کتاب روایت (بزرگ علوی)

325,000 تومان

معرفی کتاب روایت (بزرگ علوی)
برای کسانی که ممکن است «روایت» را به عنوان یک تاریخ یا سرگذشت تلقی کنند و اشخاص و حوادث آن را واقعی بپندارند ذکر این نکته لازم است که این کتاب، با همه اشارات تاریخی ظاهرا واقعی که در آن وجود دارد، به هرحال یک «رمان» است.

این کتاب مثل هر رمان و داستان دیگری، در عین حال که ممکن است از واقعیات الهام و بهره بگیرد، هیچ یک از حوادث و شخصیت های آن «حقیقی» نیستند و علیرغم شباهت بعضی از آنها با حوادث و شخصیت های حقیقی، داستان مطلقا ساخته و پرداخته ذهن و احساس و دریافت و سلیقه ها و داوری های آگاهانه و ناخودآگاه نویسنده است

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب روایت (بزرگ علوی)

نویسنده
بزرگ علوی
مترجم
———
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 446
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ———
وزن 420 گرم
شابک
9789646174948

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.42 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب روایت (بزرگ علوی)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

سیبی و 2 آینه (در مقامات و مناقب عارفان فره‌مند)

415,000 تومان
کتاب "سيبي و دو آينه؛ در مقامات و مناقب عارفان فره‌مند" نوشته‌ي "قاسم هاشمي‌نژاد" است. اين کتاب در چهار بخش با عنوان‌هاي سرنگاشت، روايت‌ها، کمينه‌ها و گزيده‌گويي‌ها به شرح زندگي، آثار و عقايد عارفان بزرگي همچون حسين منصور حلاج، بايزديد بسطامي، ابراهيم ادهم، رابعه ادويه، ابوسعيد ابي‌الخير و ابوبکر بلخي پرداخته است. در توضيح پشت جلد کتاب آمده است: "تمثيل سيبي و آينه از يک عارف قرن هفتمي سالکان را وسيله توضيحي گشت براي بيان حقيقت توحيد عارفان فره‌مندي که پايگاه و نکوانگاري آن‌ها مبناي اين دفتر شده است. اگر از گوناگوني نام‌ها بگذريم که هم سبب شناسايي و هم سبب تمايز آن‌هاست در واقع داريم از يک تن واحد از يک روح رهائي يافته سخن مي‌گوييم.

پرورش کودک چگونه به رشد جسمی، ذهنی، زبانی و فردی کودک خود کمک کنیم؟

99,000 تومان
یک قانون طلایی در تربیت: اگر روش‏تان جواب نمی‏‌دهد آن را ادامه ندهید. هنگام بزرگ کردن بچه زمان خیلی زود می‌گذرد. این یک چالش باورنکردنی است! آیا گزینه‌های درستی را انتخاب می‌کنید؟ آیا دارید به کودکتان کمک می‌کنید یا به او صدمه می‌زنید؟ اگر هیچ کس دیگری این رفتار را انجام ندهد چه؟ با بزرگ شدن کودکان چه تغییری در رفتار خود باید به وجود بیاورید؟ در این کتاب، رشد کودکان به چهار مقوله تقسیم شده است: رشد جسمی، رشد ذهنی، رشد زبانی، رشد فردی. در هر فصل به نقاط عطف رشد یا به زبان ساده‏‌تر مهارت‏‌هایی که در یک بازه زمانی مشخص خوب یاد گرفته می‌شود اشاره شده ‏است که برای هر بازه سنّی، اختصاصی هستند. همچنین نشانه‌های "خطر" تأخیر رشد در هر مرحله نیز مشخص شده ‏است. نثر این کتاب ساده و روان است و به بسیاری از پرسش‏‌هایی که پدران و مادران در ارتباط با پرورش کودک خود در شش سال اول زندگی دارند پاسخ می‏دهد
سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب نسبیت قدم اول

70,000 تومان
معرفی کتاب نسبیت قدم اول نظریه نسبیت اینشتین که به دو صورت خاص وعام به دنیای امروزی ما ارائه گردید جهان را دچار دگرگونیهای اساسی نمود. فرمول هم ارزی جرم و انرژی اینشتین به جهان آموخت همه چیز نسبی است . کتاب حاضر به درک بهتر موضوع نسبیت در جهان امروزی با استفاده از تصاویر قابل فهم برای تمامی گروه های سنی می پردازد.

کتاب چهره پنهان حرف

225,000 تومان
معرفی کتاب چهره پنهان حرف کتاب «چهره پنهان حرف» شامل ده بخش و یک موخره است که موخره را افشین دشتی نوشته است. اما در یک تبویب موضوعی کلان تر می توان این نوشته ها را در سه بخش مقالات نظری، یادداشت ها و شطحیات ادبی تقسیم کرد. رویایی در این کتاب هم از کلمه و حرف و زبان شعر سخن به میان می آورد و هم از سید علی صالحی و نیما یوشیج و حافظ شیرازی. «چهره پنهان حرف» همان گونه که از نامش پیداست نوعی رفتار زبانی با حرف و کلمه است. اما در همه نوشته های منثور رویایی رفتار زبانی یکسانی وجود ندارد. در شطحیات به اقتضای موضوع، زبان شناور است و مبنایی برای استناد ادبی نیست. در یادداشت ها، خاطرات ادبی مرور می شود ولی در نوشته های انتقادی نویسنده به عنوان منتقد حضور فعالی در متن دارد.

گزارش یک مرگ

79,500 تومان
کتاب گزارش یک مرگ نوشته گابریل گارسیا مارکز ترجمه لیلی گلستان توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. ظهر روزی از ماه اوت، درحالی‌که با دوستانش گلدوزی می‌کرد، حضور کسی را در نزدیکی خانه‌اش حس کرد. لازم نبود سرش را بلند کند تا بداند که آمده. به من گفت: «چاق شده بود، موهایش بفهمی‌نفهمی ریخته بود، برای نزدیک دیدن محتاج عینک بود. اما خودش بود. به خداوندی خدا، خودش بود!» دیوانه شده بود. حتماً مرد هم فکر کرده بود که او هم پیر شده. اما مرد، برخلاف دختر، فاقد ذخیره‌ی عشقی بود که باعث تحمل می‌شد. پیراهنش از عرق خیس بود، مثل همان بار اول روز جشن خیریه، همان کمربند و همان کیف‌های چرمی درزشکافته‌ی سگک‌نقره‌ای را داشت. بایاردو سان رومان بی‌اینکه به باقی کسانی که گلدوزی می‌کردند و مبهوت مانده بودند اهمیتی بدهد، یک قدم جلو آمد. کیف‌هایش را روی چرخ خیاطی انداخت و گفت: ــ خب، من آمدم.