کتاب مجموعه آثار صادق هدایت

1,345,000 تومان

معرفی کتاب مجموعه آثار صادق هدایت
هنوز که هنوز است سایه صادق هدایت به نحوی بر داستان ایرانی سنگینی میکند.توجه هدایت به فرهنگ و زبان روزمره ایرانی از یک سو و جستجوی ذهنی او در فلسفه های مهم مانند اگزیستانسیالیسم از سوی دیگر او را نویسنده ای منحصر به فرد میکند و این مساله حتی در نگاه عموم ایرانی ها نیز صادق است.هدایت از با نگاهی تلخ از نیستی سخن میگوید هر کسی آثار او را میخواند برایش این سوال پیش می آید که او چه کسی است؟

و به راستی او در چه دنیایی زیست میکرد؟ و در فکرش چه میگذشت؟برای پاسخی دقیق به این سوالات آنهم در برابر ذهن شخصیتی مانند صادق هدایت نیاز است تا آثار این نویسنده مهم خوانده شود.مدتهای زیادی بود که آثار متعدد هدایت به صورت پراکنده بود و اگر کسی نیاز به خواندن داستانی از این هنرمند داشت نیازداشت به جستجوی آن داستان به صورت مجزا بپردازد.

علاوه بر این اگر کسی اثری از هدایت را بخواند بی تردید مایل است آثار دیگر آن را بخواند و کم نیستند افرادی که بسیار تمایل دارند همه آثار صادق هدایت را تماما بخوانند.مجموعه ده جلدی آثار صادق هدایت در بر دارنده آثار تالیفی و ترجمه اوست.این مجموعه توسط نشر جامه دران در 10 جلد و در 1955 صفحه گردآوری شده است و شامل عناوینی چون:دیوارزند و هومن یسنزنده بگورسگ ولگردسه قطره خونفوائد گیاهخواریگروه محکومینمسخنوشته های پراکندهوغ وغ ساهاب

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9169980000002 دسته: , , , برچسب: ,
توضیحات

کتاب مجموعه آثار صادق هدایت

نویسنده
صادق هدایت
مترجم
———
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات ———
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ———
وزن 1900 گرم
شابک
9169980000002

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 1.9 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب مجموعه آثار صادق هدایت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماجرای فوتبالیست شدن فرانتس

7,000 تومان
دریکی دیگر از مجلدهای جدید فرانتس، این پسر بچه شیطان و بازیگوش تصمیم می‌گیرد برای اولین بار در عمرش به عضویت تیم فوتبال در بیاید. او دلش می‌خواهد که یک روزی مثل یوزف برادرش قد بلند، پُرزور، پُردل وجرأت و از همه این‌ها مهم‌تر فوتبالیستی محشرشود. یوزف از آن بچه‌هایی نیست که فقط در پارک فوتبال بازی می‌کنند. یوزف در باشگاهی درست وحسابی فوتبال بازی می‌کند. درتیم نوجوانان! مربی‌اش به بابا گفته که یوزف در فوتبال استعداد درخشانی دارد و گُل زدن توی خونش است. فرنتس هم فکر می‌کند که خودش هم در گلزدن دستکمی از یوزف ندارد اما بابا و یوزف فکر می‌کنند فرانتس هنوز برای بازی در یک تیم درست و حسابی هم خیلی کوچک است وهم خیلی ضعیف ! فرانتس ولی قبول ندارد او می‌گوید که درفوتبال باید فرز و چابک باشی تا بتوانی از پس همه بربیایی.  و مهم‌تر این که موقع بازی مغز ترا هم به کار بیندازی.

نوشته های پراکنده

290,000 تومان
کتاب شامل سه بخش کلی است که در آن به ترتیب مقاله ها و نوشتارهای مطبوعاتی و برخی دیگر از نوشته های احمدی در سه موضوع کلی «فلسفه»، «تاریخ و سیاست» و «هنر» است.

فسقلی جلد 43، کوتی کارآگاه

7,000 تومان
این کتاب، دربرگیرنده‌ی 15 داستان جذاب است که شخصیت اصلی هر یک از آن‌ها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد: لجباز است؛ زیادی غذا می‌خورد؛ بیش از حد تلویزیون تماشا می‌کند؛ خجالتی است؛ خبرچینی می‌کند؛ جیغ و داد راه می‌اندازد و... این داستان‌ها به‌گونه‌ای هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می‌کند و متوجه زشتی کارش می‌شود. این کتاب برای کودکان پیش‌دبستانی و سال‌های اول و دوم دبستان منتشر شده و در اختیار آنان قرار گرفته است.

کتاب دولت احیاگر

60,000 تومان
معرفی کتاب دولت احیاگر شورشی که در سال۱۹۸۱ در محله ی منکت در حوه ی شهر لیون در فرانسه آغاز شد و برای چند روز این شهر را به صحنه ی یک جنگ داخلی تمام عیار تبدیل نمود، مضمون توسعه را دچار بحران کرد و کارکرد دولت را در پیشگیری از وقوع تعارض های اجتماعی زیر سوال برد.دولت مدرن با اعتراضات شهری و شهروندی بیگانه نبود. هم تاسیس این دولت پیامد اعتراضات و مطالبات شهرنشینان بود و هم ثباتش در شکل جمهوری ، مدیون اعتراضات شهروندان علیه خطرات نهادینه ی تولید به شیوه ی صنعتی، اما این شورشیان جدید نه مطالبه ی مشخصی داشتند، نه سازماندهی و نه سخنگو. نه کسب قدرت سیاسی دغدغه شان بود و نه آرمانی را نمایندگی می کردند. عصبانیت این جوانان ناشی از طرد شدگی بود. جوانانی که مسکن برایشان زندان، مدرسه محبس، پلیس تهدید و عدالت در حکم وهم بود.

زندگی روزمره در دوره طاعون

145,000 تومان
معرفی کتاب زندگی روزمره در دوره طاعون آدمی در طول تاریخ همه گیری های زیادی را از سر گذرانده؛ بیماری های خاصی که برای مدتی محدود بین جماعتی بزرگ شایع می شد، اما همه گیری های نسبتا اندکی به پاندمی رسیده اند. یکی از مهیب ترین پاندمیها طاعون سیاهی است که سه قرن دنیای مسلمانان و مسیحیان را در هم کوفت. این همه گیری تا قرنها در اروپا قربانی گرفت و در اواخر قرن هفدهم از اروپا به افریقای شمالی و خاور نزدیک رفت و تا قرن نوزدهم در آن سرزمین ها جا خوش کرد و میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاد. تاریخ تکرار شده است و گویی دورۀ تازه ای از طاعون و امثال آن در راه باشد… اما تاریخ نشان داده بشرسخت جان برخطرهای عظیم ناشی از طبیعت و غریزه های تاریک خویش فائق آمده است؛ پس «کاری انسانی است» که بر فجایع گذشته تأمل کنیم، همزمان که برحال متزلزل و آینده نامعلوممان می اندیشیم.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت