کتاب عشق با صدای بلند

375,000 تومان

معرفی کتاب عشق با صدای بلند
اشعار نزار قبانی از همه رژیم های عربی که در کنار هم قرار گرفته اند ، قدرتمندتر توصیف شده است (لبنان دیلی استار). سلیحی الوادی با تأکید بر مرگ وی در سال 1998 ، نوشت: قببانی مانند آفتاب مانند آب ، نان و خورشید در خانه ی قلب هر عربی است.در شعر او هماهنگی قلب ، و در خون او ملودی عشق است. کتاب عشق با صدای بلند به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده که این مجموعه اولین ترجمه ی آثار قبانی به زبان انگلیسی می باشد.

قبانی شاعری با سادگی عالی ، صریح ، مستقل و خودمختار ، موسیقیایی ، با استفاده از زبان زندگی روزمره بود. او یک مبارز بی وقفه برای حقوق زنان بود و ابیات وی زیبایی های بدن زن و عشق را می ستاید.

او ناسیونالیست عرب بود ، اما با این وجود از دیکتاتورهای عرب و عدم آزادی در جهان عرب انتقاد می کرد. او شاعر دمشق بود: “من دمشقی هستم.اگر بدن من را جدا کنید ، انگور و سیب از آن بیرون می آید. اگر رگهای من را با چاقوی خود باز کنید ، صدای خون کسانی که درگذشته اند را ، در خون من می شنوید.

 

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب عشق با صدای بلند

نویسنده
نزار قبانی
مترجم
احمد پوری
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 414
نوع جلد زرکوب
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر عربی
نوع کاغذ ———
وزن 520 گرم
شابک
9789643519902

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.52 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب عشق با صدای بلند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

عروسی خون (۵۸) (نمایش‌نامه)

110,000 تومان

معرفی کتاب عروسی خون (۵۸)

جهان نمایش مجموعه‌ای است از متن‌هایی که برای صحنه‌ی نمایش یا درباره‌ی آن نوشته شده‌اند. انواع نمایش‌نامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایش‌نامه‌هایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متن‌های نظری در حوزه‌ی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای می‌گیرند.
● پسرتو می‌خواستم، نمی‌خواستم فریبش بدم، اما بازوهای اون یکی مثل موج دریا منو می‌کشید و با خودش می‌برد، مثل افسار قاطر به گردنم افتاده بود تا ابد، برای همیشه، همیشه، منو با خودش می‌کشید و می‌برد، حتی اگه پیر می‌شدم و تمام پسرهای پسرت چنگ می‌نداختن به موهام که جلومو بگیرن. ص ۹۹ عروسی خون (۵۸) (نمایش‌نامه) - انتشارات نی

تاریخ آتروپاتن

45,000 تومان
آتروپاتن نام یونانی یک پادشاهی است که اواخر قرن چهارم (پس از میلاد) در آذربایجان و کردستان ایران و بخشی از جمهوری آذربایجان کنونی ایجاد شد و بیش از سیصد سال به حیات خود ادامه داد. آتروپاتن کشوری غنی و قدرتمند بود که در آن کشاورزی، دامپروری و تجارت رونق فراوان داشت و شهرنشینی در شهرهای آباد آن توسعه یافته بود. آتروپاتن استقلال خود را نه تنها در تمام دوران استیلای مقدونیان در شرق، بلکه در دوران سلوکیان نیز حفظ کرد. پادشاهان حکومت آتروپاتن در جنگ با همسایگان خود هم فاتح و هم مغلوب بودند ولی در برابر متجاوزان اجنبی با تمام قدرت ایستادگی می‌کردند. آنان ضمن ارتباط با کشورهای دور و نزدیک از طریق وصلت با شاهزادگان یونانی مقدونی، پارتی، سریانی و ارمنی با آنها روابط خویشاوندی برقرار می‌ساختند. پادشاهان آتروپاتن در روم و مصر نیز از احترام برخوردار بودند. تأثیر آتروپاتن و ساکنانش بر همسایگانشان بسیار قابل توجه بوده است. دوره موجودیت آتروپاتن مرحلۀ مهمی در تاریخ آذربایجان محسوب می‌شود.

ضحاک ماروَش

8,000 تومان
اژدها موجودی است ، و به عبارت بهتر ، هیولایی است اسطوره‌ای و پیدایش او نیز همچون هر اسطوره دیگری ریشه در دریافت‌های ذهنی انسان از واقعیت دارد . فرضیه‌ای که در این کتاب مطرح می‌شود و نویسنده کوشیده است در تأیید آن شواهد و دلایلی بیاورد ، درباره معنای اصطلاح اوستایی « اَژی دَهاک » است . مطابق این فرضیه اصطلاح اَژی دَهاک به دو بخش تقسیم می‌شود : نخست اَژی ، دیگری دَهاک . واژه نخست به معنای جانور دراز خمنده ( یا مار ) و واژه دوم به معنای سوزاننده یا سوزان است . نویسنده بر این اعتقاد است که همگان اژدها را موجودی می‌شناسند که آتش از دهانش بیرون می‌آید اما گاهی در فرهنگ برخی اقوام این هیولا چهره یا چهره‌های دیگری نیز دارد . در نقوش مهرهای استوانه‌ای یافت شده در میان‌دورود ، گاه جانور شگفت‌انگیزی را می‌توان دید به پیکر شیر ، او سر و دستانی مانند شیر دارد و دم و بال‌ها و چنگال پاهایش ، یادآور اجزای بدن عقاب است . این جانور را درحالی تصویر کرده‌اند که سر خود را به روی زمین خم کرده و از دهانش آتش بیرون می‌دهد .

حکایت‌های فلسفی (برای حفظ زمین)

49,000 تومان
این کتاب از مجموعه حکایت‌های فلسفی برای حفظ زمین و به منظور توجه به ارتباط آدم‌ها با طبیعت تدوین شده است . نویسنده در این کتاب سعی نموده حکایت‌هایی را جمع‌آوری نماید که در سنت‌های مردم سراسر جهان یافت شود . دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های امروزی بوم‌شناسان در اکثر این حکایت‌ها دیده می‌شود . مثلاً این تفکر که «زمین مال ما نیست ، ما آن را ارث برده‌ایم و آن را به فرزندانمان تحویل می‌دهیم» از نمونه تفکراتی است که مورد بحث قرار گرفته است . طبیعت همواره به ما یادآوری می‌کند که نظم را به آن برگردانیم. ما نمی‌توانیم همچون تنها اربابان زمین رفتار کنیم و به منابع بی‌پایان آن چنگ بزنیم . لازم است به پندها و حکمت‌های دیگر تمدن‌ها هم گوش فرا دهیم . « پیکمال » به حکایت‌هایی که جمع‌آوری کرده نکات ادبی حاوی گفته‌های خردمندانه از نویسندگان و شاعران جهان افزوده است که در آنها لزوم هماهنگی انسان و طبیعت دیده می‌شود .

تئودور آدورنو

67,000 تومان
«تئودور آدورنو» فیلسوف، جامعه شناس، موسیقیدان، منتقد موسیقی و ادبیات، و آهنگساز بود. آدورنو از روشنفکران برجستة آلمان غربی، پس از جنگ جهانی دوم به شمار می آمد. وی منتقد سرسخت جامعة مدرن بود و به مخاطرات زیستن در جهانی که هم امکان برقراری صلح و امنیت برای همة ساکنانش و هم هر آن لغزیدن به دامان وحشت و فاجعه ای تصورناپذیر را بالقوه در خود دارد، به خوبی آگاه بود. آدورنو در خلال ناآرامیهای انقلابی جریانهای دانشجویی در اواخر دهة 1960 م، که از بسیاری جهات روابط چندان حسنه ای هم با آنها نداشت، درگذشت. کتاب حاضر، از مجموعة کتابهای «اندیشه گران انتقادی» است که در آن به بررسی زندگی تئودور آدورنو پرداخته شده است. در این کتاب علاوه بر معرفی زندگی آدورنو، مهمترین آثار وی نیز تحلیل و اندیشه های ایشان نیز نقد شده است.