کتاب قمار باز

225,000 تومان

معرفی کتاب قمار باز
کتاب قمارباز، رمانی نوشته ی فئودور داستایفسکی است که نخستین بار در سال 1867 منتشر شد. داستایفسکی که خودش در دوره ای مشخص از زندگی به قمار اعتیاد داشته، این رمان را با واقع گرایی و دقتی مثال زدنی نوشته است.

داستان در رولتنبرگ می گذرد و به قماربازی ها، روابط عاشقانه ی درهم تنیده و زندگی های پیچیده ی چندین شخصیت می پردازد: قماربازی جوان به نام الکسی ایوانوویچ؛ معشوقه ی او یعنی پولینا الکساندرفنا؛ دو ماجراجوی فرانسوی و کاراکترهایی دیگر. کتاب قمارباز، تصویری تاریک و روانشناسانه را از این اعتیاد کشنده ارائه می کند و با جان بخشیدن به شخصیت هایی فوق العاده جذاب و قابل همذات پنداری، فراز و نشیب های زندگی در برهه ای از تاریخ را به تصویر می کشد.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب قمار باز

نویسنده
فئودور داستایفسکی
مترجم
صالح حسینی
نوبت چاپ 13
تعداد صفحات 237
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ———
وزن 240 گرم
شابک
9789644482380

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.24 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب قمار باز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آفرینش و آزادی

275,000 تومان
از آن هنگام كه هرمنوتيك توانست از حد روش تفسير و شرح متون، يا در بهترين شكل از حد نظريه‌اي در تبيين نيروي فهم انساني فراتر رود، چندان نمي‌گذرد. تاريخ هرمنوتيك ادبي و هنري از اين هم كوتاه‌تر است، اما دستاوردهاي آن در همين مهلت كوتاه درخشان بوده است. هدف جستارهاي اين كتاب روشن كردن نسبت و همبستگي هرمنوتيك مدرن با زيبايي‌شناسي است. بخش نخست ‹‹گستره و مرزهاي معناگذاري در سخن هرمنوتيك›› از چهار جستار فراهم آمده كه به مسائل فلسفي بنيادين هرمنوتيك امروز همچون حقيقت، تجربه، افق تاويل، آفرينش معناها، مرزهاي نسبي‌نگري و شك‌آوري مي‌پردازند. در بخش دوم ‹‹سنجش امكانات تاويل هنري›› نيز چهار جستار آمده‌اند كه به مسائل كليدي فلسفه هنر امروز همچون تعريف هنر، واقعيت، تقليد و روايت از زاويه هرمنوتيكي توجه دارند. بخش نهايي دربردارنده شش جستار مستقل است كه مي‌توانند همچون نمونه‌هايي، يا به گفته نويسنده، آزمون‌هايي در بررسي هرمنوتيكي مرزهاي سخن هنري به كار آيند. اين كتاب نشان مي‌دهد كه امر مشترك ميان هنر و فلسفه، افق آزادي انساني است.

پنجاه متفکر بزرگ روابط بین‌الملل

450,000 تومان

معرفی کتاب پنجاه متفکر بزرگ روابط بین‌الملل

کتاب برتر حوزه‌ی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل (ترجمه) در جشنواره‌ی مهرنامه در میان ۷۰ کتاب برگزیده از کتاب‌های سال ۱۳۹۴ به انتخاب داوران و مشاوران علمی مهرنامه
این کتاب می‌کوشد پیچیدگی و فریبایی بین‌الملل را از پشت عینک پرنفوذترین اندیشمندان آن به نمایش بگذارد؛ تلاشی است هم برای معرفی نظریه‌پردازانی که سهمی اساسی در نحوه‌ی اندیشیدن ما درباره‌ی روابط بین‌الملل داشته‌اند و هم آشناساختن خوانندگان با برخی از اندیشمندان بزرگی که رویدادهای بین‌المللی سال‌های آغازین سده‌ی بیست‌ویکم و گرایش‌های جدید پاگرفته در رشته‌ی روابط بین‌الملل را از لحاظ نظری و عملی روشن ساخته یا در ادامه‌ی روشنگری‌های پیشین خود بدانها پرداخته‌اند. در مورد این متفکران، ضمن ارائه‌ی چکیده‌ای از آثار هریک به همراه اطلاعاتی از زندگی‌نامه‌ی آنان، راهنمایی از مهم‌ترین آثارشان نیز برای مطالعه‌ی بیشتر معرفی شده است.

پنجاه متفکر بزرگ روابط بین‌الملل - انتشارات نی 

در باب اعتماد به نفس

105,000 تومان
"آلن دوباتن" یکی از اعضای هیئت مدیره موسسه "مدرسه زندگی" کتاب های زیادی در باب رشد شخصیتی و فردی به انتشار درآورده است."در باب اعتماد به نفس" هم از کتاب های پرفروش او است که نگاهی دیگر به موضوع مهم اعتماد به نفس دارد. ما زمان زیادی را برای کسب اطمینان در بسیاری از تئوری های زندگی میگذاریم که ممکن است بسیار کم از آن استفاده کنیم.بعنوان مثال معادلات درجه دوم ریاضیات و یا مشتق دوم.این در حالی است که ممکن است تئوری های زیادی راجع به اعتماد به نفس در طول زندگی نیاموزیم که مسئله ای بسیار مهم در روابط اجتماعی،رسیدن به اهداف شخصی و یا تشکیل خانواده دارد.حتی کمبود این اعتماد به نفس ممکن است مارا در مسائل بسیار ساده که ما را آزار میدهد دچار مشکل کند.این جمله به نظر پیش پا افتاده است که بسیاری از دستاوردها نتیجه ی نبوغ یا مهارت بالاتر نبوده اند، بلکه فقط حاصل نوعی سرزندگی روحی بوده که اعتماد به نفس نامیده می شود. کتاب "درباب اعتماد به نفس" راهنمایی است برای یافتن ریشه های این کبود و تقویت اعتماد به نفس و چگونگی استفاده مناسب برای بهبود شرایط زندگیمان.  
سفارش:0
باقی مانده:3

خواب در فنجان خالی (۲۵)

12,000 تومان

معرفی کتاب خواب در فنجان خالی (۲۵)

فرامرز: تو چطوری راه افتادی؟ (صدا می‌زند.) مهتاب… مهتاب… آقا عمه: (وحشت‌زده) می‌گویم! موبه‌مو! ماه‌لیلی سگ کدام درگاه باشد که بخواهد کتمان کند چیزی را از آقا! زبانم زنجیر شود به صد سیاهچال نمور لال بمیرم. کابوس بود آقا… شما را می‌بردند میان ترمهٔ یشمی، کرور کرور غلام‌بمباسی و سهیلی و حبشی به دنبال‌تان. از طرف دیگر هم حضرات مشروطه‌طلبان سابق می‌آمدند. لااله‌الاالله گویان و زاری کنان! شام عزا، طبق‌طبق چشم در آمده و دست بریده.

کتاب سوزان سانتاک در جدال با مرگ

135,000 تومان
معرفی کتاب سوزان سانتاک در جدال با مرگ کتاب «سوزان سانتاگ در جدال با مرگ» ، ادای احترام عاشقانه دیوید ریف به مادرش، نویسنده سوزان سونتاگ، و آخرین نبرد او با سرطان است. شهادت شجاع، پرشور و بی دریغ ریف از نه ماه آخر زندگی‌اش، از تشخیص اولیه تا مرگش، هم تصویری به شدت شخصی از رابطه بین یک مادر و یک پسر است و هم بازتابی است در مورد اینکه سانتاگ چه دوره ای را طی کرده است. سعی کنید در مبارزه با فردی که به شدت بیمار است کمک کنید تا به زندگی ادامه دهد و وقتی زمانش رسید با عزت بمیرد. ریف هیچ پاسخ آسانی ارائه نمی دهد. در عوض، کتاب به شدت شخصی او تأملی است در مورد معنای مقابله با مرگ در فرهنگ ما. در عمیق ترین اثر خود، این نویسنده درخشان با احساسات صریح بازمانده روبرو می شود – احساس گناه، زیر سوال بردن خود، احساس کم کاری. دیوید ریف یک نویسنده غیرداستانی و تحلیلگر سیاسی آمریکایی است. کتاب های او بر مسائل مهاجرت، درگیری های بین المللی و بشردوستانه متمرکز شده است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت