کتاب سال های سگی

225,000 تومان

معرفی کتاب سال های سگی
رمان سال های سگی، رمانی نوشته ی ماریو بارگاس یوسا است که در سال 1963 انتشار یافت. رمان، داستان نوجوانانی در یک مدرسه ی نظامی در پرو را روایت می کند که تلاش می کنند تا از محیط خشونت بار و خصومت آمیز پیرامون شان جان سالم به در ببرند.

فساد موجود در این مدرسه ی نظامی، انعکاس دهنده ی تباهی ها و مشکلات بزرگتری است که پرو را تحت تأثیر قرار می دهند. کتاب، دارای ساختاری پیچیده ، خط روایی غیرخطی و راویان متعدد است.

شایان ذکر است که ارتش پرو پس از انتشار رمان سال های سگی، صدها نسخه از آن را در مراسمی رسمی به آتش کشید و از بین برد.
داستان، ماجرای دزدیده شدن یکی از برگه های امتحانی توسط دانشجویی به نام کاوا را دنبال می کند.

این دزدی، به دستور جگوار، دانشجوی ارشد و بی رحم این مدرسه ی نظامی، انجام شده است. دانشجویی تازه وارد و پایین رتبه، ماجرای دزدی را گزارش می دهد و جگوار، در خلال مانورهای نظامی از او انتقام می گیرد.

مقامات ارشد و مدیران که به شدت نگران وجهه و آبروی مدرسه هستند، خود را به ندانستن زده و مدارک و شواهد نشان دهنده ی جرم جگوار را نادیده می گیرند.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب سال های سگی

نویسنده
ماریو وارگاس یوسا
مترجم
احمد گلشیری
نوبت چاپ 12
تعداد صفحات 560
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید
نوع کاغذ ———
وزن 438 گرم
شابک
9789643512132

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.438 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب سال های سگی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

متفکران اجتماعی معاصر

58,500 تومان
کتاب حاضر دربارة آثار برخی از متفکّران اجتماعی معاصر نوشته شده است. نگارنده تلاش کرده تا افکار این متفکّران را تبیین کند. «فریدریش نیچه»، «ماکس وبر»، «گئورک زیمل»، «کارل مانهایم»، «نوربرت الیاس»، «والتر بنیامین»، «میشل فوکو» و «پیر بوردیو»، متفکرانی هستند که در این اثر مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

عشق نامرئی-چشم و چراغ 71

185,000 تومان
اریک-امانوئل اشمیت نویسنده سه مجموعه ای درخشان از داستان های کوتاه است. موضوع او در این داستانها به ندرت تغییر می کند: خوشبختی چیست و چگونه می توانیم به آن دست یابیم؟در این آخرین مجموعه ، دو عاشق جوان مخفیانه عاشق کودکی هستند که هرگز قادر به داشتن آنها نخواهند بود. یک پزشک محترم و بازمانده از اردوگاه های کار اجباری نازی ها به لطف عشق به یک سگ مومن ، آرامش درونی پیدا می کند. یک مرد همسر خود را از طریق خاطرات شوهر اول زن دوست دارد. و مادری وقتی عشق را کشف می کند کسی سعی می کند که فرزندش را از او بگیرد. و سرانجام ، دو نفر می فهمند که عشق زندگی خود را از دست داده اند وقتی خود را از طریق چشم یک دختر جوان بیمار می بینند. عشق آسان نیست ، و همیشه یافتن آن آسان نیست. در بعضی مواقع ، موظف است که هنجارهای اجتماعی را دور بزند و بدین ترتیب آنها را دگرگون کند. باید خواسته شود، جسته شود و مورد دفاع قرار گیرد. ما نمی توانیم بدانیم زندگی چه چیزی را برای ما کنار گذاشته است. ، اما می دانیم که هرچه که باشد ، تنها در صورت آنکه روی بال عشق متولد شود ، معنی دار خواهد بود. داستانهای اشمیت به ما یادآوری می کند که این واقعیت چقدر صادق است.

ایالات‌ متحده‌ و ایران‌(و تأثیر مصدق بر روابط‌ دوجانبه)‌

5,200 تومان
این‌ پژوهش‌ تحلیلی‌ از روابط‌ ایالات‌ متحده‌ و ایران‌ در قرن‌ بیستم‌، با توجه‌ ویژه‌ به‌ بحران‌ ملی‌ شدن‌ تأسیسات‌ نفتی‌ بریتانیا در نیمه‌ قرن‌، ارائه‌ می‌کند. از این‌رو، کارنامه‌ محمد مصدِ را در کانون‌ توجه‌ خود قرار می‌دهد، که‌ طی‌ این‌ سال‌ها برای‌ رهایی‌ کشورش‌ از نفوذ بیگانه‌ مبارزه‌ کرد و خاطره‌اش‌ تا انقلاب‌ ایران‌ همچنان‌ بر مناسبات‌ واشنگتن‌ و تهران‌ سایه‌ افکند. سایه‌ محمد مصدِ سرانجام‌ رنگ‌ باخته‌ است‌. امروزه‌ نخست‌وزیر پیشین‌ و ملی‌گرای‌ ایران‌ در مقایسه‌ با آن‌ دسته‌ از هموطنانش‌ که‌ جمهوری‌ اسلامی‌ را برپا ساختند بی‌آزار به‌نظر می‌آید. اما اهمیتی‌ که‌ او برای‌ چند دهه‌ در تفکر رسمی‌ پیدا کرد اغلب‌ از سوی‌ ناظران‌ سطحی‌نگر روابط ایالات‌ متحده‌ و ایران‌ نادیده‌ گرفته‌ می‌شد. در سراسر این‌ کتاب‌ دیدگاه‌های‌ غربی‌ در باره‌ ایران‌ و ایرانیان‌ (و به‌ طور ضمنی‌ در باره‌ سایر ملل‌ غیرغربی‌)، که‌ رفتار در مناسبات‌ بین‌المللی‌ را تحت‌ تأثیر قرار داد ــ و هنوز هم‌ تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد ــ مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد.

امپراتوری‌های بیزانس و ساسانی

270,000 تومان
با برآمدن ساسانیان، امپراتوری بیزانس با رقیبی تازه‌نفس روبه‌رو شد که در سیاست هوشیار، در اقتصاد توانا و کارآمد و در عرصۀ نظامی نیرومند و خطرناک بود و قدرت‌خواهی و توسعه‌طلبی‌اش رومشرقی را به بسیج همۀ نیروهایش و به‌کارگیری هرچه در توان داشت وادار کرد. فقط چند دهه پس از تأسیس این امپراتوری نوپارسی به دست ساسانیان در سال ٢٢٤ م، هر دو طرف یکدیگر را در مقام قدرت‌هایی بزرگ و مستقل به رسمیت شناختند و میان فرمانروایانشان رابطه‌ای برقرار شد که اساس آن پذیرش برابری و همسنگیِ هر دو طرف بود. کتاب امپراتوری‌های بیزانس و ساسانی نه‌تنها دربارۀ روابط روم و ساسانیان شناخت لازم را به خواننده می‌دهد، بلکه نقش و اهمیت ساسانیان را در تاریخ شرق دنیای کهن نیز می‌کاود. تاریخ روم شرقی از سدۀ سوم میلادی به بعد به‌شدت تحت تأثیر روابطش با همسایۀ شرقی یعنی ایران ساسانی بوده است، دیدگاهی که بر چیرگی و برتری روم در عصر باستان تأکید دارد.  

کتاب سربازها و عاشق ها

10,000 تومان

معرفی کتاب سربازها و عاشق ها اثر مکردیچ سارکسیان

کتاب سربازها و عاشق ها که این داستان از آن انتخاب شده شامل سه داستان با موضوع جنگ است. نویسنده در این داستان ها با ظرافت، دقت و بیان شاعرانه اش به روابط انسان ها پرداخته و ویرانگری و خشونت جنگ را ترسیم کرده است. بخشی از کتاب: من هجده ساله ام... کسانی به من حسادت می کنند که حالا دارند از همین دوران عمرشان خاطره ها تعریف می کنند. از سن من عشق می تراود و قبل از همه، من را از خود بی خود می کند و شاید هم دخترهای هم سن و سالم را. از انباشته شدن بیش از حد نیرو و توان، ماهیچه هایم به درد می آیند و برای خلق کردن، ساختن، پروازکردن و میل به عشق ناله می کنند و...

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت