآمدان زبان عربی مبدل گشت و اشعاری به زبان عربی سرود. هاتف در جوانی به سرودن اشعار خود پرداخت و در طول زندگی آرام خود از مدح شاهان و روی آوردن به دربار سلاطین خود داری کرد و بیشتر به مطالعه و حکمت و عرفان مشغول بود. وی در سال ۱۱۹۸ درگذشت.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب دیوان هاتف اصفهانی

نویسنده
احمد هاتف اصفهانی
مترجم
———
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 245
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ———
وزن 465 گرم
شابک
9789646736771

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.465 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب دیوان هاتف اصفهانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

3 استاد (ادای احترامی به ابراهیم گلستان شمیم بهار و قاسم هاشمی‌نژاد)

76,000 تومان
براي نسلي كه از اوايل دهه پنجاه خورشيدي به عرصه رسيد و سر از لاك خودش بيرون آورد، اين سه تن سه‌تا از شاخص‌ترين قله‌ها بودند. تن ندادن به آن جرياني كه داشت همه‌چي را به يك طرف مي‌برد، تن ندادند به سليقه‌هاي مسلط و معمول و سوار هيچ موجي نشدند. هر كدام راه خودش را رفت و كار خودش را كرد. اين اداي دين شاگردي‌ست به استاداني كه هرگز به دنبال لشكركشي نبودند و هيچ تلاشي هم در اين راستا به خرج ندادند. هر كدام براي خودش سرداري بود - هر چند بي‌سپاه و تنها.

روانشناسی رشد 1

115,000 تومان
 روانشناسی رشد 1 نویسنده دکتر سیف، دکترکدیور، دکترکرمی نوری، دکتر لطف آبادی مترجم ———— نوبت چاپ 31 تعداد صفحات 328
سفارش:1
باقی مانده:2

کتاب آسیاب کنار فلوس

375,000 تومان
معرفی کتاب آسیاب کنار فلوس کتاب “آسیاب کنار فلوس” رمان نوشته شده توسط “جورج الیوت” در سال 1860 است که داستان تام و مگی تالیور ، برادر و خواهری را که در کنار رودخانه فلوس در نزدیکی روستای سنت اوگس بزرگ شده اند روایت می کند. “آسیاب کنار فلوس” اثری کلاسیک از ادبیات قرن نوزدهم است و نمونه ای محبوب و ماندگار از تأثیر “جورج الیوت” ،رمان نویس بزرگ عصر ویکتوریا بر ادبیات انگلیسی است که اولین بار در سه جلد در سال 1860 منتشر شد. نام واقعی رمان نویس انگلیسی ،جورج الیوت (1819-1819) ، ماری آن (ماریان) ایوانز است،وی یکی از نویسندگان برجسته دوره ویکتوریا بود. این کتاب ، دو شخصیت اصلی را از دوران کودکی آن ها در اوایل دهه ی 1800دنبال می کند. مگی عمیقا به برادرش دل بسته است ، اما اوضاع و احوال متضاد آن ها باعث ایجاد استرس و سوء تفاهم می شود تا اینکه در نهایت در لحظه ای خاص ،قبل از این که فاجعه بر آن ها غلبه کند ،با یکدیگر آشتی می کنند. موضوع اصلی رمان ، مبارزه ی انسان بین جبرگرایی معنوی و اراده آزاد است. در این داستان ،مگی تالیور که بسیار دختر باهوشی است همیشه با خانواده اش درگیر هایی دارد. او از جلب رضایت آن ها برای ازدواج با پسری عاشقش شده نا امید شده است و با رسیدن به بزرگسالی ، درگیری بین انتظارات خانواده اش و خواسته های خودش، او را در وضعیتی دردناک ، میان مردانی متفاوت قرار می دهد. که از جمله ی آن ها می توان به برادر مغرور و سرسختش و یک دوست نزدیک که پسر بدترین دشمن خانواده اش است اشاره کرد. این دوست، خواستگار کاریزماتیک اما خطرناک اوست. مدتی بعد مگی به دیدن دخترخاله ی ثروتمندش و نامزد او می رود و مسائلی که در این دیدار پیش می آید داستان را پیش می برد… .

تاریخ ادبیات در ایران (8جلدی) ذبیح الله صفا

5,200,000 تومان

معرفی کتاب تاریخ ادبیات در ایران(8 جلدی کامل) اثر ذبیح الله صفا

مجموعه "تاریخ ادبیات در ایران" جامع‌ترین و کامل‌ترین تاریخ ادب‌فارسی سرزمین‌های تمدن ایرانی است و اولین بار در سال ۱۳۳۲ منتشر شد و پس از آن در بیش از نیم قرن اخیر پیاپی تجدید چاپ شده است. این مجموعه حاصل پنجاه سال تحقیقات دکتر ذبیح‌الله صفا است که در پنج جلد و هشت کتاب در نزدیک به ۶ هزار صفحه با بهره‌گیری از منابع گوناگون و نسخه‌های خطی کتاب خانه‌های مختلف جهان منتشر شد. زمانی که استاد صفا به نگارش این اثر پرداخت، بیشتر کتاب‌های تاریخ ادبیات ایران را شرق‌شناسان تدوین و تالیف کرده بودند و محتوای تذکره‌ها نیز از طرفی محدود و از طرفی دیگر فاقد دقت علمی و تاریخی و جنبه انتقادی بود. صفا همان اندازه که ادب و فرهنگ ایران و فارسی را می‌شناخت، نسبت به لحظه‌ها و دقایق تاریخی ایران هم آگاه بود و اثر او در تاریخ ادبیات از جامع‌نگری سنجیده‌ای برخوردار است. در آغاز هر دوره تاریخی – ادبی، صفا به ترسیم دورنمای اوضاع و احوال آن دوره و تاثیر عوامل مختلف اجتماعی، سیاسی و دینی می‌پردازد و پس از این که خواننده را با موقعیت زمانی مورد نظر آشنا کرد، ادبیات آن دوره را بررسی می‌کند و سپس شاعران و نویسندگان را معرفی و نمونه ای از آثارشان را ذکر می‌کند.
سید ذبیح‌الله صفا شهمیرزادی شناخته‌شده با نام ذبیح‌الله صفا (۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۰ – ۹ اردیبهشت ۱۳۷۸)پژوهشگر، مترجم، مصحّح متون،استاد ممتاز دانشگاه تهران، حماسه پژوه و شخصیّت برجستهٔ ادبی در ایران معاصر و ملقب به «پدر تاریخ ادبیات ایران» بود. از تألیفات مشهور او کتاب‌های تاریخ ادبیات در ایران و حماسه‌سرایی در ایران است. او از جمله نویسندگان اصلی  دانشنامه ایرانیکا بود. مستند بازسازی فاخری از زندگی ایشان ساخته شده که در لینک زیر قابل مشاهده است

جامعه‌شناسی هنر

59,800 تومان
جامعه‌‌شناسي هنر ژان دو وينيو اثري جدلي در دفاع از اصالت كاركرد تخيل در مقابله با برداشت جزمي و بيش از اندازه علم‌گراي جامعه‌شناسي سنتي هنر است. آنچه او در اين كتاب كوچك و موجز اما بسيار عميق و پربار مطرح مي‌كند در واقع پيشنهادي براي نگرش تازه به كل جامعه‌شناسي هنر، و به تعبيري صريح‌تر دعوت به پايه‌گذاري اين جامعه‌شناسي براساس نگرشي زنده و پويا نسبت به جامعه و آفرينش هنري است. نگرشي كه رابطه‌ي تنگاتنگ تجربه‌ي اجتماعي و كاركرد تخيل را براساس نظريات ناقدان بزرگي چون والتر بنيامين، اوكاچ، فوكو، رولان بارت... به بررسي مي‌كشد. ژان دو وينيو استاد دانشگاه اورلئان فرانسه،‌ نظريه‌‌پردازي معتبر و نويسنده‌اي پركار است. آنچه بدون شك در دقت و موشكافي نظريات او تاثير مي‌گذارد دستي است كه خود از نزديك در كار آفرينش هنري، به ويژن تئاتر ونمايش دارد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت